به گزارش جوان آنلاین به نقل از مشرق، «مایک پمپئو» وزیر خارجهی سابق آمریکا و مدیر سابق سیآیای (هر دو در دولت دونالد ترامپ) یکی از ایرانستیزترین سیاستمداران آمریکاست. پمپئو پس از خروج زودهنگام از دولت آمریکا با تکدورهای شدن ریاستجمهوری ترامپ، اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان «هرگز کوتاه نیا: جنگیدن برای آمریکایی که عاشقش هست» کرد که به تجربیاتش در دوران خدمت در دولت آمریکا پرداخته است. مشرق قصد دارد طی یک مجموعه گزارش بخشهای مربوط به ایران در این کتاب را خدمت مخاطبان محترم ارائه کند. آنچه در ادامه میخوانید قسمت چهاردهم از این مجموعه گزارش است. برای خواندن قسمتهای قبلی میتوانید از لینکهای انتهای همین گزارش استفاده کنید.
لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصهی سیاسی کشور از محتوای کتاب مذکور این گزارش را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این کتاب لزوماً مورد تأیید مشرق نیست. گزارش زیر حاوی توصیفات و اتهامات بیاساس علیه شهید سلیمانی از زبان مایک پمپئو است.
۳۱ دسامبر، اتفاقی افتاد که باعث شد تصمیم رئیسجمهور [برای ترور قاسم سلیمانی] حتی از قبل هم درستتر به نظر بیاید. دهها و بعداً صدها نفر از نیروهای کتائب حزبالله و دیگر شبهنظامیان شیعه، که نهایتاً تحت امر سلیمانی و ایرانیها عمل میکردند، به سفارت آمریکا در بغداد حمله کردند. در ایست بازرسی امنیتی سفارت، تجمع کردند؛ درها و پنجرهها را شکستند؛ و سالن پذیرش را تخریب کردند و آتش زدند. در تمام مدت هم شعار «مرگ بر آمریکا!» و «مرگ بر اسرائیل!» میدادند. خوشبختانه نگهبانان ما با کمک اخطارهای شفاهی و گاز اشکآور، آشوبگران را، قبل از اینکه بتوانند دیوار اصلی سفارت را بشکنند، متفرق کردند.
اعزام تفنگداران دریایی آمریکا به سفارت و حضور هلیکوپترهای آپاچی نیز اوباش را متقاعد کرده بود که عقبنشینی کنند. بر خلاف دولتهای قبلی [آمریکا]، دولت و وزارت دفاع کاملاً با هم هماهنگ بودند. سفارت بهخوبی مسلح بود و من، به دستور رئیسجمهور، صریحاً فرمان داده بودم که هیچکس نباید زنده از دیوارهای سفارت رد شود. «[مارک] اسپر» [وزیر دفاع وقت آمریکا] و «[مارک] میلی» [رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا]، از طریق ژنرال «فرانک مککنزی» فرماندهی «سنتکام» [«مقر فرماندهی مرکزی» آمریکا که حوزهی استحفاظیاش شامل خاورمیانه میشود]، و رهبران نظامی حاضر در میدان، حمایت گستردهای از تیم دیپلماتیک من کردند. هر قدر که از آنها تشکر کنم، باز هم کم است.
این حادثه من را به یاد حملهی سال ۱۹۷۹ به سفارت آمریکا در تهران انداخت؛ اتفاقی که آمریکاییها نسخهی بازآفرینیشدهاش را در فیلم عالی «آرگو[۲]» تماشا کردند. ما متعهد شده بودیم که ایرانیها را از دستیابی به یک پیروزی مشابه محروم کنیم. شبهنظامیان شیعه به تأسیسات ما آسیب رساندند، اما همهچیز در مدت نسبتاً کوتاهی تعمیر شد و تقاضاهای ما از دولت عراق در نهایت به آنها امکان داد تا نظم را در اطراف محوطهی سفارت برقرار کنند. با این حال، همهی ما میدانستیم ۳ ژانویه [تاریخ تعیینشده برای ترور قاسم سلیمانی] که بیاید، این ماجرای خطرناک، احتمالاً صرفاً مثل گرم کردن قبل از بازی به نظر خواهد رسید.
