جوان آنلاین: دکتر مسلم نادعلیزاده، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بینالمللی اهلبیت (ع) در گفتوگو با «جوان» میگوید: زمانی که گویشوران یک زبان بهصورت عمدی و با اصرار، واژههای بیگانه را بهکار میبرند در حالی که زبان خودشان ظرفیت لازم را دارد یا زمانی که از زبانهای دیگر گرتهبرداری میکنند و برخی ساختهای زبانی و نحوی آنها را تقلید میکنند، این امر به زبان آسیب میزند. در چنین مواردی، استادان زبان و ادبیات فارسی باید نقشآفرین باشند و شیوه درست گفتار و نوشتار فارسی را به مردم بیاموزند و تلاش کنند تا تعهد به این شیوه، در جامعه نهادینه شود. متن این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
شما سالها با زبان و کلام فارسی سروکار داشتهاید. ایران ما با پرچمداری زبان فارسی تا چه اندازه به درستی به زبان مادری خود وفادار مانده است؟
کشور ایران یکی از قدیمترین کشورهای دنیاست، بنابراین، قدمت زبان نیز در ایران نیز قابل توجه است. همانطور که تحولات تاریخی موجب تغییراتی در اقلیمها و جغرافیای زمین شده، تغییراتی نیز در زبانهای بشری پدید آمده است. بهطور خاص، زبان فارسی باستان یکی از قدیمترین زبانهایی است که در این سرزمین شناسایی شده و امروزه میتوان آن را در کتیبهها مطالعه و بازخوانی کرد. پس از فارسی باستان، زبان فارسی میانه در شاخههای مختلف خود بهعنوان زبان رسمی ایرانیان شناخته میشود. از حدود هزارو ۲۰۰ سال پیش، زبان فارسی دری، زبان مشترک اقوامی است که در جغرافیای ایران، افغانستان و تاجیکستان امروز زندگی میکنند. بر این اساس، زبان فارسی دری قدیمترین زبان زنده دنیاست، یعنی هیچ زبان زنده دیگری در دنیا وجود ندارد که مردم یک منطقه از هزارو۲۰۰ سال پیش تا کنون با آن سخن گفته باشند و گویشوران امروزی آن زبان، بتوانند متون مربوط به هزار یا هزارو ۲۰۰ سال پیشش را بخوانند و درک کنند. این موضوع نشان میدهد ایرانیان تا چه اندازه به زبان مادری خود وفادار ماندهاند و آن را در طول سدههای متمادی حفظ کردهاند. البته در ایران از دیرباز، زبانهای مختلفی که بسیاری از آنها با زبان فارسی همریشه و همخانوادهاند، در مناطق گوناگون کشور رواج داشتهاند. اما آنچه ایرانیان را در طول زمان به یکدیگر پیوند داده است و همینطور سبب پیوند میان مردم ایران، افغانستان، تاجیکستان و بسیاری از مردم کشورهایی، چون ازبکستان، ترکمنستان، پاکستان، هند، کشورهای حاشیه خلیج فارس، عراق، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان میشود، پیشینه مشترک زبان فارسی در این مناطق است. بهنحوی که تا حدود ۱۵۰ سال پیش، بخشی از این مناطق، زبان رسمیشان فارسی بوده است. البته برخی کشورها در دورههایی به فارسی سخن میگفتهاند و در سدههای گذشته زبان آنها تغییر کرده است، اما زبان مشترکی که همه مردم این مناطق در برهههایی از تاریخ با آن سخن میگفتهاند، زبان فارسی بوده و حتی دامنه نفوذ این زبان تا شرق اروپا و مغرب چین نیز گسترش داشته است. در سدههای پیشین، سرزمینهای وسیعی از ماوراءالنهر تا یمن و از شرق اروپا تا غرب چین، تحت نفوذ زبان فارسی قرار داشتهاند.
مهمترین آسیبی که امروز زبان فارسی در سطح عمومی با آن روبهروست چیست؟
بخشی از آسیبهایی که امروزه زبان فارسی با آنها دستوپنجه نرم میکند، مربوط به طبیعت زبان است که در گذر زمان موجب تغییرات و تحولاتی میشود. همه زبانها به نحوی با این تغییرات و تحولات درگیر هستند. برخی واژهها از زبانها حذف و برخی واژهها به زبان افزوده میشوند، برخی معانی خود را تغییر میدهند، برخی دیگر معنای ضدخود را پیدا میکنند و بعضی نیز ضمن حفظ معنای پیشین، معانی جدیدی مییابند. آنچه در چارچوب تحولات طبیعی زبان قرار میگیرد، جای نگرانی ندارد، اما آنچه نگرانکننده است، تحولاتی است که به زبان تحمیل میشود، یعنی بهصورت طبیعی رخ نمیدهند. زمانی که گویشوران یک زبان بهصورت عمدی و با اصرار، واژههای بیگانه را بهکار میبرند در حالی که زبان خودشان ظرفیت لازم را دارد یا زمانی که از زبانهای دیگر گرتهبرداری میکنند و برخی ساختهای زبانی و نحوی آنها را تقلید میکنند، این امر به زبان آسیب میزند. در چنین مواردی، استادان زبان و ادبیات فارسی باید نقشآفرین باشند و شیوه درست گفتار و نوشتار فارسی را به مردم بیاموزند و تلاش کنند تا تعهد به این شیوه، در جامعه نهادینه شود.
