کد خبر: 1171935
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۴۰۲ - ۰۲:۰۰
روایت ویلیام سولیوان اوج‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی
شاپور بختیار را یک خیالباف دیدم! اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات ویلیام سولیوان آخرین سفیر ایالات متحده امریکا در ایران، در دوره سلطنت پهلوی دوم را در بر دارد.

اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات ویلیام سولیوان آخرین سفیر ایالات متحده امریکا در ایران، در دوره سلطنت پهلوی دوم را در بر دارد. این کتاب توسط ابراهیم مشفقی‌فر به فارسی برگردانده شده و مرکزاسناد انقلاب اسلامی، به انتشار آن اقدام کرده است. سولیوان در دیباچه این مجموعه، اشارتی به ترتیب پی‌آمده دارد: «کتاب حاضر... روایت شخصی من از دوران خدمتم به‌عنوان سفیر ایالات متحده در ایران، از ژوئن ۱۹۷۷ [خرداد ۱۳۵۵ خورشیدی]تا آوریل ۱۹۷۹ [اردیبهشت ۱۳۵۸]را دربرمی‌گیرد، بر‌هه‌ای که انقلاب در جریان بود، سعی شده است وقایع دوران مزبور، با توجه به کارکرد نیرو‌های [سیاسی و اجتماعی]مؤثر در ایران حکایت شود و واکنش‌های ایالات متحده در مقابل این نیروها، شرح داده شود. این کتاب خاطره نگاری و یادداشت‌های روزانه دقیقی از وقایع نیست، بلکه شرح رویداد‌هایی است که شخصاً در آن‌ها شرکت داشتم و در مورد برخی جوانبِ حوادث مربوط به انقلاب، داوری کرده‌ام. در ثبت وقایع به مواردی پرداخته‌ام که هنوز در ذهنم زنده و تازه بوده اند، زیرا ممکن است به درد کسانی بخورد که حوادث تاریخی را تحلیل می‌کنند....»
سولیوان در بخشی از خاطرات خویش، در باب خیالات متفاوت شاه و هویدا درباره چگونگی مهار انقلاب اسلامی، چنین می‌نویسد: «شاه که در مصر بود، محاسباتی داشت و احتمالاً به وسیله اردشیر زاهدی، از امکان یک حرکت نظامی برای سرکوبی انقلاب اطلاع یافته بود. او در نظر داشت یک روز در آسوان توقف کند و بعد طبق برنامه قبلی به پالم اسپرینگز در آننبرگ امریکا رفته و گوشه عزلتی اختیار کند. او برنامه سفرش را لغو کرده و مدت معینی در مصر مانده بود. به گفته شاهدان عینی، دلیل لغو سفر شاه به امریکا و ادامه توقف او در مصر هم، این بود که فکر می‌کرد به دنبال یک حرکت نظامی و سرکوبی انقلاب از طرف نیرو‌های مسلح، داستان ۱۹۵۳ [۱۳۳۲]تکرار خواهد شد و او یک بار دیگر پیروزمندانه برای تصاحب تاج و تخت خود، به ایران بازخواهد گشت... یک روز بعد از استقرار بختیار در مقام نخست‌وزیری، برای اولین بار با او دیدار کردم... با وجود اینکه از گفتگو‌های خود با شاه این طور استنباط کرده بودم که بختیار بیشتر نقش یک محلل را برای خروج قانونی شاه از کشور بازی می‌کند، از مذاکرات خود با بختیار در کمال شگفتی به این نتیجه رسیدم که خود را چیز دیگر می‌پندارد. او با لحنی پراحساس، از نقشه‌هایی که برای دولت خود داشت صحبت می‌کرد و از طرح‌های خود برای ربودن انقلاب از دست آیت‌الله خمینی سخن می‌گفت. او تصور می‌کرد که با خروج شاه از ایران، می‌تواند رهبری ملت را از دست آیت‌الله و ملا‌های پیرامون او درآورد و به دست خود بگیرد. بختیار نفوذ و قدرت آیت‌الله خمینی را دست‌کم گرفته بود و در یکی از دیدار‌ها به من گفت: در نظر دارد برای ملاقات آیت‌الله به پاریس برود و به او پیشنهاد کند که به داشتن یک مقام عالی مذهبی در خارج از قلمرو دولت بسنده کند، تا او بتواند امور سیاست حکومت را سروسامان دهد... من سخنان بختیار را در این باره، با ناباوری گوش کردم و پس از بازگشت به سفارت، گزارش مفصلی درباره گفتگو‌های خود با بختیار و عقاید شخصی خود درباره او، به واشینگتن مخابره کردم. در آن گزارش نوشتم که به نظر من، بختیار شخصیتی خیالباف است و آنچه می‌گوید قابل تحقق نیست و نمی‌داند که پس از بازگشت آیت‌الله خمینی و پیروانش به ایران، سیل انقلاب او و دولتش را خواهد برد...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار