کد خبر: 1167629
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۴۰۲ - ۰۳:۰۰
برای شهید محمد منتظری که «پدر نهضت‌های آزادیبخش» لقب داشت
دشمنی او با صهیونیسم حد و اندازه نداشت در هفتم تیرماه هر سال، جهادگر خستگی‌ناپذیر شهید حجت‌الاسلام والمسلمین محمد منتظری، دومین شخصیتی است که پس از شهید آیت‌الله دکتر سیدمحمد بهشتی، در حافظه تاریخی انقلابیون زنده می‌شود. اینک و در چهل و دومین سالگرد شهادت آن بزرگ، رویکرد وی در حمایت همه جانبه از نهضت‌های آزادیبخش، با استناد به روایات دوستانش بررسی و تحلیل شده است. امید آنکه مفید‌آید.
احمدرضا صدری


در کیستی پدر نهضت‌های آزادیبخش
در آغاز مقال، مناسب است که به پیشینه نظری و عملی شهید محمد منتظری، نظری بیفکنیم و شمایی از تلاش و تکاپوی وی را در عمر کوتاهش مرور کنیم. این امر موجب خواهد شد تا بخش‌های آینده نوشتار، به سهولت فهم شود. در تک نگاشته‌ای مختصر بر تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در این باره آمده است:
«حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی‌منتظری، فرزند آیت الله حسینعلی منتظری، در ۱۳۲۳. ش در شهر نجف‌آباد اصفهان متولد شد. وی تحصیلات خود را تا مقطع سطح و کمی از خارج را در محضر پدر خویش فراگرفت و سپس به حوزه علمیه قم رفت و از محضر استادانی چون:‌حضرت امام‌خمینی، آیت‌الله داماد، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله جنتی‌و... بهره برد و به تحصیل علوم اسلامی ادامه داد. محمدمنتظری با آغاز نهضت امام‌خمینی، در سن ۱۸ سالگی وارد صحنه مبارزه علیه رژیم ضددین پهلوی شد. وی درباره شروع فعالیت‌های مبارزاتی چنین می‌گوید: در اولین سال مبارزه از نوشتن اعلامیه‌ها شروع کردم، بعد به مسائل تشکیلاتی و ساختن افرادی برای مبارزه پرداختم... در جریان قیام ۱۵ خرداد با دستگاه کپی دست‌ساز، اعلامیه‌های ضدحکومتی را تکثیر و با وجود محدودیت‌های شدید امنیتی آن‌ها را توزیع می‌کرد. در بهمن‌۱۳۴۴ به علت امضا ذیل اعلامیه سومین سالروز مدرسه فیضیه قم، دستگیر و تحت کنترل قرار گرفت. از سال ۱۳۴۵ به بعد، ساواک محمد منتظری را به عنوان یک انقلابی خطرناک می‌شمرد. در سال‌های بین ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰، وی درس‌های حکومت و اقتصاد اسلامی را به طلاب جوان می‌آموخت. وی تا پیروزی انقلاب اسلامی، بار‌ها دستگیر، زندانی و شکنجه شد. شهید منتظری از معدود انقلابیونی بود که نسبت به فعالیت‌های مبارزاتی خود، نگاه فراملی و فرامرزی داشت. همین اندیشه بود که او را واداشت تا بخشی از توان خود را صرف سازماندهی جنبش‌های آزادیبخش جهان کند. وی با سفر به‌کشورهای لبنان، سوریه، افغانستان، پاکستان، لیبی و کشور‌های اروپایی چون انگلستان، فرانسه و کشور‌های حوزه خلیج‌فارس و برقراری تماس با رهبران و اعضای‌نهضت، جهت ایجاد یک نهضت جهانی تلاش‌می‌کرد. حجت‌الاسلام محمد منتظری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مبارزات خود را در سنگر جدید آغاز کرد. وی در طی این سال‌ها با تلاش پیگیر برای افشاگری توطئه‌های غرب که در حرکت‌های غرب‌گرایانه و مهره‌های وابسته به غرب نظیر بنی‌صدر تجسم یافته بود، می‌پرداخت. تشکیل سپاه پاسداران از پیشنهادات وی بود که از طریق شهید آیت‌الله مطهری با امام‌خمینی در میان گذاشته شد. علاوه بر این مدتی نیز به نمایندگی از امام، در هیئت بررسی شایعه شکنجه - که از طرف منافقین و لیبرال‌ها منتشر می‌شد- مشغول کار شد. شهید منتظری در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، با کسب ۹۷ درصد آرا مردم نجف‌آباد، به مجلس شورای اسلامی راه یافت. وی سرانجام در شامگاه هفتم تیر ۱۳۶۰ در واقعه بمب‌گذاری در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران، به شهادت رسید. پیکرش پس از تشییعی پرشکوه، در حرم حضرت معصومه (س) در قم به خاک سپرده شد....»
امریکا او را دشمن خود می‌دانست و درصدد نابودی‌اش برآمد
همانگونه که در بخش پیشین اشارت رفت، شهید محمد منتظری از آغاز ورود به عرصه مبارزه، نگره‌ای وسیع داشت و آزادی تمامی مسلمانان و مردمان تحت استعمار جهان را وجهه همت خویش قرار داده بود. همین امر نیز موجب گشت که در سالیان نهضت اسلامی و در داخل و خارج از کشور، نخبگان مسلمان را در کشور‌های گوناگون شناسایی و با آنان هم‌افزایی فکری و مبارزاتی ایجاد کند. این شبکه بعدها، فراوان به کار انقلاب و نظام اسلامی آمد. زنده‌یاد سیف‌الله وحید دستجردی از یاران شهید محمد منتظری، در این‌باره معتقد است:
«شهید محمد منتظری بسیار کم‌حرف بود و هیچ وقت با کسی درباره برنامه‌هایی که داشت، حرف نمی‌زد. فوق‌العاده با پشتکار، فعال و البته کم‌خواب و خوراک بود. در طول شبانه‌روز، دو یا حداکثر چهار ساعت استراحت می‌کرد. دائم در حال ارتباط با ایران، لبنان، سوریه و کشور‌های دیگر و گرفتن اخبار و رساندن آن‌ها به مناطق دیگر و تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها، مطالب و اخبار مهم بود. بسیار مردمی بود و در آگاهی‌بخشی و خدمات‌رسانی به مردم، لحظه‌ای آرام و قرار نداشت. به تنها چیزی که فکر نمی‌کرد، خودش بود. فقط به فکر مردم مستضعف و اعتلای مسلمین بود. به همین دلیل هم برای پیشبرد اهداف نهضت‌های آزادیبخش، هر کاری که از دستش برمی‌آمد، انجام می‌داد. موقعی هم که از دنیا رفت، هیچ چیزی از خودش باقی نگذاشت و مال و مکنتی نداشت. جز به خدا و خلق خدا فکر نمی‌کرد و خواب، خوراک و استراحتش را فدای کار کرده بود. بسیار فروتن بود و هیچ‌وقت نمی‌خواست خودش را مطرح کند یا پست و مقامی بگیرد. یادم هست که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یاسر عرفات را به ایران دعوت کرده بود، در حالی که دیگران در فرودگاه به استقبال او رفته بودند و سعی می‌کردند با او عکس بگیرند و همراهش به مدرسه علوی بروند، محمد بی‌خیال در خانه یکی از دوستانش داشت استراحت می‌کرد و وقتی ساعت ۹ شب از خواب بیدار شد، یاسر عرفات به مدرسه علوی رفته بود! فروتنی و تواضع، یکی از ویژگی‌های برجسته او بود. فوق‌العاده خستگی‌ناپذیر و پرکار بود و هرگز کسی او را خسته، کسل، افسرده و مأیوس نمی‌دید، در حالی که برای همه این‌ها دلایل کافی داشت. معنی شکست و توقف را در زندگی نمی‌دانست و برای رسیدن به هدف، لحظه‌ای دست از تلاش برنمی‌داشت. محمد منتظری با طیف وسیعی از نهضت‌های آزادیبخش از فیلیپین و اریتره گرفته تا فلسطین ارتباط داشت و در حد توان، به همه آن‌ها کمک می‌کرد. دشمنی او با صهیونیسم هم حد و اندازه نداشت. او اکثر مقاله‌های مجله شهید و روزنامه پیام شهید را - که در اوایل انقلاب منتشر می‌کرد - به موضوع صهیونیسم و اسرائیل اختصاص می‌داد. بی‌جهت نبود که امریکا او را دشمن خود می‌دانست و درصدد نابودی‌اش برآمد. پس از پیروزی انقلاب، یاسر عرفات و جلود (نماینده قذافی) را به ایران دعوت کرد و جلود در قم به حضور امام‌خمینی رسید. این‌ها بخشی از توجهات او به نهضت‌های آزادیبخش بود....»
او جنبش‌های آزادیبخش جهان را به یکدیگر مرتبط ساخت
برای مبارزی، چون شهید محمد منتظری که آرمانی، چون رهایی همه مظلومان جهان را تعقیب می‌کرد، شناخت پشتوانه‌های نظری و راهکار‌های تحقق این هدف، اهمیتی فراوان داشت. او برای ایجاد ارتباط میان هسته‌های مقاومت در ایران و سراسر جهان، از روش‌های گوناگونی استفاده می‌کرد که به مرور زمان ارتقاء می‌یافت و به روز می‌شد. محمد در نهایت، به یکی از عناصر خبره در این‌باره مبدل گشت. زنده‌یاد دکتر ابراهیم اسرافیلیان از دوستان قدیمی شهید، در باب این راهکار‌ها و شیوه‌ها چنین روایت کرده است:
«رویکرد او در حمایت از نهضت‌های آزادیبخش، ریشه در تفکر و اقداماتش در دوران مبارزه داشت، منتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد. او از هر طریقی که می‌توانست، به جنبش‌های رهایی‌بخش کمک می‌کرد، اما کمک‌هایش غالباً جنبه فکری و تاکتیکی داشت. مثلاً در دوران مبارزات، یکی از کارهایش این بود برای کسانی که دیگر امکان ماندنشان در کشور نبود، گذرنامه درست می‌کرد و آن‌ها را فراری می‌داد! به قدری هم باهوش بود که در همان برخورد اول، می‌توانست تقریباً قاطعانه بگوید که طرف مقابل قابل اعتماد است یا نه! او در جا‌های مختلف مثل گمرک، فرودگاه و... آدم‌های مؤمن و مخلص را پیدا می‌کرد و از طریق آنها، مبارزان را فراری می‌داد. در خارج از کشور هم کسانی بودند که ناچار می‌شدند گذرنامه‌هایشان را عوض کنند و او برایشان گذرنامه عربی درست می‌کرد. یکی از کار‌های مهم محمد در مورد جنبش‌های آزادیبخش این بود که اعضای آن‌ها یکدیگر را بشناسند و بتوانند به موقع به هم کمک کنند. او خیلی از این جنبش‌ها را به هم مرتبط کرد و می‌گفت دشمن اصلی همه ما امریکاست که در تمام نقاط جهان مشغول غارت و جنگ‌افروزی است و برای مبارزه با او نباید در خانه بنشینیم و بگوییم تو به سراغ ما بیا، بلکه در تمام دنیا باید با او جنگید و او را مشغول کرد، تا فرصت پیدا نکند علیه ما توطئه کند. این هم از آینده‌نگری او بود و دیدیم که بعد از شهادتش هم این ایده به نوعی از سوی مسئولان کشور تعقیب شد و همچنان هم ادامه دارد. محمد در راه هدفش که اعتلای اسلام و اتحاد بین مسلمانان علیه امپریالیسم بود، از همه‌چیز خود گذشت. این فرد برای خودش، هیچ چیز نمی‌خواست. او نه به دنبال پول، قدرت و منصب بود و نه چیز‌هایی که برای دیگران جاذبه دارد، در نگاه او پشیزی ارزش نداشت. او واقعاً به محرومان می‌اندیشید و برای بهبود وضعیت آن‌ها تلاش می‌کرد. نگاهی انترناسیونالیستی داشت و معتقد بود برای مبارزه با امپریالیسم، باید همه ستمدیدگان متحد شوند. برخی سیاست‌های جمهوری اسلامی که تاکنون هم اعمال می‌شود، میراث فکر و رویکرد اوست....»
در مفهوم «انترناسیونالیسم اسلامی» که آرمان محمد بود
«انترناسیونالیسم اسلامی» اسلامی ترکیبی بود که پیوسته از سوی شهید محمد منتظری مطرح و بر آن تأکید می‌شد. او در سخنرانی‌ها، نامه‌ها و نشریات خویش به تبیین این رویکرد می‌پرداخت و آن را نمادی از انسان‌گرایی اسلامی قلمداد می‌کرد و دیگران را نیز به پیگیری آن فرا می‌خواند. محمد در تحقق این آرمانگران، همراهانی ثابت قدم و مخلص یافت که بی‌تردید مهندس اصغر جمالی فر (ابوحنیف) در زمره یکی از شاخص‌ترین آنهاست. جمالی‌فر در شرح و بسط این ترکیب، اشاراتی به قرار پی آمده دارد:
«آن بزرگوار، هرگز مبارزه را قومی و ناسیونالیستی و محصور در مرز‌های طیف یا نژاد و جغرافیا نمی‌دید، بلکه همه ملل در بند و مستضعفان جهان را در این مبارزات سهیم می‌دانست و تلاش می‌کرد تا همه محرومان دنیا را تحت لوای دین، علیه مستکبران دنیا به قیام وادار کند. به همین دلیل هم اندیشه انترناسیونالیسم اسلامی را مطرح کرد و گفت، چون پایبند به اسلام هستیم، نمی‌توانیم ایرانی یا عربی یا منطقه‌ای فکر کنیم، انسان در همه جای جهان کرامت دارد و تنها براساس انترناسیونالیسم اسلامی است که می‌توان در جهت حمایت از محرومان گام برداشت. انترناسیونالیسم به معنی همکاری مسالمت‌آمیز بین ملت‌ها، براساس منافع مشترک آنهاست. البته در دوران مبارزه، بیشتر نیرو‌های چپ روی این مفهوم تکیه می‌کردند. در آبان سال ۱۳۵۷ در لندن، علیه رژیم پهلوی تظاهراتی از سوی روحانیون مبارز ایران صورت گرفت که در آن به انترناسیونالیسم اسلامی اشاره شده بود. شهید محمد منتظری وقتی به ایران برگشت، بار دیگر این ایده را مطرح کرد. همانطور که اشاره کردم، همیشه می‌گفت ما به عنوان ملتی مسلمان، مسئولیت داریم که به همه دنیا کمک کنیم و فقط نمی‌توانیم به فکر خودمان باشیم. تا به حال سعی کرده‌اند تحت عنوان ناسیونالیسم ایرانی و افغانی و پاکستانی و عربی ما را از هم جدا کنند، در حالی که طبق نص صریح قرآن، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَه، همه ما با هم برادریم. شهید محمد منتظری به دلیل حضور در کشور‌های مختلف اسلامی، با همه آن‌ها آشنایی داشت و لذا خیلی خوب می‌توانست نیروشناسی کند. او به هر جایی که وارد می‌شد، خیلی سریع نیرو‌های باانگیزه و مستعد را شناسایی و با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد و در واقع حلقه وصل بین نیرو‌های هر منطقه، با ملیت‌های مختلف می‌شد. نخستین ویژگی انترناسیونالیسم اسلامی، انسانی و جهانی اندیشیدن است، بدین معنا که محرومان جهان یا برادر دینی ما یا، چون ما انسان هستند (نص فرمان امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر). شهید محمد منتظری هدف انترناسیونالیسم اسلامی را نجات انسان از استبداد، استثمار، استعمار و سلطه‌جویی و برپایی جامعه‌ای آباد و آزاد برای همه انسان‌ها می‌دانست. به همین دلیل هم همیشه می‌گفت درست است که انقلاب اسلامی در ایران به وقوع پیوست، اما تنها متعلق به ایران نیست، بلکه به تمام کشور‌های اسلامی تعلق دارد. او معتقد بود که باید روی استعداد‌ها و سرمایه‌های بین‌المللی حساب و از آن‌ها برای پیشبرد انقلاب استفاده کنیم. ما باید برادران دینی خود را در دیگر کشورها، بدون توجه به قومیت‌ها و جغرافیا‌های گوناگون آن‌ها شناسایی کنیم و در کنار برادران مسلمان و ایرانی قرار دهیم. ما باید در وهله اول، توده‌های مرحوم را در سراسر جهان، آگاه و سپس از آن‌ها حمایت مادی و معنوی کنیم....»
