کد خبر: 1201032
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۱
شهریور‌ماه امسال مأموران پلیس تهران در جریان سرقت‌های سریالی از مسافران اتوبوس‌های تندرو و قطار‌های شهری قرار گرفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند. 
آرمین بینا
جوان آنلاین: سارق سابقه‌داری که با همدستی دو نفر از دوستانش با اجرای نقشه دعوای صوری داخل اتوبوس و قطارشهری، تلفن همراه مسافران را سرقت می‌کرد، در آخرین سرقت با زیرکی مالباخته به دام افتاد. مأموران پلیس دو همدست او را نیز بازداشت کردند. 
شهریور‌ماه امسال مأموران پلیس تهران در جریان سرقت‌های سریالی از مسافران اتوبوس‌های تندرو و قطار‌های شهری قرار گرفتند و تحقیقات خود را برای شناسایی سارقان آغاز کردند. 
بررسی‌ها حکایت از آن داشت سه مرد جوان در ایستگاه‌های شلوغ سوار قطارشهری و اتوبوس‌های تندرو می‌شوند و یکی از آن‌ها به بهانه اینکه از قطار یا اتوبوس جا نماند، مسافران را هل می‌دهد و دو همدستش هم پس از دعوای صوری، تلفن همراه مسافران را سرقت می‌کنند. 
مرد جوانی که اواخر شهریور‌ماه تلفن همراهش داخل اتوبوس شهری سرقت شده بود به مأموران گفت: «محل کارم در یکی از خیابان‌های مرکزی شهر است و برای رفتن به خانه همیشه از اتوبوس‌های تندرو استفاده می‌کنم تا زودتر برسم. ساعتی قبل تعطیل شدم و برای رفتن به خانه‌ام به ایستگاه اتوبوس آمدم. مسافران زیادی در ایستگاه منتظر بودند و وقتی اتوبوس رسید به سختی همراه تعداد دیگری مسافر سوار شدیم. وقتی اتوبوس به راه افتاد، مرد جوانی به بهانه اینکه جابه‌جا شود هل می‌داد و دو مرد جوان دیگر هم به او اعتراض می‌کردند و حتی با مرد جوان درگیر شدند. وقتی به مقصد رسیدم و از اتوبوس پیاده شدم تازه فهمیدم که تلفن همراهم سرقت شده است. من تلفن همراهم را به تازگی خریده بودم و ارزش زیادی داشت. الان هم احتمال می‌دهم مردی که داخل اتوبوس هل می‌داد با همدستی دوستانش تلفن همراه مرا سرقت کرده‌اند. 
 
 آخرین سرقت 
در حالی که هر روز بر تعداد شاکیان افزوده می‌شد و تحقیقات نشان می‌داد سارقان به همان شیوه هل دادن و درگیری صوری، تلفن همراه شهروندان را داخل اتوبوس و قطارشهری سرقت می‌کنند به مأموران پلیس خبر رسید مرد جوانی به اتهام سرقت تلفن همراه یکی از مسافران در یکی از ایستگاه‌های اتوبوس دستگیر شده است. وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند در بازرسی بدنی از مرد دستگیر شده، هشت دستگاه گوشی سرقتی کشف کردند که بررسی‌ها نشان داد وی ساعتی قبل با همدستی دو نفر از دوستانش، گوشی‌های مسافران اتوبوس‌های درون‌شهری را سرقت کرده است. 
پس از انتقال متهم به اداره پلیس، شاکی به مأموران گفت: «ساعتی قبل سوار اتوبوس تندرو شدم تا به محل کارم بروم. اتوبوس خیلی شلوغ بود و مرد جوانی هم دائم هل می‌داد تا جابه‌جا شود. از سوی دیگر دو مرد جوان نیز به او اعتراض می‌کردند. یکی از آن دو مرد جوانی که اعتراض می‌کرد به من نزدیک و در ایستگاه بعدی هم پیاده شد. من یک لحظه احساس کردم دست او وارد جیبم شد، اما مشکوک نشدم و وقتی در ایستگاه بعدی از اتوبوس پیاده شدم تازه فهمیدم تلفن همراهم سرقت شده است. چهره آن مرد کاملاً در خاطرم بود و مطمئن شدم او تلفن همراهم را سرقت کرده است و به سرعت به ایستگاه بعدی برگشتم و دیدم همان مرد جوان داخل ایستگاه نشسته و در کمین طعمه دیگری است. خودم را به او رساندم و یقه‌اش را گرفتم و گفتم تلفن همراهم را پس بده. مرد جوان ناگهان مرا هل داد و فرار کرد و من هم او را تعقیب کردم و با فریاد آی دزد، آی دزد از رهگذران درخواست کمک کردم و سارق را دستگیر کردیم.»
 
 اعتراف 
متهم در بازجویی‌های ابتدایی خودش را به نام دیگری معرفی کرد، اما مأموران پلیس در بررسی پرونده متهمان سابقه‌دار دریافتند او سارق سابقه‌داری به نام فرزین است که چند ماه قبل از زندان آزاد شده است. متهم در بازجویی‌های بعدی به سرقت‌های سریالی با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد. در ادامه مأموران دو همدست او را هم بازداشت کردند. متهمان پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی محمد ولدی‌بیرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند. 
 
‌گفتگو با متهم
 بدشانسم 
فرزین مدعی است در طول زندگی‌اش هیچ وقت شانس به او رو نکرده و حتی در دزدی‌هایش هم شانس نداشته، به‌طوری‌که در یکی از فرارهایش اشتباهی از روی دیواری به داخل اداره پلیس می‌پرد و گرفتار می‌شود. 
 
فرزین چرا فکر می‌کنی باید در دزدی هم شانس داشته باشی؟ 
وقتی تازه شروع به دزدی می‌کنی و سابقه‌ای نداری، اگر دستگیر شوی می‌گویند به‌خاطر بی‌تجربگی بوده، اما وقتی کلی سابقه در پرونده‌ات باشد و با برنامه‌ریزی و حساب شده هم سرقت کنی، اما زود دستگیر شوی، معلوم است که بدشانس هستی. 
 
چطور دستگیری شدی که فکر می‌کنی بدشانسی آوردی؟ 
اولین بار که دستگیر شدم، اشتباهی گوشی مأمور پلیس را سرقت کردم. هنوز دستم داخل جیبش بود که مچ دستم را گرفت. دومین بار هم پس از سرقت در حال فرار بودم که با یک مأمور پلیس روبه‌رو شدم و او به من مشکوک شد و مرا تعقیب کرد، اما بدشانسی آوردم و وارد کوچه‌ای بن‌بست شدم. سومین بار هم وقتی فرار می‌کردم پایم پیچ خورد و زمین خوردم و مأموران مرا دستگیر و برای درمان به بیمارستان منتقل کردند. در بیمارستان تصمیم به فرار گرفتم و وقتی مأمور پلیس برای گرفتن داروهایم از اتاق بیرون رفت از فرصت استفاده کردم و لباس پزشکی را پوشیدم و به پشت‌بام رفتم تا از خانه‌های اطراف فرار کنم، اما وقتی به داخل حیاط پشت بیمارستان پریدم، تازه متوجه شدم آنجا اداره پلیس است. مأموران پلیس مرا با لباس پزشکی بازداشت کردند. 
 
در سابقه‌های قبلی هم با همدستی همین دوستانت سرقت می‌کردی؟ 
نه، معمولاً تنهایی سرقت می‌کردم، اما آخرین بار که به زندان افتادم این نقشه به فکرم رسید و تصمیم گرفتم وقتی آزاد شدم سه نفری و به این شیوه سرقت کنیم. 
 
کی از زندان آزاد شدی؟ 
شش ماه قبل آزاد شدم. البته پس از تحمل حدود چهار سال حبس آزاد شدم و این باند را تشکیل دادم. 
 
چرا زندان درس عبرت نشد؟ 
ما سابقه داریم و کسی به ما کار نمی‌دهد، درآمد سرقت هم خوب است، به همین دلیل وسوسه می‌شویم که سرقت کنیم. 
 
تلفن‌های سرقتی را چند می‌فروختید؟ 
بستگی به مارکش دارد. البته ما، چون تعدادی می‌فروشیم پول زیادی گیرمان نمی‌آید. 
 
مالخر‌ها را معرفی کردید؟ 
بله، ما به دو مرد بنگاهدار که در کار خرید و فروش ملک بودند، تلفن‌ها را می‌فروختیم و مأموران هم آن‌ها را دستگیر کردند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار