کد خبر: 1263236
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۸
جنگل رازآلود جیغ؛ جنگلی که به قول اهالی روستای سربرج «شب‌ها باید دل شیر داشته باشی تا بتوانی از کنارش رد شوی!»

جوان آنلاین: اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که دل‌تان پَر می‌کشد برای هیجان و ماجراجویی و باز کردن گره اتفاقات عجیب و غریب، جنگل رازآلود جیغ، بهترین پیشنهاد و جالب‌ترین انتخاب برای آخر هفته شما است تا دلی از عزا دربیاورید. 

به گزارش فارس، جنگلی که به قول اهالی روستای سربرج «شب‌ها باید دل شیر داشته باشی تا بتوانی از کنارش رد شوی!» فرقی نمی‌کند اهل کدام استان کشور هستید، چون برای رسیدن به جنگل جیغ، اول از همه باید به مشهد بیایید. بعد از آن، راه رسیدن به جنگل جیغ، خیلی سر راست و مشخص است؛ گرفتن یک تاکسی دربست و رفتن به روستای سربرج که تا مشهد، فاصله‌ای حدود سی و دو کیلومتری دارد. بهتان قول می‌دهم اگر راننده راه‌بلدی انتخاب کرده باشید، پنجاه دقیقه‌ای به روستا می‌رسید و چشم‌تان به جمال جنگل جیغ که دقیقا کنار رودخانه روستاست روشن می‌شود. اما واقعا جرأتش را دارید که داخل جنگل بروید؟

دیوانه نیستیم

بی‌بی کریمه، پیرزن شصت و پنج ساله‌ای است با انگشت‌ها و مو‌های همیشه حنا بسته که بعد از شروع شدن جیغ‌های جنگل، اتاق‌های خانه‌اش را به گردشگر‌های ترسیده و پا به فرار گذاشته، کرایه می‌دهد. وقتی می‌پرسم «خودش هم تا به حال، آن موقع‌ها که جیغ‌ها شروع می‌شود، توی جنگل رفته؟» بین انگشت شصت و اشاره‌اش را گاز می‌گیرد و توبه می‌کند! «مگر عقلم را از دست داده‌ام دختر؟ شب که می‌شود جن‌ها به جنگل می‌آیند و جیغ می‌کشند! جیغ‌ها تا جلوی درِ خانه‌مان می‌آید! دیوانه که نیستیم برویم.»

جیغ‌های شبانه

اگر بیماری قلبی دارید، و یا حتی اگر فکر می‌کنید ممکن است خیلی بترسید بهتر است دور دیدن جنگل جیغ را یک خط قرمز بکشید؛ چون جیغ‌های شبانه‌اش را همه اهالی روستای سربرج و گردشگر‌هایی که جرأت کرده‌اند در آن سیاهی شب داخلش بروند شنیده‌اند. جیغ‌هایی که همه می‌گویند بیشتر شبیه صدای زجه‌های زنی در عذاب است! اما راستی ماجرای این جیغ‌های شبانه جنگل چیست؟ آیا واقعا زنی آنجاست که شب‌ها این‌قدر بلند جیغ می‌کشد؟!

بعد از غروب آفتاب

جنگل جیغ، تا وقتی که هوا روشن است هیچ فرقی با بقیه جنگل‌ها ندارد! پر از درخت و گیاهان خوش رنگ و لعاب و صدای چکامه‌های پرندگان است. می‌توانید در هر نقطه‌اش که دل‌تان خواست و بهتان چسبید اُتراق کنید و از آب خنک جاری و درخت‌های سرسبز و هوای خوشش لذت ببرید؛ اما حواستان باشد که قبل از غروب آفتاب از جنگل جیغ بیرون زده باشید، چون جیغ‌های شبانه جنگل، دقیقا از همان وقت شروع می‌شود.