چه نقشی برای خانوادهها و والدین در ترویج زبان درست و زیبا قائلید؟ آیا آموزش رسمی کافی است؟
قطعاً آموزش رسمی بهتنهایی برای حفظ زبان کافی نیست و آحاد جامعه باید نسبت به پاسداری از زبان خود احساس تکلیف کنند. خانوادهها، مدارس، تشکلهای اجتماعی، دانشگاهها و همهکسانی که بهنحوی در فرایند آموزش و تربیت نسلها نقش دارند، باید در این مسیر فعالانه مشارکت کنند. در واقع، همه افراد جامعه باید بکوشند تا زبان را حفظ کنند و به ارزش صورت متعالی آن، یعنی ادبیات، واقف باشند. در هر زبان، زمانی که واژهها به بلوغ میرسند، ادبیات شکل میگیرد. یعنی ادبیات، صورت بالغ و کمالیافته زبان است. بنابراین، اگر بخواهیم حافظ زبان خود باشیم، باید مروج ادبیات آن باشیم؛ باید ادبیات خود را بهدرستی بشناسیم و از آن پاسداری کنیم تا بتوانیم زبانمان را به شیوهای درست حفظ و صیانت نماییم.
دلیل ضعف بسیاری از دانشآموزان و دانشجویان ما در خوانش و نگارش زبان و ادبیات فارسی چیست؟
خوانش و نگارش درست زبان به تمرین نیاز دارد و اگر دانشآموزان و دانشجویان در این زمینه ضعفهایی دارند، بهخاطر این است که کمتر با متون زبان فارسی ارتباط برقرار و از این متون استفاده کردهاند. ما باید شیوه آموزش خود را در این زمینه، بهویژه در نگارش متحول کنیم. در گذشته، زمانی که کودکان به مکتبخانه میرفتند، از همان ابتدا با ادبیات آشنا میشدند. یعنی همان صورت تعالییافته زبان. این آشنایی با ادبیات موجب میشد هم در زمینه خوانش و هم در زمینه نگارش، تواناییهای فوقالعادهای کسب کنند، اما در دهههای اخیر، پیوسته ارتباط نسلهای جدید با ادبیات کمرنگتر شده است، چراکه نظام آموزشی ما آن توجه لازم را به ادبیات نداشته است. اگر میخواهیم کودکان و فرزندانمان در آینده زبان فارسی را بهخوبی بشناسند، متون گذشتگان را بهدرستی بخوانند و بهخوبی بنویسند، باید از همان ابتدا برای آموزش ادبیات وقت بگذاریم. باید توجه ویژهای به آموزش ادبیات فارسی در مدارس و دانشگاههای خود داشته باشیم. اگر دانشآموزان و دانشجویان با متون فاخر ادبی آشنا و مأنوس شوند، آنگاه زبان فارسی نیز حفظ خواهد شد، اما اگر میان دانشآموزان، دانشجویان و نسلهای مختلف ما با ادبیات جدایی بیفتد، زبان هم خواهناخواه رو به زوال خواهد رفت.
بهعنوان کسی که صدای او با زبان فارسی گره خورده، اگر بخواهید برای نسل آینده فقط یک توصیه زبانی داشته باشید، آن توصیه چیست؟
استاد سخن، سعدی میگوید: «زبان در دهانای خردمند چیست؟ / کلید در گنج صاحبهنر/ چو در بسته باشد، چه داند کسی/ که گوهرفروش است یا پیلهور؟» و همچنین باز هم از زبان سعدی میگویم: «دو چیز طیره عقل است: دم فروبستن/ به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی» علاوه بر این، از نظامی بزرگ این سخن را تقدیم میکنم: «کم گوی و گزیده گوی، چون در/ تا ز اندک تو جهان شود پر»
برای شما، زیباترین واژه فارسی که حامل معنا، موسیقی و فرهنگ باشد، چیست؟
انتخاب سختی است و واژههای فراوانی به خاطر میآید، ولی من واژه «مهر» را انتخاب میکنم. در این واژه، هم معنای عمیق وجود دارد و هم موسیقی و هم فرهنگ.