جوان آنلاین: وقوع جنگ غزه پس از عملیات طوفانالاقصی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ (هفتم اکتبر ۲۰۲۳) که پس از شش ماه، همچنان به شدت از سوی رژیمصهیونیستی با نسلکشی مردم غزه و ایجاد قحطی در این منطقه و استفاده از سلاح گرسنگی دنبال میشود، بار دیگر مسئله ناکارآمدی شورای امنیت سازمان ملل متحد در ایفای وظیفه اساسی آن یعنی حفظ صلح و امنیت بینالمللی و پایاندادن به منازعات را مطرح ساخته است. از ابتدای شروع جنگ غزه اعضای دائم و غیردائم این شورا پیشنویسهای قطعنامه متعددی مطرح کردند که به دلیل تغایر آنها با سیاستها و رویکردهای اعضای دائم شورای امنیت به خصوص امریکا و روسیه وتو شده است، با این حال مقصر اصلی در این زمینه ایالاتمتحده است که با تصویب هر قطعنامهای که به نحوی برخلاف خواستهها و اهداف رژیمصهیونیستی است، مخالفت و آنها را وتو کرده است، البته پس از چند بار وتوی پیشنویس قطعنامههای ارائهشده به شورای امنیت سازمان ملل، اعضای این شورا در اواخر ششمین ماه جنگ، در ششم فروردین ۱۴۰۳ (۲۵مارس۲۰۲۴) با ۱۴رأی مثبت و نیز رأی ممتنع امریکا و عدموتوی آن، با تصویب قطعنامه ۲۷۲۸ خواهان برقراری آتشبس فوری در غزه شدند، هر چند واشینگتن این قطعنامه را برای تلآویو «غیرالزامآور» خوانده و به این ترتیب عملاً آن را بیاثر ساخته است. این مسئله یعنی روند طولانی رسیدگی به جنگ غزه در شورای امنیت و بنبستهای چند باره در این شورا نشان میدهد این نهاد سازمان ملل که در واقع به مثابه قلب آن است با معضلی اساسی، یعنی ناکارآمدی و ناکارکردی، یعنی ناتوانی در ایفای وظایف محوله به آن مواجه است.
انتقادات
شورای امنیت سازمان ملل متحد از ۷۹ سال پیش تاکنون که به اصطلاح برای دفاع از صلح و امنیت جهانی تشکیل شده، با وجود تغییرات عمدهای که طی این مدت در جهان به وجود آمده، تغییر و تحولی به خود ندیده و ساختار آن اصلاح نشده است. همچنین با توجه به استفاده ابزاری اعضای دائم شورای امنیت به ویژه امریکا از حق وتو، بسیاری از کشورهای خواهان تغییرات اساسی در شورای امنیت، در عین حال خواستار تغییر شرایط موجود در زمینه استفاده از حق وتو هستند. در سالهای اخیر ساختار شورای امنیت سازمان ملل با انتقادات بسیاری از کشورها روبهرو شده و ترکیب فعلی آن به ویژه درباره اعضای دائم این شورا، مطلوب اکثر کشورهای جهان نیست. در عین حال بسیاری از کشورها خواهان حذف حق وتو هستند تا به این ترتیب قدرتهای عضو دائم شورای امنیت نتوانند در مواردی که منافع آنها یا متحدانشان در میان است، از ابزار وتو به نفع خود استفاده کنند و به این ترتیب حل معضلات منطقهای و بینالمللی با بنبست مواجه شود. مسئله تجدیدنظر در ساختار شورای امنیت به ویژه بعد از ناتوانی آشکار این شورا در جلوگیری از حمله به عراق در دوران زمامداری جورج بوش، رئیسجمهور امریکا در سال ۲۰۰۳ مطرح شد.
ترکیب ناعادلانه
با توجه به ساختار موجود شورای امنیت، برخی قارهها و مناطق جهان هیچ عضو دائمی در شورای امنیت ندارند. به عنوان مثال قاره آفریقا با ۵۳ کشور هیچ عضو دائمی در شورای امنیت ندارد. آسیا و اقیانوسیه با ۵۶ کشور فقط یک عضو دائم (چین) در شورای امنیت دارد. اروپا با ۴۸ کشور دارای دو عضو دائم دارای حق وتو در شورای امنیت است. امریکا نیز به عنوان نماینده قاره امریکا در این شورا حضور دائم دارد و این موضوع نیز موجبات سوءاستفاده امریکا را فراهم کرده است. کشورهای اسلامی نیز با جمعیتی بیش از یکمیلیارد نفرو ۷۰۰ میلیون نفر جمعیت فاقد کرسی دائم در شورای امنیت هستند که در این خصوص بارها درخواست خود را درباره اختصاص یک کرسی به این کشورها در شورای امنیت سازمان ملل یادآور شدهاند.
کارنامه ناموفق
شورای امنیت سازمان ملل متحد از پنج عضو دائمی و ۱۰ عضو غیردائم تشکیل میشود که پنج عضو دائم آن شامل فرانسه، امریکا، انگلیس روسیه و چین به عنوان قدرتهای دارای سلاحهای هستهای از حق وتو برخوردارند، به این بهانه که از شکلگیری جنگهای بزرگ در جهان پیشگیری شود. در حال حاضر شورای امنیت مرکب از جناح غربی مرکب از امریکا، انگلیس و فرانسه و جناح شرقی یعنی روسیه و چین است. تجربه دوره پساجنگ سرد نشان داده است روسیه به همراه چین در مناقشات منطقهای و بینالمللی در بسیاری موارد موضعی همسو اتخاذ کرده و برخلاف خواسته غربیها، در مواردی مانند بحران سوریه، مسئله هستهای ایران در دوره پسابرجام و نیز مسئله جنگ اوکراین به ویژه روسیه از حق وتو به منظور ممانعت از تصویب چندین پیشنویس قطعنامه استفاده کرده است، البته جناح غربی به رهبری امریکا نیز در موارد متعددی به ویژه در مسائل مربوط به رژیمصهیونیستی از جمله جنگ غزه و نیز مسئله هستهای ایران از حق وتو استفاده کرده است.
تغییرات مدنظر
مسئله اصلاحات در نحوه کارکرد شورای امنیت و نیز اختیارات اعضای دائم این شورا یعنی امریکا، روسیه، چین، انگلیس و فرانسه هنوز نیز از مهمترین معضلات فراروی سازمان ملل به عنوان بزرگترین سازمان بینالمللی است. مسلماً اصلاح ساختار کنونی سازمان ملل که در واقع میراث به جا مانده از دوره جنگ سرد است و با واقعیات و ساختار جهان کنونی انطباق ندارد، از بیشترین اهمیت در برهه کنونی که شاهد تغییر ساختار نظام بینالمللی به سوی چندقطبیشدن هستیم، برخوردار است، به همین دلیل بسیاری از کشورها به ویژه برخی کشورهای پیشرفته صنعتی مانند آلمان و ژاپن، اقتصادهای نوظهور مانند برزیل، هند و آفریقایجنوبی، خواهان تجدیدنظر در این ساختار و ایجاد شالودهای نوین با توجه به واقعیات جهان کنونی هستند. بیشترین تغییراتی که در خصوص شورای امنیت مورد توجه کشورها واقع شده، اصلاح آیین کار آن، حذف حق وتو و افزایش تعداد اعضای دائم است، اما این خواسته تاکنون بدون جواب مانده است. این در حالی است که با تشکیل گروه ۲۰ که متشکل از کشورهای پیشرفته و در حال ظهور اقتصادی است، بسیاری از کشورهای این گروه مانند ژاپن، آفریقایجنوبی، برزیل و آلمان خواهان تغییر ساختار شورای امنیت هستند. این کشورها معتقدند با تغییر ساختار قدرت در سطح بینالمللی و اهمیت روزافزون برخی کشورها در صحنه اقتصاد و سیاست بینالمللی، باید این تغییرات در سطح سازمان ملل و به ویژه شورای امنیت نیز به اجرا درآید و شمار اعضای دائم شورای امنیت تغییر یابد.
اساساً ماهیت انتقادها از ساختار و عملکرد سازمان ملل از سوی کشورهای عضو کاملاً متفاوت است. کشورهای بزرگ و پیشرفته به خصوص امریکا انتقادشان به سازمان ملل به لحاظ تأثیرگذاری کشورهای کوچک است که دارای حق رأی مساوی هستند، اما در مقابل اعضای عادی سازمان ملل به ویژه آنها که خواهان ایفای نقش جدیتری در شورای امنیت هستند، به سیستم کنونی شورای امنیت به ویژه داشتن حق وتو قدرتهای پنجگانه انتقاد دارند و خواهان بازتعریف ساختار این سازمان به ویژه شورای امنیت به عنوان رکن اجرایی و امنیتی آن هستند. با توجه به آشکارشدن ناکارآمدی شورا به ویژه در جریان جنگ غزه و ناتوانی آن برای جلوگیری از جنگافروزیهای رژیمصهیونیستی اکنون تغییر ترکیب و اختیارات این شورا به مثابه یک مطالبه اساسی در سطح جهانی مطرح است، هر چند با توجه به اختلاف نظر اساسی اعضای دائم شورای امنیت درباره پذیرش اعضای دائم جدید و نیز عدماجماع درباره وظایف و اختیارات این شورا نمیتوان امید جدی به تغییر روند کنونی داشت.