هیچ انتظاری از النصر وجود نداشت؛ کمتر کسی بود که نداند نمایندههای سعودی عادت به استقبال گرم از میهمانان ایرانی خود را ندارند که هیچ، تا جایی هم که بتوانند خاطره تلخ برای میهمانانشان بجا میگذارند، بهطوریکه بارها و بارها نمایندههای ایران ساعتهای متمادی در فرودگاههای این کشور معطل شدند. به دلیل همین تجربه ملموس بود که کسی انتظار یک استقبال گرم را نداشت، اما یک استقبال رسمی، حداقل کاری بود که میزبان عربستانی میتوانست انجام بدهد. درحالیکه این اتفاق نیز رخ نداد و جز سفیر ایران در عربستان، تنها چند مسئول اجرایی باشگاه النصر رنج حضور در فرودگاه را به جان خریدند! اتفاقی که البته جای تعجب نداشت، اما کاش آویزه گوش آقایانی، چون درویش، مدیرعامل پرسپولیس شود که همین چند ماه قبل چنان از حول حلیم به داخل دیگ افتادند که صدای زمین و زمان را در آوردند.
چنین استقبال سرد و جمع و جوری از حریفان عربستانی اتفاق تازهای نیست. اما کاش این را امثال مدیرعامل پرسپولیس درک کنند تا فرداروز که قرار شد تیمی دیگر با ستارهای محبوب وارد ایران شود، آنقدر از خود بیخود نشوند که حتی رئیسجمهور را هم مخاطب قرار دهند و از او خواهان تشکیل ستاد استقبال شوند! هنوز هم یادآوری ازخودباختگی درویش برای رویارویی با رونالدو، حضور دختر او در کنار ستاره النصر با بهانههای واهی و اهدای فرشی نفیس و گرانبها به ستاره پرتغالی و بقیه بازیکنان حریف عربستانی خون بسیاری را به جوش میآورد، خصوصاً بعد از استقبال سرد فرودگاهی النصر از کاروان پرسپولیس.
تردیدی نیست که دیدار با ستارههایی، چون رونالدو آرزوی اکثر مردم دنیاست و او هر کجا که برود با استقبالی باشکوه از سوی مردم و هوادارانش مواجه میشود و این جای هیچ نکوهشی ندارد، اما اینکه مدیر باشگاهی مثل پرسپولیس با این همه قدمت اینگونه خود را ذوقزده نشان دهد و کوچک کند تأسفبار است، خصوصاً که بعد از آن برووبیایی که درویش برای النصر به راه انداخت، هیچ یک از مسئولان این باشگاه زحمت حضور در فرودگاه برای استقبال از پرسپولیس را به خود ندادند. اماای کاش این قسمت ماجرا را درویش از یاد نبرد و آن را آویزه گوش خود کند.