صدای جیغی که هست

احمد، از اهالی طرقبه است و به تازگی ازدواج کرده، اما هر هفته تور‌های گردشگری زیادی را برای بازدید از جنگل جیغ به روستای سربرج می‌آوَرَد. وقتی از جیغ‌های جنگل می‌پرسم، تأیید می‌کند و می‌گوید «ماجرا از سال ۱۳۹۰ شروع شد. رود سربرج که درست کنار جنگل است سال‌ها پرآب بود، اما یکهو خشک می‌شود تا سال ۱۳۹۰. در آن سال هیچ‌کس نمی‌فهمد چطور، اما رود دوباره پرآب می‌شود و دیگر خشک نمی‌شود.» می‌گویم «این که خیلی خوب است؛ اما چه ربطی به جیغ‌های جنگل دارد؟» احمد، ابروهایش را بالا می‌اندازد و به جنگل اشاره می‌دهد. «راستش جیغ‌ها هم از همان موقع شروع شد. ماه‌های اول، اهالی، بی‌تفاوت بودند. حتی می‌گفتند صدای باد است؛ اما چرا هر شب، حتی وقتی باد هم نبود، اما صدای جیغ بود؟»

کارشناس‌ها می‌آیند

وقتی ترس به جان همه روستا می‌افتد، ابراهیم عرب که دهیار روستای سربرج است تصمیم می‌گیرد که به بخشداری برود و برای بررسی موضوع جیغ‌های جنگلِ کنار روستایشان درخواست کارشناس کند. اتفاق، آن‌قدر عجیب و ترسناک است که کارشناس‌ها بعد از راستی‌آزمایی به جنگل اعزام می‌شوند و بعد از آزمایش‌ها و نمونه‌برداری‌ها و گشت‌وگذار شبانه در جنگل، اعلام می‌کنند که این صدای جیغ، به دلیل پرآب شدن رود سربرج است که توی جنگل هم جریان دارد و یک سری جیرجیرک‌های محلی به نام «کز» یا «چز» را در کنار رود جمع می‌کند. این جیرجیرک‌ها که بین شاخه‌ها و برگ‌ها و گیاهان قایم می‌شوند، شب‌ها صدایی شبیه جیغ از خودشان تولید می‌کنند. وقتی اهالی روستای سربرج دلیل صدای بلند جیغ‌ها را از کارشناسان می‌پرسند، به آنها می‌گویند که، چون روی هر شاخه درخت حدود سه هزار جیرجیرک می‌نشیند، صدای جیغ‌ها بلند و بلندتر می‌شود.
خیلی از اهالی روستای سربرج این نظریه کارشناسان را قبول می‌کنند و همچنان، با وجود هر شب شنیدن صدای جیغ‌های شبانه جنگل، به زندگی و فعالیت‌های روزمره‌شان ادامه می‌دهند، اما بعضی‌های دیگر مثل بی‌بی کریمه، هنوز این نظریه را قبول ندارند و می‌گویند «رود سربرج فصلی بود و گاهی آب داشت و نداشت، اما چه شد که از سال ۱۳۹۰ پرآب شده و همین‌طور مانده؟ اصلا گیرم که روی هر گیاه سی هزار چز نشسته باشد، اما چرا هیچ‌کس این همه چز را به چشمش ندیده؟»

کاشف راز جیغ‌ها باشید

بی‌بی کریمه چند لقمه حلوای محلی را توی نان می‌پیچد و با تعدادی از دختران روستای سربرج به طرف جنگل جیغ می‌رویم. در فصل پاییز، جنگل از همیشه‌اش سردتر است. دختر‌ها داستان‌های بومی‌ای که دهان به دهان شنیده‌اند را با نظریه‌های کارشناسانه‌ای که وجود دارد در هم و بر هم می‌کنند و قصه‌های تازه‌تری به وجود می‌آورند که احمد را کلافه کرده و اشاره می‌دهد توجه نکنم.

اما ماجرا هر چه که هست، این است که این جنگل سرسبز و دوست‌داشتنی و پردرخت، شب‌ها پر از صدای جیغ است! صدای جیغ‌هایی نازک و کش‌دار که هنوز دلیلی منطقی برایش وجود ندارد و همین، آن را به رازآلودترین جنگل ایران تبدیل کرده. حالا بعد از این همه بالا و پایین، دل‌تان نمی‌خواهد به این جنگل سری بزنید؟ کسی چه می‌داند، شاید شما توانستید دلیل واقعی جیغ‌هایش را کشف کنید!

برچسب ها: جنگل ، جیغ ، روستا
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار