جوان آنلاین: در میان تمامی فقهای اسلام و به خصوص شیعه، حرمت آهنگ غنایی و لهوی، امری کاملاً پذیرفته شده است و در آن اختلافی وجود ندارد، اما آهنگ غیرغنایی و حلال، موضوعی است که علما در طول تاریخ، در مورد آن تفاوت آرای زیادی داشته و حتی تا امروز دارند. از قرون ابتدایی ورود اسلام به ایران تا امروز، برخی بزرگان و علمای دینی با تفکیک آهنگ حرام و حلال و علم دانستن موسیقی، نقش مهمی را در استواری این دانش ایفا کردهاند. در مقال پی آمده، نگاهی داشتهایم به زندگی و زمانه سه نفر از بزرگان علم موسیقی ایرانی (فارابی، ابن سینا و ارموی) که نظریهپردازی، ابداعات دستگاهی و مقامی و تلاشهای آنها، پایه اصلی این دانش تا به امروز بوده است. این پژوهش به مناسبت ۶ بهمن روز بزرگداشت صفیالدین ارموی به شما تقدیم میشود. امید آنکه تاریخپژوهان این موضوع و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
تعریف موسیقی
«موسیقی» یکی از زیرمجموعههای علم ریاضی تعریف میشود که در آن زمان بندی ترکیب اصوات و الحان مورد بحث قرار میگیرد. بر همین اساس، چون موسیقی هم در دایره علوم تعریف میشود و دارای قاعده و قانون است و هم از این جهت که در دایره هنر نیز قرار دارد و ذوق و قریحه در آن مؤثر است، اسلام آن را به شکل تام و تمام حرام و غیر مجاز نشناخته است، بلکه علما و فقهای دین با تعریف دو نوع موسیقی یعنی «موسیقی غنایی» و «موسیقی غیرغنایی»، اولی را مطلقاً حرام و دومی را مجاز اعلام کردهاند. بر اساس آیات قرآنی: «وَاجتَنِبوا قولِ الزُّور (۱)» آیه ۳۰ سوره حج و «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ (۲)» آیه ۶ سوره لقمان و کلام قاطع امام جعفرصادق (ع) درباره اینکه از مصادیق «قول الزور» و «لهو الحدیث» آهنگهای غنایی است، موسیقیهای حرام همان آهنگهای غنایی قلمداد میشود. (۳) یعنی آهنگ و ترانههایی که در عرف، مخصوص مجالس لهو و لعب و رقص است. حال از منظر اغلب فقهای دین، بلکه همه مراجع عظام تقلید، هیچ تفاوتی نمیکند که این آهنگها سنتی باشد یا اصطلاحاً مدرن یا در مجلس عیش و طرب پخش شود یا از صداوسیما. در هرحال حرام و شنیدن آن گناه است.
البته در عرف، موسیقیها و آهنگهایی وجود دارند که حماسی، عرفانی و معنوی است و هیچکس این نوع موسیقیها را موسیقیهای مخصوص به مجالس لهو و لعب نمیداند. از نگاه علما و تعداد زیادی از مراجع تقلید، گوش دادن به چنین موسیقیها و آهنگهایی مجاز است، اما یک مبحث مهم در موسیقی حلال، نقش الحان در قرائت قرآن کریم است. شناخت نغمات و گوشههای موسیقی دستگاهی از سوی قاریان قرآن، یکی از پایههای اساسی موسیقی حلال در اسلام به شمار میرود. (۴)
استاد برجسته علم موسیقی قرن سوم
موسیقی مقامی و حلال در دوران تمدن طلایی اسلام، یعنی از اواسط قرن دوم تا اواخر قرن چهارم هجری قمری، رشد و بالندگی عجیبی پیدا کرد. قاریان قرآن کریم در آن دوره با تأثیرپذیری از مقامات موسیقی ایرانی و عربیای که نغمات جدیدی را پدید آورده بودند، پیش از قرائت قرآن به مناجات خوانی میپرداختند. این مناجات خوانیها که متأثر از الحان و نغمات موسیقی ترکیبی دستگاهی ایرانی و عربی بود، چنان جایگاهی در کل جهان اسلام پیدا کرد که مورد اقبال علما و دانشمندان دینی قرار گرفت و بر آن مهر تأیید زدند.
