جوان آنلاین: از زمان حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و جنگ ویرانگری که در پی آن در غزه رخ داد، دهها هزار فلسطینی کشته و بخش عمدهای از نوار غزه اکنون به ویرانه تبدیل شده است. رهبران اتحادیه اروپا بیشمار بار خواستار احترام به قوانین بینالمللی و پیگیری راهحل دو کشوری شدهاند –، اما وقتی نوبت به عمل میرسد، این بلوک عمدتاً غایب بوده است. اتحادیه اروپا که "ببر کاغذی" با شعارهای بلند، اما بیدندان در عمل است، حتی به مذاکرات آتشبس یا آزادی گروگانها نیز دعوت نشد؛ و این شکست اروپا در اقدام، هزینههای ژئوپلیتیکی جدی به همراه دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پولیتیکو، به حاشیه رانده شدن این بلوک در مورد غزه، تا حدی خودخواسته است، زیرا اتحادیه اروپا به جای یک بازیگر دیپلماتیک، به عنوان تأمین کننده کمکهای بشردوستانه بسنده کرده است. این بلوک میلیاردها دلار کمک به فلسطین سرازیر کرد و به طور روتین از راهحل دو کشوری حمایت نمود، در حالی که از اعمال فشار سیاسی بر اسرائیل اجتناب ورزید.
در همین حال، بروکسل دسترسی نامحدودی به بازار خود را به اسرائیل اعطا کرد، بدون آنکه به دنبال اهرم فشاری برای پایان دادن به اشغال فلسطین توسط اسرائیل و دستیابی به صلح پایدار باشد. به بیان ساده، کمکهای بشردوستانه و تجارت، به جای دیپلماسی قاطع، به رویکرد پیشفرض اروپا تبدیل شد – رویکردی بسیار دور از نقش ژئوپلیتیکی که در پیمان لیسبون طنینانداز شده بود.
البته، اتحادیه اروپا به عنوان اتحادی متشکل از ۲۷ کشور، با موانع ساختاری مواجه است. منافع کشورهای عضو اغلب واگراست – برخی (مانند آلمان) قویاً طرفدار اسرائیل هستند در حالی که برخی دیگر (مانند ایرلند) به سمت فلسطینیها تمایل دارند – که اتخاذ موضعی واحد را دشوار میکند. سیاست خارجی اتحادیه اروپا هنوز نیازمند اتفاق آرا است، بنابراین هر یک از مخالفان میتواند اقدام جمعی را وتو کند؛ و حتی اگر قوانین این بلوک اجازه رأیگیری اکثریت یا تشکیل ائتلافهای خودجوش را میدهد، این ابزارها هرگز مورد استفاده قرار نگرفتهاند. اصرار مداوم بر اجماع کامل منجر به فلج شدن (سیاست خارجی) شده است، که انتقاداتی مبنی بر اینکه اروپا "خیلی کم، خیلی دیر" عمل میکند را تغذیه میکند.
در همین حال، اتحادیه اروپا با چشمپوشی از نقض آشکار حقوق در غزه، اعتبار خود را به عنوان قهرمان قانون بینالملل نیز تضعیف میکند. اقتدار اخلاقی که این اتحادیه با ایستادگی در برابر روسیه به دست آورد، با ترسویی آن در قبال اسرائیل در حال کاهش است، و بسیاری در کشورهای جنوب جهانی از هماکنون یک استاندارد دوگانه آشکار را درک میکنند – واقعیتی که تا حدودی توضیح میدهد چرا تقریباً هیچ کشور غیرغربی به تحریمهای اروپا علیه روسیه نپیوست.
این شکاف اعتبار همچنین باعث میشود که اتحادیه اروپا نتواند مشارکتهایی را که برای دستیابی به "استقلال استراتژیک" در جهانی فزاینده چندقطبی نیاز دارد، ایجاد کند. علاوه بر این، افکار عمومی در داخل اروپا نیز در حال تغییر است: آلمان، که مدتها یکی از قویترین متحدان اسرائیل بود، اکنون اکثریت شهروندانش مخالف جنگ غزه هستند. صلح در خاورمیانه بدون مشارکت کامل همسایگان عرب اسرائیل امکانپذیر نیست. بنابراین، برای نجات نفوذ و اصول خود، اروپا باید از کلمات به عمل حرکت کند.
صلح در خاورمیانه بدون مشارکت کامل همسایگان عرب اسرائیل امکانپذیر نیست. مصر، اردن و لبنان، و همچنین کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و قطر، همگی در نتیجه این جنگ سهیم هستند. بنابراین، اروپا باید از نزدیک با این کشورها برای شکلدهی به یک توافق پس از جنگ و کار در جهت تأسیس یک کشور مستقل، با دوام و دموکراتیک فلسطینی هماهنگ باشد. برای این منظور، احیای ابتکار صلح عربی به رهبری عربستان در سال گذشته، که پروژهای عزیز برای نماینده عالی پیشین، جوزپ بورل بود، بستری برای ساختن بر روی آن فراهم میکند. در گام بعدی، این بلوک باید از قانون بینالملل دفاع کرده و از تلاشهای حقوقی بینالمللی برای حل و فصل مناقشه حمایت کند.
اتحادیه اروپا و اعضایش در قبال دستورات متوالی دیوان بینالمللی دادگستری از ژانویه، مارس و مه ۲۰۲۴ در مورد وضعیت غزه و جلوگیری از نسلکشی، تعهدات شخص ثالث دارند – درخواستی که اروپا باید با همکاری کامل در تحقیقات جنایات جنگی به آن عمل کند. با توجه به تعداد تکاندهنده بالای زنان و کودکان کشته شده در این درگیری، کشورهای اروپایی نیز باید فوراً صادرات تسلیحات خود به اسرائیل را متوقف کنند.
علاوه بر این، به عنوان اعضای دیوان کیفری بینالمللی، کشورهای اروپایی موظف به اجرای احکام بازداشت این دیوان هستند. خودداری مجارستان از بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در جریان سفر اخیرش، یک نقض آشکار بود. اروپا باید روشن کند که قانون بینالملل اختیاری نیست – حتی زمانی که ناخوشایند باشد. سپس اهرم اقتصادی در اختیار اروپا قرار دارد. اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری اسرائیل است، اما هرگز از آن برای اجرای بند حقوق بشر در توافقنامه همکاری اتحادیه اروپا-اسرائیل استفاده نکرده است.
همچنین به طور مؤثری اطمینان حاصل نکرده است که هیچ منفعتی از این مشارکت، مستقیم یا غیرمستقیم، به شهرکهای غیرقانونی اسرائیل که اکنون بیش از ۷۵۰،۰۰۰ شهرکنشین در آن زندگی میکنند، گسترش نمییابد – کاری که میتواند شامل ممنوعیت محصولات این شهرکها و جریمه شرکتهایی باشد که در اشغال کمک میکنند؛ و اگر اسرائیل به نقض قوانین بینالمللی ادامه دهد، تعلیق این توافق باید مورد بررسی قرار گیرد.
به همین ترتیب، کمک اتحادیه اروپا به تشکیلات خودگردان فلسطینی باید مشروط به اصلاحات حاکمیتی، مشروعیت دموکراتیک و وحدت رهبری فلسطین باشد تا زمینههای لازم برای یک کشور فلسطینی آینده شامل غزه و کرانه باختری، از جمله بیتالمقدس شرقی اشغالی، فراهم شود.
در نهایت، این بلوک باید ائتلافهای خودجوش تشکیل دهد. اروپا دیگر نمیتواند اجازه دهد یک یا دو مخالف، سیاست خارجی آن را به گروگان بگیرند. اگر دستیابی به اتفاق آرا غیرممکن است، اعضای مایل باید گرد هم آیند و به هر حال اقدام کنند. درست همانطور که کشورهای عضو برای دور زدن وتوی مجارستان در مورد روسیه هماهنگ میشوند، همین کار را میتوان برای خاورمیانه نیز انجام داد.
تلفات غیرنظامی وحشتناک در غزه به طور فعال در حال آزمودن این است که آیا اصول اعلام شده اتحادیه اروپا معنایی دارند یا خیر. این بلوک نفوذ و منابع لازم برای ایجاد تغییر را دارد، و هنوز ابزارهای قابل توجهی در اختیار دارد تا این کار را انجام دهد – آنچه که فاقد آن است، شهامت برای عمل است؛ و اگر رهبران اروپایی تماشاگر باقی بمانند، اظهارات بلندپروازانه آنها توخالیتر از همیشه به نظر خواهد رسید.