جوان آنلاین: زیادهخواهی بلای جان پرندگان وحشی شدهاست؛ زیادهخواهی که تمامی ندارد. گاهی برای پولها و سودهای آنچنانی و گاهی برای خوردن گوشت پرندگان مهاجر! پرندگان مهاجری که کیلومترها راه را طی میکنند و برای استراحت و پیدا کردن غذا، وارد تالابها و دشتها میشوند، اما در یک لحظه غفلت، شیشه عمرشان میشکند و جانشان گرفته میشود. آن هم به دست شکارچیانی که در روز روشن، مرتکب جرم میشوند و تجارت سیاهی را به راه میاندازند. در مقابله با این تخلف و این تجارت سیاه، اما گاهی تلاشهایی از سوی نهادهای دولتی و سازمانهای مردمنهاد انجام میشود، گاهی بازار غیرقانونی فروش پرندگان وحشی تعطیل میشود یا اقداماتی از این دست صورت میگیرد. با وجود این، اما این اقدامات بازدارنده نبوده، چراکه شاهد رشد قارچگونه بازار خرید و فروش لاشه این پرندگان بیگناه در بازارهای مختلف هستیم.
با آغاز فصل سرما، پرندگان مهاجر به سمت تالابهای شمال کشور حرکت میکنند. آنها برای زمستانگذرانی به این تالابها پناه میبرند. غافل از اینکه شکارچیانی در آنجا کمین کردند و با دامها و تفنگهایشان، جانشان را میگیرند. آن هم در ازای پول! یعنی پول است که برایشان حرف اول و آخر را میزند. سالهاست که این اتفاق در جریان است. اتفاقی تلخ و البته غیرقانونی! دلیلش هم واضح است؛ با این بیقانونی به صورت جدی و ویژه برخورد نمیشود. به همین دلیل است که زور شکارچیان هر روز بیشتر از دیروز میشود و به واسطه آن پای فروشندگان و خریداران زیادی به بازار باز میشود. در واقع یک چرخه بیرحمانه و سازمانیافته در حال حرکت است. چرخهای سیاه از شکار غیرقانونی که دلیلش سودجویی است و هیچ مرزی برای حفظ طبیعت نمیشناسد. همان چرخهای که تعداد زیادی از درنای سیبری را نابود کرده و تنها چند نمونه از آن باقی گذاشته است. بدون شک با ادامه این روند، تمام پرندههای مهاجر نابود میشوند و دیگر تنها اسم و تصاویر آنهاست که باقی میماند.
قانون به درستی اجرا نمیشود
اگر شکار پرندگان مهاجر غیرقانونی است و نباید انجام شود، پس چطور بازارهای متعددی برای خرید و فروش آنها وجود دارد؟ محمدعلی یکتانیک، فعال و کارشناس محیطزیست در حوزه حیاتوحش در پاسخ به این سؤال به «جوان» میگوید: «دلیلش یک چیز است، اینکه قانون به درستی اجرا نمیشود.»
او ادامه میدهد: «در حالی که تخلفات محیطزیستی محرز و آشکار است، اما با آن به درستی برخورد نمیشود. گاهی شاهد آن هستیم که مأموران اداره محیطزیست، متخلف و شکارچی پرندگان مهاجر را میگیرند و موضوع را هم صورت جلسه میکنند، اما در آخر هیچ پروندهای برای این شخص متخلف تشکیل نمیشود! به همین دلیل اداره محیطزیست، به ناچار، سلاح را به فرد متخلف پس میدهد و او را آزاد میکند! گاهی هم بخت با متخلف یار نیست و او در دادگاه اول محکوم میشود، اما پس از آن، فرد متخلف درخواست تجدیدنظر میدهد و در دادگاه بعدی، تبرئه میشود!»
این فعال حوزه حیاتوحش معتقد است که وقتی با متخلفان برخورد نشود، آنها با قدرت بیشتری در صحنه حاضر میشوند و شکار میکنند: «اصلاً در قوانین فقه اسلامی به صراحت این موضوع آمده که اگر متخلفی اعمال قانون نشود، تجری میکند، یعنی باعث میشود که بار بعدی، بدتر رفتار کند. چه بسا اینکه دفعه بعدی حتی محیطبان را هم با تیر بزند! اتفاقی که دارد میافتد. طی سالهای اخیر ما به چشمخود دیدیم که درگیری میان محیطبان و متخلفان بیشتر از قبل شدهاست. چرا؟ چون قانون به درستی اجرا نمیشود.»
راهحل حفظ حیاتوحش است، نه اقدامات شکارمحوری
یکتانیک معتقد است که سازمان محیطزیست تفکری شکارمحور دارد. او در این رابطه میگوید: «در مورد منابع طبیعی رودخانهها، دریاها، دشتها به غیر از سازمان محیطزیست، متولیهای دیگری، چون جهاد کشاورزی، شیلات، منابع طبیعی و سازمان جنگلها وجود دارد، اما متولی حفظ حیاتوحش فقط سازمان محیطزیست است و هر نقصان و ایراد اساسی و پایهای که در حوزه حفاظت از حیاتوحش وجود دارد، به سازمان محیطزیست مربوط میشود. متأسفانه شاهد آن بوده و هستیم که سازمان محیطزیست از وظیفه خودش در این زمینه عدول میکند، تا جایی که حتی طی چندین سال اخیر این سازمان یک تفکر شکارمحور هم داشته است.»
این فعال حیاتوحش ادامه میدهد: «عمده مسئولان سازمان محیطزیست در رابطه با حوزه حیاتوحش یکسری رویکردها و موفقیتهای خیالی و موفقیتهای غیرواقعی در حد شعار و حرف داشتند. آنها به نمونههای موفق خارجی در این زمینه اشاره میکنند و حیاتوحش ایران را با کشورهایی، چون کانادا و فرانسه مقایسه میکنند و به دنبال این مقایسههای اشتباه، شکارچیپروری میکنند! در صورتی که نه اوضاع در کشورهای مثالزده شده، اوضاع مطلوبی است و نه این کارهایی که به آن اصرار دارند، راهحل حفظ حیاتوحش است. آن هم حیات وحشی که به گفته خودشان ۸۰ درصدش آسیب دیده است.»
یکتانیک تصریح میکند: «گاهی از برخی از مدیران سازمان محیطزیست شنیده میشود که میگویند مشکل حوزه حیاتوحش، شکارچی قانونمند نیست، بلکه مشکل شکار غیرقانونی است! سازمانی که وظیفهاش حفاظت از حیاتوحش است، اما اشکالات کاری خود را اصلاح نمیکند. نه روی منابع طبیعی و نه روی اراضی ملی حفاظتشده، کنترل کافی ندارد و مدام هم در دادگاه محکوم میشود! مأمور محیطزیست کتک میخورد، آسیب میبیند و زخمی میشود! در پس همه این ایرادات پیش آمده، اما به سراغ شکارچی قانونمند میرود و پروانه شکار هم میدهد. این یعنی هموار کردن مسیر کار متخلفان و نه چیز دیگر.»
او با بیان اینکه سازمان محیطزیست آنقدر ناکارآمد است که یک سازمان شکست خورده به حساب میآید، میگوید: «اصلاً حفاظت تعطیل است. دیگر تالابی نمانده که بخواهیم حفاظتش کنیم، همین چند تالابی که در استان شمالی کشور یا خوزستان وجود دارد، نفسهای آخرش را میکشد.»
درآمد نجومی شکارچیان
یکی از معروفترین بازارهای فروش پرندگان وحشی، بازار فریدونکنار بود که سابقه فعالیت ۳۰ ساله داشت، بازاری که به گفته مسئولان مازندران در سالهای اخیر تعطیل شدهاست. با وجود این، اما به گفته برخی از فعالان محیطزیست، شکار و فروش پرندگان مهاجر نهتنها در فریدونکنار که در شهرهای دیگر نیز رواج دارد؛ موضوعی که یکتانیک نیز به آن اشاره میکند و میگوید: «پیشتر یک بازار برای فروش پرندگان وحشی در فریدونکنار داشتیم و حالا دهها بازار در رشت، رودسر، لنگرود، اهواز، شوش و بوستان داریم. آن هم به راحتی و بدون هیچ ترسی! یعنی کسی به دنبال این نیست که این بازارها را جمع کند یا اساسی با آنها برخورد کند.» گردش مالی از فروش این پرندگان هم بالاست.
این فعال محیطزیستی به یکی از شکارچیانی که چند وقت پیش ۹۵ پرنده را شکار کردهبود، اشاره میکند و میگوید: «هر پرنده را حداقل ۶۰۰ هزار میفروشند، یعنی آن شکارچی که ۹۵ پرنده را شکار کرده، آن روز ۵۷ میلیون تومان کاسب شدهاست. شما کدام شغل و تخصص و کدام بیزینسی را سراغ دارید که روزانه به افراد چنین پولی بدهد.»
او به مشکلات عدیدهای که در سازمان محیطزیست وجود دارد، اشاره میکند و میگوید: «این فقط داستان پرندههای مهاجر نیست، داستان کوسه، شاهین، گوزن، آهو و حتی یوزپلنگ هم هست. یعنی سازمان محیطزیست به جای حل مشکل از بیخ و بن به سراغ شکار فروشی رفتهاست. آنها اسم کارشان را هم حفاظت مشارکتی گذاشتهاند. اینکه دو موتورسیکلت قراضه میخرند و به محیطبان میدهند، بعد این دو محیطبان باید ۵۰ هزار هکتار را محافظت کنند. آخر چگونه؟! اصلاً شما پهپاد نقطهزن فوق پیشرفته هم به این دو مأمور بدهید، بعید است که بتوانند از ۵۰ هزار هکتار حفاظت کنند. به نظر من مسئولان محیطزیست اگر راست میگویند باید پاسگاه بسازند، مأموران بیشتری استخدام کنند و حیاتوحش را از این وضعیتی که در آن گرفتار شده نجات دهند.»
لزوم نظارت بیشتر سازمان محیطزیست
کم و کاستیهای پیش آمده برای جلوگیری از شکار پرندگان وحشی موجب شکلگیری مافیای قدرتمند فروش پرندگان شده است. مافیایی که حتی اگر بازار ۳۰ سالهاش را تعطیل کنند، باز هم مشتریان خود را دارد و از سود هنگفت این کار نمیگذرد. در چنین شرایطی نیاز است سازمان محیطزیست نظارت خود را بر ایمن کردن مناطق محافظت شده و مبارزه با شکار غیرقانونی در مناطق طبیعی و همچنین محافظت از تالابها بیشتر کند. در غیر این صورت معلوم نیست چه بلایی بر سر این پرندگان مهاجر بیاید. شاید روزی برسد که دیگر نسل این پرندگان منقرض شود و دیگر از بین بروند.