یکی از شاخصترین علمای دوران تمدن طلایی اسلام که توجه ویژهای به موسیقی داشت، «فارابی» بود. ابونصر محمد بن محمد طرخان، در سال ۲۶۰ هجری قمری در فاراب خراسان به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی، از خراسان به بغداد رفت و تحصیل را آنجا آغاز کرد. وی پس از فراگرفتن زبان عربی، آموختن فقه، حکمت و منطق را شروع کرد. بعد از آن به شهر حران رفت و نزد حکیم و پزشک معروف زمانه خود یوحنا بن حیلان به یادگیری علم طب پرداخت، اما از آنجا که در آن سالها سخت شیفته فلسفه و حکمت شده بود، دوباره به بغداد برگشت و آنقدر در کسب علم در رشته فلسفه کوشید که در علوم یونانی و آثار ارسطو به تبحر رسید و کمی بعد در زمره سرآمدان دوران خود شد. آثار فلسفیاش مورد توجه دانشمندان آن دوره قرار گرفت تا جایی که لقب «معلم ثانی» را به او دادند (استاد اول ارسطو است). یکی از علاقهمندیهای ویژه فارابی، اما مبحث موسیقی بود. او موسیقیدانی چیرهدست و نوازنده عود بود و در آواز خواندن هم تبحری فوقالعاده داشت. (۵)
فارابی و تألیف کتاب «موسیقی کبیر»
بسیاری از کارشناسان، فارابی را از پیشگامان دانش میان رشتهای «فلسفه موسیقی» میدانند. رشتهای که امروز به آن مفهوم عامتری داده و با عنوان «فلسفه هنر» شناخته میشود. فارابی با تدوین کتاب بسیار ارزشمند «الموسیقی الکبیر»، بخش نظری مربوط به فلسفه موسیقی را به قلم آورد. این مباحث نظری، تفاوتی شگرف را در زاویه نگاه به موسیقی در جهان اسلام و بلکه همه بشریت ایجاد کرد. همچنین وی در این کتاب با بحث درباره قوانین صوت و قواعد فیزیکی ناظر بر آن نسبیتهای ریاضی اصوات، ضرب و تطابق آن بر زمان، تحول بزرگی را در بخش علم موسیقی به وجود آورد. او حتی با نقد نظر پیشینیان قبل از خود درباره موسیقی، اشتباهات آنها را متذکر شد و پاسخ مجهولاتشان را در کتابش آورد. فارابی در این کتاب ضمن صحبت از شدت و حدّت اصوات، از هماهنگی و توافق اصوات در آهنگها سخن به میان آورد و مقامات موسیقی را معرفی کرد.
مشهور شدن کتاب موسیقی کبیر موجب شد تا توجه سیاستمداران فرهنگ و علم دوست به سمت فارابی جلب شود. چنانکه شاهزاده سیف الدوله حمدانی - که فرمانروایی دانش دوست و هنرپرور بود- او را به حلب دعوت و به نیکویی از فارابی در حکومتش تجلیل کرد. فارابی آنجا چنان شهرت یافت که شاگردان بسیاری از مناطق مختلف برای استفاده از محضرش به حمدان میرفتند و در مجالس درس او حاضر میشدند. سیفالدوله به سبب دانش و هنر فارابی، احترام و لطف خاصی نسبت به وی مبذول میداشت. به همین دلیل سالها بعد، فارابی همراه با سیفالدوله به دمشق رفت تا اینکه در سال ۳۲۹ هجری قمری در دمشق دار فانی را وداع گفت و در همان شهر هم به خاک سپرده شد. (۶)
موسیقی درمانی از منظر ابن سینا
ابوعلی سینا حکیم و طبیب بزرگ - که حدود ۵۰ سال بعد از وفات فارابی به دنیا آمد- به مباحث مربوط به فلسفه موسیقی و کارکردهای آن توجه ویژهای داشت. او در پنج کتاب خود یا به شکل کامل یا به صورت مقاله و اشارهوار به مبحث موسیقی پرداخته است، اما میتوان گفت اصلیترین اثر وی درباره موسیقی در بخش «جوامع موسیقی» کتاب شفا آمده است. ابن سینا در این اثر و طی شش مقاله، ضمن بحث از نغمات، تقلید ایقاع از زبان، موصل و مفصلهای اصوات، نقش اعداد در موسیقی به تأثیر شعر و وزن در موسیقی نیز پرداخته است. او در این کتاب آلات موسیقی را به سه دسته «زهی»، «بادی» و «کوبشی» تقسیم میکند و در زمینه موصل (اتصال دهندگان) و مفصل (جداکنندگان) اصوات در موسیقی، توضیحات کامل و جامعی را بیان داشته است.
ابن سینا مانند فارابی، موسیقی را زیرمجموعهای از علم ریاضی میدانست، اما جالب است که کارکردهای دیگری هم برای موسیقی قائل بود. یکی از آن کارکردها تأثیرات موسیقی بر درمان بیماران بوده است. ابن سینا در کتاب قانون بر تأثیر موسیقی بر ضربان نبض اشارات جالبی دارد و بیان میدارد که موسیقی و نغمات خوش، میتواند ضربان نامتوازن نبض را بهبود بخشد. وی همچنین اظهار میدارد که موسیقی در درمان بیماریهای روان و برخی بیماریهای جسمی، اثرات مهمی دارد. ابن سینا در بخش موسیقی کتاب قانون به تأثیر نغمهها و ریتمهای موسیقایی در تعادل پریشانیهای روان اشاره میکند. همچنین توضیح میدهد که لالایی برای نوزادان و موسیقی و آواز برای اعتدال مزاج و رشد صحیح و سالم آنها بسیار مؤثر است. (۷)
ارموی، نابغه موسیقی
یکی از نوابغ موسیقایی ایرانی که در قرن هفتم زندگی میکرد، صفیالدین ارموی است. جایگاه او در علم موسیقی چنان برجسته است که شهرتی عالمگیر دارد. نام کامل این دانشمند، «صفیالدین عبدالمومن بن ابی المفاخر یوسف بن فاخر ارموی» است که در سال ۶۱۳ هجری قمری در ارومیه به دنیا آمد. وی بعد از کسب علوم مقدماتی در موطن خود، راه سفر در پیش گرفت و درحالیکه در ابتدای جوانی قرار داشت، برای ادامه تحصیل به بغداد رفت. ارموی در مدرسه مستنصریه بغداد، به آموزش علوم مختلف پرداخت و توانست موفقیتهای زیادی در فهم دانشهای گوناگون به دست آورد. او به طور ویژه در رشتههایی، چون فقه، ریاضیات، ادبیات عرب، شعر و عروض، خوشنویسی و امور دیوانی مهارت زیادی پیدا کرد، اما قطعاً علاقه و تخصص وی در علم موسیقی، از بقیه علومی که در آن تبحر داشت، از شهرت و معروفیت بیشتری برخوردار است. او در زمینه موسیقی به تألیف چندین کتاب پرداخت که حتی تا به امروز از منابع مهم درسی بسیاری از دانشگاههای جهان محسوب میشود. کتابهای وی با نامهای: «الادوار فی الموسیقی»، «الرساله شرفیه فی علم النسب و الاوزان الایقاعیه»، «رساله ایقاع»، «الکافی من الشافی فی علوم العروض والقوافی» و «فائده فی العلم الموسیقی» از بهترین کتب پایهای در علم موسیقی است. (۸)
صفیالدین ارموی مانند فارابی و ابن سینا، موسیقی را علم میدانست. او اولین کسی است که آهنگها را با حروف الفبا و عدد نوشت. وی به این وسیله توانست نغمههایی را که سابقاً از راه گوش و سینه به سینه نقل میشد روی کاغذ ثبت کند. همچنین ارموی برای نخستین بار، ۱۲ مقام موسیقی را به صورت نظاممند درآورد و آن را در قالب آوازها، بخشها و شعبههای مختلف تقسیم کرد. از آنجا که ارموی در نواختن آلاتی، چون عود و ارغنون بسیار زبردست بود، خلیفه عباسی توجهی ویژه به او پیدا کرد. مستعصم او را به دربار خود وارد کرد و مقرری سالانه ۵ هزار دیناری برایش در نظر گرفت. در این دوره شاگردان زیادی از محضر او استفاده کردند. شاگردانی چون: «شمس الدین احمد بن یحیی سهروردی»، «جمال الدین واسطی»، «نظام الدین بن حکم»، «حسن زامر» و دیگران. پررونقی روزگار ارموی در دربار خلیفه ادامه داشت تا حمله مغولان به بغداد پیش آمد و خلیفه المستعصم به دست هلاکوخان به قتل رسید. پس از آن صفیالدین به خدمت خاندان جوینی از وزرای هلاکو در آمد. عطا ملک جوینی که از تبحر ارموی در علوم مختلف از جمله موسیقی مطلع شده بود، پسران خود و بـرادرزادهاش خواجه هـارون را بـرای آمـوختن خوشنویسی، موسیقی و بعضی آداب و عـلوم و فنون، نزد صفیالدین فرستاد و در ضمن ریاست دار الانشاء بغداد را هم به وی سپرد! عطاءالملک همچنین غیر از مقرری که برای صفیالدین در نظر گرفت، از او حمایتهای بسیاری کرد و وی را بزرگ داشت. به همین دلیل وضعیت زندگی ارموی، در دوران هلاکو نیز پرخیر و پررونق گذشت، اما بعد از دوران هلاکو و روی کار آمدن «آباقا خان» (۶۸۰- ۶۶۳. ق) که پایتخت به شهر تبریز منتقل شد و دوران حکمرانی و وزارت جوینی رو به پایان رفت و خواجه شمسالدین صدراعظم آباقا خان شد، صفیالدین از بغداد به تبریز رفت. خواجه شمسالدین نیز مانند جوینی، او را گرامی داشت و حمایتهای زیادی از وی کرد. در همین دوران بود که مؤلف کتاب فـوات الوفـیات در سال ۶۸۹. ق با صفیالدین در تبریز ملاقات داشت و شرح حال او را مفصل نوشت و در کتابش ثبت کرد، اما ستاره بخت ارموی در آخر عمر رو به افول رفت! زیرا بعد از قتل خواجه شمسالدین در اهر، دیگر وزرای دربار مغولان او را از دربار طرد کردند و وی در دوره پیری و ناتوانی به سختی معیشت زیاد دچار و حتی بعد از مدتی به افراد زیادی مقروض شد! این مقروض بودن چنان زیاد شد که در نهایت با شکایت یکی از طلبکارانش و ناتوانی در پرداخت دین خود، به زندان افتاد و در نهایت در ۱۸ صفر سال ۶۹۳، در زندان درگذشت. (۹)
کلام آخر
باید در نظر داشت که مباحث مربوط به علم موسیقی، موسیقی حلال و حرام در روزگار ما همچنان از مباحث بسیار مهم تلقی میشود. مقام معظم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای (دام ظله)، در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۷۷. ش و در دیدار با تعدادی از جوانان در پاسخ به سؤالی درباره موسیقی فرمودند: «موسیقى اگر انسان را به بیکارگى و ابتذال و بى حالى و واخوردگى از واقعیتهاى زندگى و امثال اینها بکشاند، این موسیقى، موسیقى حلال نیست، موسیقى حرام است. موسیقى اگر چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، این موسیقى حرام است. موسیقى اگر انسان را به گناه و شهوترانى تشویق کند، این موسیقى حرام است، از نظر اسلام این است. موسیقى اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن وقت حرام نیست. اینهایى را که من گفتم، بعضى از آنها در موسیقى بى کلام و در سازهاست، بعضى هم حتى در کلمات است، یعنى ممکن است فرضاً یک موسیقى ساده بىضررى را اجرا کنند، لیکن شعرى که در این موسیقى خوانده مىشود، شعر گمراهکنندهاى باشد، شعر تشویق کننده به بى بندوبارى، به ولنگارى، به شهوترانى، به غفلت و این طور چیزها باشد، آن وقت حرام مىشود. بنابراین آن چیزى که شاخص حرمت و حلیت در موسیقى است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقى دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقى لهوى داریم، ممکن است موسیقى - به اصطلاح فقهىاش - موسیقى لهوى باشد. لهو یعنى غفلت، یعنى دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیتهاى زندگى، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بى بندوبارى. این موسیقى مىشود حرام. اگر این با کیفیت اجرا حاصل بشود، اگر با کلام حاصل بشود، فرقى نمى کند... بنابراین در مورد موسیقی نمیتوان گفت به طور مطلق حرام یا حلال است. در صورتی که شما کارتان تنها منحصر به موسیقی حلال باشد، خب اشکال ندارد و میتواند با دینداری نیز جمع شود، ولی در صورتی که بخواهید قسم حرام آن را با دینداری جمع کنید، خوب میدانید که نمیشود. البته در زمینه موسیقی باید توجه داشته باشید که حتی در قسم حلال آن نیز نباید افراط کرد، چون ممکن است آثار زیانباری به لحاظ روانی داشته باشد که به مرور زمان آشکار میشود. اگر زندگی موسیقیدانهای بزرگ را مورد مطالعه قرار دهید، خواهید دید که بسیاری از آنها دچار چنین مشکلاتی بودهاند...» (۱۰)
منابع:
۱- دوری کنید از سخنان بیهوده و غنا
۲- و از مردم کسانی هستند که سخنان بیهوده و غنا را میخرند که ایشان را از راه خدا گمراه کنند.
۳- وسایل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۱۰،
۴- رجبپور، محمدرضا، «نگرشی به مبانی فقهی موسیقی»، انتشارات عابد، چاپ اول ۱۳۷۹. ش، صفحات ۵۶ تا ۵۹، ۷۴، ۱۷۰ و ۱۸۹،
۵- آهسته- روحانی فرد، محمود- معصومه، مقاله «سماع و موسیقی عرفانی در اندیشه فارابی»، فصلنامه عرفان اسلامی، شماره ۵۳، مورخ تابستان ۱۳۹۷. ش
۶- فارابی، ابوالنصر، «موسیقی کبیر»، ترجمه دکتر مهدی برکشلی، انتشارات سروش، چاپ دوم ۱۳۹۴. ش، بخش مقدمه
۷- مومنی، مصطفی، مقاله «موسیقی و نقش درمانی آن از دیدگاه ابن سینا»، ویژهنامه نخستین همایش ملی هنر و سلامت، زمستان ۱۳۹۷. ش
۸- نگرشی به مبانی فقهی موسیقی، ص ۱۹۹ تا ۲۰۱،
۹- خورابه، کاوه، مقاله «صفیالدین ارموی، اندیشور و موسیقیدان قرن هفتم»، شماره ۷۷ و ۷۸، مورخ بهمن و اسفند ۱۳۸۳. ش
۱۰- https://farsi. khamenei. ir/speech- content?id=۲۹۲۷