در همین حین، ما در آمریکا داشتیم برای حمله [به سلیمانی] آماده میشدیم. در موعد مقرر، من با اسپر و میلی در پنتاگون بودم. رئیسجمهور در فلوریدا بود. صبح آن روز، فرآیند تأیید نهایی را طی کردیم و تحرکات سلیمانی را ردگیری کردیم. نیروهای اطلاعاتیمان سلیمانی را، که یکی پس از دیگری بین منطقههای جنگی خاورمیانه رفتوآمد میکرد، فوقالعاده عالی ردیابی کرده بودند: بهدقت او را تحت نظر داشتیم. سلیمانی پس از نیمهشب ۳ ژانویهی ۲۰۲۰ به وقت بغداد، در فرودگاه فرود آمد و آنجا «ابومهدی المهندس» بنیانگذار کتائب حزبالله، که اکنون فرماندهی گروهی قدرتمند از شبهنظامیان شیعهی تحت حمایت ایران بود، مثل قهرمانها از او استقبال کرد. سلیمانی خبر نداشت که یک پهپاد «امکیو-۹ ریپر» آمریکایی دارد تکتک حرکات آنها را از آسمان ردیابی میکند. وقتی ماشین سلیمانی وارد جادهی خروجی از فرودگاه شد، موشکهای هلفایر، زوزهکشان فرود آمدند. تیرِ قدرت آمریکایی، فناوری آمریکایی، و عدالت آمریکایی به ماشین او اصابت کرد. بازدارندگی آمریکایی کار خودش را کرد؛ و سلیمانی دیگر هرگز نمیتوانست به کسی صدمهای برساند.
تنها چند دقیقه طول کشید تا رسانههای اجتماعی پر از گزارشهای مربوط به وقوع انفجار در فرودگاه بینالمللی بغداد شوند. ایرانیها خیلی زود تأیید کردند که قهرمان شرورشان کشته شده است. ما در سراسر جهان، برای حملات انتقامجویانه به مواضع آمریکایی آماده بودیم. اسرائیلیها نیز آماده بودند، چون میدانستند که ایران ممکن است تصمیم بگیرد علیه آنها انتقام بگیرد. به همین ترتیب، با شرکای عربمان در خلیج [فارس] هم هماهنگ بودیم و به آنها هشدار داده بودیم؛ البته بدون اینکه جزئیات برنامههایمان را به آنها اطلاع بدهیم.
من پیامم را هم به ایرانیها دادم [مبنی بر اینکه ما با این عملیات به دنبال تغییر رژیم نبودهایم، اما در عین حال، آمادگی تشدید تنشها را نیز داریم. رجوع شود به قسمت سیزدهم مجموعه گزارش]. در عرض چند ساعت، ایران چندین موشک بالستیک به پایگاه هوایی «[عین]الاسد» در عراق شلیک کرد. این حملهی موشکی باعث زخمی شدن شماری از نیروهای آمریکایی شد: بعضی از این نیروها جراحتهای شدیدی برداشتند، اما هیچکس کشته نشد. پس از این اتفاق، از طریق سوئیس، پیامی از همتای ایرانیام [محمدجواد ظریف، وزیر خارجهی وقت ایران] دریافت کردم مبنی بر اینکه این، تمام پاسخ ایران بوده است [و ایران اقدام دیگری انجام نخواهد داد]. این پیام، هم خیالمان را راحت کرد، و هم دلیل دیگری بود که اثبات میکرد ما هستیم که تشدید تنشها را کنترل میکنیم.
در عین حال، نمیتوانستیم مطمئن باشیم که ایرانیها واقعاً دست به اقدام دیگری نخواهند زد. روز بعد، رئیسجمهور ترامپ بازدارندگی فیزیکی [و نظامی] ما را با بازدارندگی لفظی در توئیتر تقویت کرد: «۵۲ سایت ایرانی را (به تناسب ۵۲ گروگان آمریکاییای که سالها پیش توسط ایران گروگان گرفته شده بودند) هدف گرفتهایم، که برخی از آنها در سطوح بسیار بالا و برای ایران و فرهنگ ایرانی مهم هستند. آن اهداف، و خود ایران، بسیار سریع و بسیار سخت مورد حمله قرار خواهند گرفت. ایالات متحدهی آمریکا دیگر هیچ تهدیدی را برنمیتابد!»
علاوه بر این، من هم به نیابت از آمریکا نامهای برای آیتالله ارسال کردم و به او اطلاع دادم که ما از نزدیک بر فعالیتهای شبهنظامیان شیعه در عراق و سوریه نظارت داریم. گفتم هرگونه حملهای علیه نیروهای آمریکایی، مستقیماً به پای او و ایران نوشته میشود و واکنش آمریکا دامن همهی کسانی را خواهد گرفت که این حملات به آنها قابلانتساب باشد. خیلی زود میتوانستیم ببینیم که به شبهنظامیان شیعه در عراق دستور داده شده دست نگه دارند.
انتهای پیام/