جوان آنلاین: مرد سالخورده که روی تلفن همراه نوهاش دستگاه شنود نصب کرده بود، موفق شد با ردیابی آن بعد از سرقت تلفن همراه، مخفیگاه سارقان را شناسایی و پلیس را باخبر کند. اوایل آذرماه امسال مردی همراه پسر نوجوانش در تهران به اداره پلیس رفت و از سرقت گوشی پسرش شکایت کرد. پسر نوجوان در توضیح ماجرا گفت: «همراه دوستانم در پارک بودم و با تلفن همراه گرانقیمتم که پدربزرگم به تازگی برایم هدیه گرفته بود در حال صحبت کردن بودم. لحظاتی بعد چند مرد جوان که ماسک بهداشتی به صورت داشتند وارد پارک شدند و با تهدید چاقو از من خواستند تلفن همراهم را به آنها بدهم. میخواستم فرار کنم که یکی از آنها در چشم برهم زدنی تلفن همراهم را از دستم قاپید و بعد هم فرار کردند، من هم از ترس جانم هیچ کاری انجام ندادم.»
پدربزرگ زیرک
با شکایت پسر جوان، مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند و دریافتند متهمان باند حرفهای هستند که به صورت سریالی در پارک و کوچه و خیابانهای خلوت تلفن همراه پسران نوجوان، زنان و افراد سالخورده را سرقت میکنند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، شاکی همراه پدربزرگش به اداره پلیس رفت و گفت پدربزرگش سرنخی از سارقان گوشیاش به دست آورده است.
پدربزرگ شاکی گفت: «مدتی قبل در حال تماشای فیلم سینمایی بودم که در یکی از سکانسهایش هنرپیشه برای ردیابی گوشیاش، دستگاه شنود روی موبایلش نصب کرد. از طرفی این روزها سرقت گوشی تلفن همراه و کیفقاپی زیاده شده و هر روز در سایتها و روزنامهها گزارشهای آن منتشر میشود، به همین دلیل چند روز قبل از حادثه وقتی برای نوهام گوشی گرانقیمتی خریدم، تصمیم گرفتم بدون اینکه متوجه شود روی آن دستگاه شنود نصب کنم تا اگر سرقت شد، بتوانم آن را ردیابی کنم. پس از حادثه چند روزی صبر کردم تا اینکه گوشی نوهام روشن شد و وقتی به صداهای سارقان گوش کردم متوجه شدم یکی از آنها معروف به پنجه طلاست.»
با به دست آمدن این اطلاعات، مأموران پرونده سارقان سابقهدار را بررسی کردند و متوجه شدند سارق معروف به پنجهطلا، متهم سابقهداری است که به تازگی از زندان آزاد شده است. بدین ترتیب مأموران پاتوق او را شناسایی و متهم و ۱۱ نفر از همدستانش را بازداشت و تعداد زیادی گوشی تلفن همراه سرقتی از مخفیگاه آنها کشف کردند. متهمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی اعتراف کردند.
گفتگو با سارق پنجه طلا
چه شد که معروف به پنجه طلا شدی؟
این لقب را چند سال قبل دوستان و همدستانم روی من گذاشتند. واقعیتش من خیلی فرز هستم و کارهای عجیب و غریبی میکنم، مثلاً در یک چشم بههم زدن تلفن همراه شهروندی را حتی از روی موتور میقاپم. وقتی موبایل گرانقیمتی را در دست زن یا مردی میبینم، پنجههای من مثل آهنربا عمل میکنند و در کمتر از چند ثانیه تلفن همراه به جای دست صاحبش در دست من است.
سابقه داری؟
بله، سابقه زیاد دارم. همیشه هم به جرم سرقت دستگیر شده و به زندان افتادهام.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
حدود چهار ماه قبل از زندان آزاد شدم و سه ساعت بعد هم شروع به سرقت کردم.
زندان برایت عبرت نشد؟
واقعیتش من الان که دستگیر شدهام از اینکه دوباره باید راهی زندان شوم خیلی ناراحتم، چون از زندان خسته شدهام. وقتی به زندان افتادم، تصمیم گرفتم توبه کنم، اما همین که وارد پاتوق دوستانم شدم دوباره وسوسه شدم که شروع به سرقت کنم. به هرحال نیاز به پول داشتم. البته دوستانم بهخاطر فرز بودنم در سرقت برای اینکه با من کار کنند با هم رقابت میکنند، چون سرقتهای من بدون دردسر است و خطری هم برای مالباخته ندارد.
اما شما با تهدید چاقو، تلفن همراه پسر نوجوان را سرقت کردی؟
دوستانم بودند و من اصلاً از چاقو استفاده نمیکنم و دوست ندارم از سلاح برای سرقت استفاده کنم.
چطور بازداشت شدی؟
الان متوجه شدم پدربزرگ پسر نوجوان روی تلفن همراهش دستگاه شنود نصب کرده بود. آن روز هم در پاتوق بودیم و سردسته باند برایم توضیح میداد که صدای ما شنود شده و بعد هم مأموران همه ما را در پاتوق دستگیر کردند.
معتاد هستی؟
نه، اما گاهی به صورت تفریحی با دوستانم گل مصرف میکنم.