او پایه‌گذار حرکت اسلامی افغانستان بود
آیت‌الله محمدرضا ناصری نماینده کنونی ولی‌فقیه در استان یزد، از یاران امام خمینی در دوران تبعید به عراق به شمار می‌رود. وی را با شهید محمد منتظری دوستی‌ای صمیمی بود و هم از این روی، بسیاری از رویکرد‌ها و برنامه‌های انقلابی وی اطلاع داشت. او رابطه شهید منتظری با امام‌خمینی را نزدیک ارزیابی می‌کند و معتقد است که رهبر کبیر انقلاب، برخی مأموریت‌های خاص را به محمد وامی نهاد که ما از محتوای آن اطلاعی نمی‌یافتیم:
«شهید محمد منتظری به هندوستان، افغانستان، لبنان، سوریه و... زیاد سفر می‌کرد. همه را هم با گذرنامه‌های جعلی که خود و دوستانش درست می‌کردند، می‌رفت. با طلبه‌های شیعه افغانستان، جلسه می‌گذاشت و با آن‌ها حرف می‌زد. شاید به نوعی بتوان او را پایه‌گذار حرکت اسلامی در افغانستان دانست. در واقع او با فعالیت‌هایش جرقه حرکت اسلامی را در افغانستان زد، چون همان‌هایی که او تربیت کرده بود، بعد‌ها به افغانستان رفتند و در آنجا به مبارزه پرداختند. اگر یادتان باشد در زمان ظاهرشاه در افغانستان، حرکت‌هایی شروع شد که متأسفانه به سامان نرسید و رژیم آنجا کمونیستی شد. شهید منتظری خودش هم زیاد به افغانستان می‌رفت. در نوفل لوشاتو هم جزو اولین افرادی بود که خدمت حضرت امام رفت و در فعالیت‌هایی مثل ضبط مطالب و سخنرانی برای افرادی که پرسش‌هایی داشتند، شرکت کرد. در آنجا هر وقت که ضرورت ایجاب می‌کرد، با لباس روحانیت رفت و آمد می‌کرد، ولی در فعالیت‌هایی که نباید شناسایی می‌شد، لباس مبدل به تن می‌کرد! گذرنامه‌های متعددی داشت و با اسامی مختلفی مثل سمیعی، رفت و آمد می‌کرد. بسیار فعال بود و با مبارزان در ایران، ارتباطات گسترده‌ای داشت. همچنین با مبارزان در کشور‌های دیگر مرتبط بود. از نظر روابط عمومی، بسیار قوی و امکان بسیار خوبی برای انقلاب بود. پس از پیروزی انقلاب هم در زمینه نهضت‌های آزادیبخش، با افراد مختلفی از کشور‌های اسلامی ارتباط داشت و بحث و گفتگو می‌کرد. شهید منتظری معمولاً، اخبار ایران و گزارش کار‌ها و فعالیت‌هایش را به حضرت امام می‌داد. امام هم می‌فرمودند، در چه زمینه‌هایی چه کار‌هایی باید انجام شوند. گاهی از امام اعلامیه‌ها و نامه‌هایی را برای جوانان انجمن‌های اسلامی خارج از کشور می‌گرفت و رابط بین امام و آنان بود. گاهی هم عده‌ای از آن‌ها را نزد امام می‌برد. شهید منتظری معمولاً در جلسات عمومی مربوط به تشکل روحانیون مبارز خارج از کشور حضور داشت و گزارش‌هایی را ارائه می‌کرد. وقتی هم نزد امام می‌رفت، گزارش آن جلسات را به امام هم می‌داد. البته حضرت امام دستورات خاصی را هم به او می‌دادند که ما از محتوای آن‌ها اطلاع نداشتیم یا در بعضی از موارد توصیه می‌کردند که بعضی از فعالیت‌ها به شکل دیگری برگزار شوند. مثلاً یادم هست موقعی که قرار بود در پاریس تحصن شود و همه ما تصمیم گرفته بودیم تا برویم، امام به شهید منتظری فرمودند آمدن بعضی‌ها صلاح نیست! امام پیش‌بینی کرده بودند، ممکن است این افراد دستگیر شوند که درست هم فکر کرده بودند. البته شهید منتظری از اینکه امام اجازه ندادند عده‌ای دنبال او بروند، ناراحت هم شد، اما امام محکم روی حرف‌شان ایستادند و اجازه ندادند عده‌ای با او بروند. بعد هم معلوم شد، پیش‌بینی امام درست بوده است و اصلاً صلاح نبود ما چند نفر برویم، چون این احتمال وجود داشت پلیس فرانسه ما را دستگیر کند و تحویل رژیم شاه بدهد....»

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار