کد خبر: 1174502
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۴۰۲ - ۰۴:۲۰
اولین نمازجمعه تهران به امامت مردی که خود یک تاریخ بود!
۴۴ سال از اقامه نخستین نمازجمعه تهران، به امامت عالم مجاهد زنده یاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی سپری گشت.
 نیما احمدپور
۴۴ سال از اقامه نخستین نمازجمعه تهران، به امامت عالم مجاهد زنده یاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی سپری گشت. اهمیت این رویداد تاریخی، می‌طلبد که در باب زمینه‌ها و چند و، چون انجام آن، بیشتر سخن رود. در مقال پی‌آمده، خاطرات برخی نزدیکان نخستین امام جمعه تهران در این باره، مورد خوانش تحلیلی قرار گرفته است. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقمندان را مفید و مقبول‌آید. 
 
 طالقانی و بهایی که برای نماز جمعه قائل بود
به شهادت اسناد و شواهد، زنده یاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی از دیرباز، در درس‌های تفسیر خویش به تبیین اهمیت نمازجمعه می‌پرداخت، چه اینکه آن را پایگاهی مهم برای اسلام اجتماعی قلمداد می‌کرد. از سوی دیگر پیش‌تر چه در زندان و چه در خارج از آن، به اقامه نماز جمعه مبادرت ورزیده بود. سرانجام با پیگیری‌های وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اقامه نماز جمعه از تهران آغاز شد و به سایر نقاط کشور تسری یافت. در یادداشتی بر تارنمای «طالقانی و زمانه ما»، چنین می‌خوانیم:
«آیت‌الله طالقانی به نماز جمعه توجهی ویژه داشت و بار‌ها در مسجد هدایت، از اهمیت آن سخن گفته بود. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بانی برگزاری نماز جمعه در مسجد جامع نارمک بود. بنابر این شش ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشنهاد کرد سنت نماز جمعه احیا شود. با موافقت امام خمینی (ره) با این امر، امامان جمعه در سراسر کشور منصوب شدند و طالقانی نیز به عنوان امام جمعه تهران، نماز‌های باشکوهی را در دانشگاه تهران، با حضور جمع زیادی از مردم اقامه کرد. آخرین نماز جمعه به امامت او نیز در بهشت زهرای تهران برگزار شد. در پنجم مرداد ماه ۱۳۵۸ برابر با دوم ماه رمضان، اولین نماز جمعه به امامت آیت‌الله طالقانی برگزار شد. براساس گزارش‌های موجود، بیش از یک میلیون نفر از مردم برای اقامه این نماز حضور یافتند و استقبال به حدی بود که حوالی ساعت ۱۱ صبح، راهیابی به محل برگزاری نماز دشوار شده بود. حضور مسئولان سیاسی و مذهبی کشور و خبرنگاران داخلی و خارجی از اهمیت این رویداد حکایت می‌کرد. آیت‌الله طالقانی در خطبۀ اول نماز جمعه، ضمن اشارۀ مختصر به تاریخچه برگزاری اولین نماز جمعه در زمان پیامبر اسلام، نماز جمعه را صف به هم پیوسته همه مسلمانان در سراسر جهان خواند و در ادامه با اشاره به ناآرامی‌های کشور، همگان را به وحدت فرا می‌خواند. او به انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی نیز پرداخت و با انتقاد از کسانی که معتقدند آزادی در انتخابات نیست، حضور همه اقشار و مخالفان را در انتخابات را مورد تأکید قرار داد. طالقانی در خطبه دوم با بیان اینکه سرنوشت ما به سرنوشت دیگر ملل تحت ستم پیوند خورده است، برای همه این ملت‌ها به خصوص ملت فلسطین آرزوی پیروزی کرد....» 
 به آقا سید محمود بگویید که پس فردا نماز جمعه را بخوانند!
شاید بتوان گفت که موثق‌ترین روایت در باب ابلاغ حکم امام خمینی به آیت‌الله سیدمحمود طالقانی برای اقامه نمازجمعه تهران، دکتر احمد جلالی مجری سلسله برنامه‌های با قرآن در صحنه است. وی که در آن لحظه در محضر آیت‌الله حضور داشت، ماوقع را اینگونه به تاریخ گزارش کرده است:
«شب اول ماه رمضان سال ۵۸ و شب پنج‌شنبه سوم مرداد بود و من نماز مغرب را، پشت سر مرحوم آیت‌الله سیدمحمود طالقانی به جا آورده بودم و داشتم در سکوت اتاق به مردی نگاه می‌کردم که خود به تنهایی یک تاریخ بود و تمام کرامت انسانی وطن و تاریخ معاصر را می‌شد با نام او و مقاومت شگفت‌انگیزش مرور کرد! سکوت بود و شکوه آن مرد بزرگ که با فروتنی تمام، تعقیبات نماز را به جا می‌آورد. تلفن زنگ زد و من برای اینکه رشته تفکر آقا پاره نشود، گوشی را برداشتم و بلا‌فاصله صدای مرحوم حاج احمد‌آقا را شنیدم که پرسید: آقای طالقانی تشریف دارند؟ گفتم: بله، ولی سر نماز هستند. احمدآقا گفت: چه خوب که شما هم آنجا هستید، چون همین الان آقا گفتند: به آقا سیدمحمود بگویید که پس فردا نماز جمعه را بخوانند، شما هم همین امشب در تلویزیون بگویید که اعلام کنند، خودتان هم کار را دست بگیرید تا قضیه جا بیفتد. من با حیرت، گوشی را به دست آقای طالقانی دادم. البته حرف‌های احمدآقا را نمی‌شنیدم، ولی حرف‌های آقای طالقانی را می‌شنیدم که می‌گفتند: من بیمارم، خسته‌ام، پادرد دارم، به آقا بفرمایید حداقل مهلتی، فرصتی، پس فردا که نمی‌شود، این جور کار‌ها برنامه می‌خواهد، تدارکات می‌خواهد... بعد هم متواضعانه چند نفری را برای این کار پیشنهاد کردند، ولی حاج احمدآقا اصرار داشت که آقا فرموده‌اند: فقط باید آقای طالقانی این کار را بکند! آقا گوشی را که گذاشتند، دیدم سخت نگران هستند. پرسیدم: نگرانی‌تان برای چیست؟ فرمودند: باید آماده بود، اول از همه باید جا و مکانی را معین کرد، بعد هم باید مردم را آماده کرد، در این فرصت کوتاه شدنی نیست. همان موقع این فکر به ذهنم رسید و عرض کردم: آقا! دانشگاه تهران خیلی خوب است، هم جای باصفایی است، هم مرکزیت دارد، هم با معناست، چون شما خودتان در امر اتصال مسجد و دانشگاه به هم، پیشتاز و پیشکسوت هستید. چه بهتر از اینکه نماز در دانشگاه خوانده شود. مگر شما خودتان یک عمر چنین آرزویی نداشتید؟ نگران نباشید، من از امکانات تلویزیون استفاده و تدارکات را آماده می‌کنم.» 
 
 امام با خوشحالی فرمود: عجب نمازی شد!
آیت‌الله طالقانی از لحظه دریافت فرمان امام خمینی مبنی بر اقامه نمازجمعه تهران، تدارکات آن را به دکتر احمد جلالی سپرد. وی با استفاده از رسانه ملی و اطلاع به مردم درباره برگزاری این مراسم، زمینه‌های انجام آن را در دانشگاه تهران مهیا ساخت. پس از برگزاری این آیین با حداقل امکانات، جلالی به قم رفت تا نظر امام خمینی را درباره آن جویا شود. دیدگاه رهبر انقلاب، بسیار مثبت بود:
«به مرحوم آقای اشراقی داماد امام تلفن زدم و خواهش کردم، از امام بخواهند فتوای شرعی صادر کنند، تا مردم بر اساس آن به نماز جمعه بیایند. ایشان نیم ساعت بعد به من تلفن زدند و گفتند: امام فرمودند نیازی به فتوای من نیست، نفس انتصاب آقای طالقانی به امامت نماز جمعه کافی است که نماز جمعه بگیرد! واقعاً هم همین طور شد. صحن دانشگاه و خیابان‌های اطراف دانشگاه، تا بلوار کشاورز و بخشی از پارک لاله، مملو از جمعیت بود. این مراسم توسط بالگرد فیلمبرداری و شب از تلویزیون پخش شد. روز شنبه به قم رفتم تا از حاج احمدآقا بپرسم که ترتیبات نماز جمعه و پخش آن رضایت امام را جلب کرده است یا نه؟ حاج احمدآقا گفت: دیشب آقا خطبه‌های نماز جمعه را با دقت تماشا کردند و وقتی تصاویر هوایی از نماز جمعه نشان داده شد، با خوشحالی فرمودند: عجب نمازی شد! با شنیدن این جمله، تمام خستگی‌ها و نگرانی‌های چند روز گذشته از تن و جانم بیرون رفت. سنّت پخش خطبه‌های نماز جمعه از تلویزیون، از آن موقع شروع شد....» 
 
 کسی باور نمی‌کرد که چنین جمعیت عظیمی در اولین نمازجمعه حضور پیدا کند
سیدمهدی طالقانی فرزند آیت‌الله طالقانی، سرپرست تیمی بود که انتظامات نمازجمعه تهران را در دوره امامت جماعت پدر بر عهده داشت. وی هر هفته آیت‌الله را برای اقامه نماز به دانشگاه تهران می‌برد و بر حفاظت از وی نظارت دقیق داشت. او نیز در باب شرایط برگزاری اولین نمازجمعه تهران، روایتی به ترتیب پی‌آمده دارد:
 «خیلی قبل‌تر از پنجم مرداد ۵۸، یعنی حدود یک ماه، یک ماه و نیم بعد از پیروزی انقلاب، پدر اصرار داشتند که، چون نظام جمهوری اسلامی مستقر شده است، نماز جمعه برپا شود. منتها در چند و، چون ماجرا، مقداری شک و شبهه وجود داشت. پدر یکی دو مرتبه هم، حضوری موضوع را به امام گفتند. مقداری تعلل در قضیه بود. حالا نمی‌دانم به چه علت شاید فکر می‌کردند، الان زود است برای برپا کردن نماز جمعه. به همین دلیل هم یکی دو مرتبه هم که آقای منتظری می‌خواست نزد امام برود، پدر با او درباره برپایی نماز جمعه صحبت کرد. خیلی هم اصرار داشت که لزوماً من نمی‌خواهم امام جمعه باشم، ولی نمازجمعه باید برقرار شود. نماز جمعه یک فریضه سیاسی- عبادی است که حتماً باید در کشور اسلامی برپا شود و توسط آن، مردم از مسائل روز آگاه شوند. دوم یا سوم مرداد سال ۵۸ بود، حاج احمد آقای خمینی به آیت‌الله طالقانی از قم زنگ زد و گفت: امام فرمودند نمازجمعه برپا شود. پدرم نیز خوشحال شد و پرسید: باید کسی را برای امامت نماز جمعه انتخاب کرد؟ حاج احمد آقا گفت: امام فرمودند خود آقای طالقانی نماز را اقامه کند! پدر در ابتدا قبول نکرد و دلیل آورد که مریضم و حال ندارم! اما حاج احمد آقا تأکید کرد که امام فرمودند حتماً از همین جمعه برگزاری نماز جمعه شروع شود و خود آقای طالقانی هم باید امام جمعه باشد. این خبر را زمانی به آیت‌الله طالقانی دادند که دو روز بعد جمعه بود و هیچ آمادگی برای هماهنگی جا و مکانش وجود نداشت. آقا با چند نفر دوستان مشورت کردند و قرار شد محل نمازجمعه، در زمین فوتبال دانشگاه تهران باشد. آقای جلالی که با آیت‌الله طالقانی برنامه قرآن در صحنه را اجرا می‌کرد و معاون صدا و سیما بود، با حاج احمدآقا روز پنج‌شنبه صحبت کرد که بهتر است امام اطلاعیه‌ای بدهد، تا مردم استقبال کنند، امام نیز به حاج احمد آقا گفته بود: نفس حضور آقای طالقانی، موجب استقبال مردم می‌شود. خود دوستان ستاد برگزاری نمازجمعه و مسئولان صدا و سیما، باورشان نمی‌شد چنین جمعیت عظیمی در اولین نمازجمعه کشور حضور پیدا کند....» 
 
 امام جمعه به‌رغم دشواری‌های فراوان به اقامه نماز می‌پرداخت
حاج ولی‌الله چهپور پدر عروس آیت‌الله طالقانی است که پس از اختصاص منزل آن بزرگ به دفتر مراجعات مردمی، میزبانی ایشان را بر عهده داشت. او نیز در عداد کسانی است که اولین امام جمعه تهران را در اقامه این آیین عبادی سیاسی همراهی می‌کرد. روایت چهپور از اقامه نماز‌های جمعه آیت‌الله طالقانی را در ادامه می‌خوانید:
«آیت‌الله طالقانی که همواره در فکر استقرار حکومت اسلامی و تقویت رهبری حضرت امام بودند، روزی از طریق تلفن منزل ما، با امام ارتباط برقرار کردند و چنین گفتند: حالا که به نام اسلام در این کشور حکومتی تأسیس شده، بهتر است که سنت نبوی نماز جمعه را احیا کنیم و... بعد از اینکه گوشی را گذاشت، گفت که آقا اقامه نماز جمعه را به‌عهده خودم گذاشت! و از اولین جمعه بعد از آن گفتگو، هر هفته و تا پایان عمر شریفش، نمازجمعه را باشکوه برگزار نمود. ایشان با وجود بیماری ناشی از قند خون، دیگر نارسایی‌ها و ناتوانی‌های جسمانی و گرمای روز‌های تابستان، نمازجمعه را در دانشگاه تهران اقامه می‌نمودند. خستگی او در اجرای این فریضه به قدری زیاد بود که به محض مراجعت به منزل از پا می‌افتاد و باید مدتی استراحت می‌کرد، واقعاً انجام این مأموریت برای او بسیار دشوار بود. با این حال می‌گفت:، چون امام انجام این برنامه را به‌عهده من محول نموده، صحیح نیست که شانه خالی کنم....» 
 
 پس از نمازجمعه آیت‌الله، دعای وحدت خواندم
زنده یاد محمود مرتضایی‌فر از سالیان دور و در مسجد هدایت تهران، مکبّر نماز‌های جماعت آیت‌الله طالقانی بود. وی در سال‌های مبارزه نیز، ارتباط خود را با آن عالم مجاهد حفظ نمود. مرتضایی‌فر از آغازین نمازجمعه آیت‌الله تا واپسینِ آن در بهشت زهرا، همچنان مکبّرِ او بود. با ابتکار وی و پس از اولین نماز جمعه، دعای وحدت قرائت گشت، چنانکه خود در این باره گفته است:
«روز چهارشنبه سوم مرداد سال ۵۸، رادیو اعلام کرد، نمازجمعه تهران توسط آیت‌الله طالقانی در دانشگاه اقامه خواهد شد. جمعه صبح زود، برای اقامه نماز به دانشگاه تهران رفتم. کسانی آنجا بودند که افکار التقاطی داشتند و اجازه نمی‌دادند که من در آنجا مکبّر نماز باشم. داماد آقای طالقانی به آن افراد گفتند: اگر کسی غیر از مرتضایی‌فر برنامه را اجرا کند، آقای طالقانی ناراحت خواهند شد! نماز در زمین چمن بود و مردم خیلی زودترآمده بودند و صفوف را تشکیل داده بودند. چون سخنرانی قبل از خطبه‌ها نبود ابتدا قرآن خواندم و اذان گفتم. بعد آقای طالقانی خطبه‌ها را نسبتاً کوتاه ایراد کردند. در خطبه‌ها اشاره‌ای به اهمیت نمازجمعه در اسلام و شرایط برگزاری آن نمودند. ماه مبارک رمضان بود و در میانه تابستان گرما بیداد می‌کرد و به همین جهت، خطبه‌ها را خیلی سریع خواندند. فکر کرده بودم چه تعقیبی بعد از نماز بخوانم که هم با شرایط آن روز انقلاب هماهنگ و هم وحدت آفرین باشد. یادم آمد حضرت رسول‌الله (ص) وقتی که با سپاه اسلام برای آزادی مکه حرکت کردند، پشت دروازه‌های مکه این دعا را خواندند: لااله الاالله، اله واحدا و نحن‌له مسلمون... آن دعا را خواندم و خیلی هم به جا به نظر می‌آمد. گفتم: دست‌ها را در دست یکدیگر می‌دهیم و دعای وحدت می‌خوانیم و خودم هم دعا را محکم می‌خواندم و با حرکات دست، سعی می‌کردم به شور جمعیت اضافه کنم. اکنون نیز در تمام جهان اسلام هر کجا که می‌خواهند بگویند ما انقلابی هستیم، این دعا را می‌خوانند. نکته جالب در برگزاری اولین نماز جمعه این بود که حضرت آیت الله طالقانی پیش از اقامه نماز، به من فرمودند: آقا محمود، من سوره جمعه را از بر دارم، با این همه ممکن است به هنگام قرائت نماز، برخی آیات را فراموش کنم، قرآن به دست داشته باش و هرجا که من یادم رفت، به خاطرم بیاور! من نیز به فرمایش ایشان عمل کردم که در فیلم آن روز هم مشخص است....» 
 
 اگر صف نماز جمعه محکم شد، دیگر جایی برای نفوذ استعمار نخواهد ماند
زنده یاد آیت‌الله سیدمحمود طالقانی در اولین خطبه نمازجمعه خود در پنجم مرداد ۱۳۵۸، به تبیین مکانت والای این نماز در اسلام پرداخت. او در سخنرانی حماسی خویش، تشکیل صفوف نمازجمعه را مانع از نفوذ استعمار دانست و تأکید ورزید:
«امروز که طاغوت‌ها و طاغوت ما و طاغوت این کشور سرنگون شده است و رهبری، رهبری الهی است، امامت است، عدل است، قسط است، باید ما و همۀ برادران ما در شهرها، قصبات و اطراف کشور، همان‌طوری که امام، امام خمینی، خواسته‌اند این صف (نمازجمعه) را تشکیل بدهند. یعنی این صفی که اکنون در یک گوشۀ تهران، با نبودن وسایل، با پیش‌بینی نکردن از جا و محل و شرایط تأسیس شده و با همۀ کشور شیعه و کشور اسلامی ما و با همۀ برادران شیعه و سنی ما، باید ارتباطشان را محکم کنند و در همه جا کسانی که دارای چنین شرایطی باشند که در فقه ما بیان شده است، آن را اقامه کنند. این صفی است که در داخل مرز‌های ایران ما، به هم باید پیوسته شود. این حلقه‌ای که سست شده بود، باید با دیگر کشور‌های اسلامی پیوسته شود. این چه قدرتی است؟ این چه عظمتی است؟ آیا هیچ قدرتی در دنیا می‌تواند چنین صفی تشکیل بدهد؟ شما برادران، شما خواهران، در این ماه مبارک رمضان، زبان‌های تشنه و شکم‌های گرسنه، با نبودن وسایل و جا، چندین ساعت به انتظار نماز جمعه یعنی اقامۀ حق، اقامۀ عدل، اقامۀ قسط نشسته‌اید. این فرمان روزه که فرمان ایمانی است. کدام فرمانی، کدام حزبی، کدام رهبری غیر از رهبر‌های اسلامی، چنین فرمانی و چنین اطاعتی را می‌توانند در کشور‌ها و جمعیت‌های خودشان تأسیس کنند؟ با همه کارشکنی‌های استعمار، استبداد‌های داخلی، این صف از همان وقتی که رسول خدا اقامه کرد، تا امروز برپاست. همین صفی که امروز نشسته‌اید، به طرف غرب بروید تا کشور‌های عربی و شمال آفریقا و اواسط آفریقا، این صف شما متصل است. مسلمان‌ها، شما قوی‌ترین امت دنیا هستید. چون متکی به حق و یک صف هستید. کدام کشور، کدام بلوک، کدام مکتب، دارای چنین صفی است؟ اطراف شرق بروید، پاکستان، افغانستان، اندونزی، هندوستان این امت متصل است و چشم به هم بگذارید و چشم دیده و باطن خودتان را باز کنید، ببینید چه صف قوی‌ای ما داریم. چنین صفی را با پول و با رشوه و با فریب، نمی‌توان فراهم کرد. جز حق، جز ایمان خالص، جز فرمان الهی. همین است که دشمن‌های ما را مرعوب می‌کند. همین صف، همین صف است که دشمن‌های زخم‌خوردۀ ما، برای اینکه این صف را قطع کنند و متلاشی کنند و مسلمان‌ها که در بهترین سرزمین‌ها و بالای منابع عظیم ثروت‌های مادی و معنوی، عرفانی، هوشیاری، عالی‌ترین فلسفۀ انسانی و حیاتی در بردارند، این‌ها از همین نگرانند. عوامل آن‌ها هم که هر روز بهانه‌جویی می‌کنند، از همین نگرانند. اگر این صف محکم شد، گسترده‌تر شد، پیوسته‌تر شد، دیگر جایی برای نفوذ استعمار شرق و غرب و مکتب‌های دیگری نمی‌گذارد. این صف عظیم توحید است. صف عبادت است، صف نماز است، صف جهاد است....»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار