شبکه من و تو دیروز رسماً تعطیل شد، رسانهای که سروکله تیزرهای تبلیغاتی آن بیش از یک دهه پیش و پس از فتنه سال ۸۸ به مرور در شبکههای ماهوارهای پیدا شد که نشان میداد متفاوتتر و جدیتر از دیگر شبکههای معاند با جمهوری اسلامی قصد دارد به جنگ افکار عمومی جامعه ایران برود. من و تو در فتنه موسوم به زن، زندگی، آزادی آخرین زور خود را زد تا با تکیه بر بمباران سیاسی بتواند در داخل ایران یک موج ایجاد کند، اما ناکامی مشهود در این هدفگذاری عاقبت کار آن را به تعطیلی کشاند.
اگر تا پیش از فتنه سال ۸۸ شبکههای ماهوارهای اغلب به یک دوربین و یک میز و صندلی برای ارتباط با مخاطب اکتفا میکردند و مباحث سیاسی، اولویت بحثها و حرفها بود، تولد شبکهای، چون من و تو نشان میداد که سرمایهگذاری ویژهای روی رسانههای معاند جمهوری اسلامی صورت گرفته که بهطور قطع تیمهای حرفهای رسانهای پشت آن قرار دارند. تغییر در نگرشهای فرهنگی، بهویژه در سبک زندگی به سود فرهنگ غرب محتوایی بود که روی بستر شبکه من و تو سوار شده بود. سرگرمیمحور بودن از تفاوتهای ویژه من و تو برای ارتباط با مخاطب انبوه ایرانی بود. تاکشوها و مسابقههای رنگ و وارنگ و در نقطه کانونی پدیدهای به نام بفرمایید شام که اساساً و چراغ خاموش زندگی مجردی را تجویز میکرد، نشان میداد این شبکه افقهای دوردستی برای جامعه ایران مدنظر قرار داده است. در یک دهه فعالیت من و تو، هیچ کودکی در هیچکدام از برنامههای تولیدی شبکه من و تو جلوی دوربین نرفت، چراکه بهطور قطع در پروتکلهای نوشته یا نانوشته این شبکه حضور کودکان خط قرمز محسوب میشد. مجرد بودن شاکله اصلی برنامههای تولیدی من و تو را تشکیل میداد. هیچگاه هیچ زوجی که نماینده یک ازدواج سنتی باشند به برنامههای این شبکه راه پیدا نکردند. رویکرد من و تو در تبلیغ زندگی مجردی ثابت میکرد این شبکه برخلاف آنچه ادعا میکند فقط با اسلام و مبانی دینی دشمنی ندارد، بلکه اساساً با ایران سر نزاع دارد. تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم مؤلفههای فرهنگی که حتی در غرب نیز رادیکالترین گروهها از آن حمایت میکنند، نشان میداد یک جریان کاملاً ضدایرانی و نه صرفاً ضداسلامی پشت شبکه من و تو قرار گرفته است. حمایت از گرایشهای شومی، چون همجنسبازی، سگ و گربهبازی درون خانه به جای همسرگزینی و فرزندآوری و تبلیغ فرهنگ فرقههای زیرزمینی منحط نشان میداد من و تو بهطور قطع یک جریان ضدایرانی را بهطور غیررسمی نمایندگی میکند. جریانی که تابلوی حمایت از رژیم ساقط شده پهلوی را بالا گرفته و احیای سلطنت را تبلیغ میکند، اما پشت پرده ماجرا سیاهتر از تابلویی بود که در دست داشت.
از حقایق مهم درباره شبکه من و تو، شفاف نبودن حامیان مالی آن بود. سعید کمالیدهقان، روزنامهنگار گاردین در اینباره مینویسد: «برداشت عمومی چنین است که شبکه به سلطنتطلبان نزدیک است. شبکه به صورت گسترده به ایران پیش از انقلاب میپردازد و آن دوران را باشکوه جلوه میدهد. ترازنامه مالی شبکه نشان میدهد طی سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ به میزان ۳۳ میلیون پوند ضرر کرده است. شبکه از سال ۲۰۱۲ به اینسو نحوه تأمین بودجهاش را مخفی نگه داشته و به درخواستهای شفافسازی پاسخ نداده است.»
شبکه من و تو را میتوان از جهاتی به عنوان یک پدیده درسآموز برای همه آنهایی دانست که با طمع زدن ریشههای فرهنگ جامعه ایرانی از ایران مهاجرت میکنند و بدون آنکه از پشت پردههای ضدایرانی چنین رسانههایی اطلاع داشته باشند، صرفاً با انگارههای ذهنی ناقص چه به عنوان مخاطب و چه به عنوان دستاندرکار همراه چنین پروژههای شومی میشوند. پایان کار من و تو مصادف با چالش بزرگ صهیونیسم در منطقه پس از طوفانالاقصی نشانههای یک اتفاق بزرگ است، اتفاقی که هیچ پدیدهای نمیتواند از سرعت رشد آن بکاهد و حتی انکارش کند.