کد خبر: 1156834
تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰
افشین علاء (شاعر پیشکسوت)

درست است که گستردگی وسایل ارتباطی و تنوع سرگرمی و دلمشغولی کودک و نوجوان در روزگار ما - به‌ویژه امکانات فضای مجازی- به طور طبیعی مجال را برای کتاب تنگ کرده‌است، اما درد فقط این نیست. درد اصلی آن است که متولیان امر و پدیدآورندگان کتاب کودک هم مقهور این فضا شوند و عهد قدیم خود را با کتاب از یاد ببرند. حالا کاری به قبل از انقلاب ندارم، اما فراموش نکنیم که نسل امروز نویسندگان، شاعران، هنرمندان، اهالی مطبوعات و همه فعالان فرهنگی در کشور، در فضای مشحون از عطر کتاب و کتاب‌خوانی - به‌ویژه در دهه‌های
۶۰ و ۷۰- بالیده‌اند.
شاید بخش بزرگی از جوانان، نوجوانان و کودکانی که پس از این دهه‌ها به دنیا آمده‌اند، حق داشته باشند که با وجود جاذبه‌ها و امکانات گوناگون فضای مجازی، کتاب را در اولویت اول خود نبینند، اما هم‌نسلان فرهنگی من نباید به راحتی تسلیم این جابه‌جایی اولویت‌ها شوند. قصد ستیز با اینترنت و امکانات و مواهب بی‌شمار آن را ندارم. با محدود کردن فضا‌های مجازی، کند کردن سرعت اینترنت و نگرانی بابت قالب‌های ارتباطی مدرن نیز مخالفم و از این اشتباه محاسباتی بزرگ رنج می‌برم، اما مقهور شدن در برابر فضای مجازی را نیز برنمی‌تابم و بر این باورم که در سبد فرهنگی خانواده، کتاب باید همچنان صدرنشین باشد. به‌ویژه کتاب کودک که باید بهترین و جذاب‌ترین کالای فرهنگی در نگاه فرزندان ما باشد.
حالا اگر این طور نیست، نباید همه تقصیر‌ها را به گردن امکانات و جاذبه‌های فضای مجازی بیندازیم. این ما هستیم که در بحران جابه‌جایی اولویت‌ها باید به داد کتاب برسیم و با چاره‌اندیشی مناسب و به‌موقع، کاری کنیم که دست بچه‌ها از دامن کتاب جدا نشود. نه آنکه توقع داشته باشم، بچه‌های امروز مثل بچه‌های نسل ما چنان تشنه و شیفته کتاب باشند که بعد از درس و مشق، دغدغه‌ای جز پناه بردن به آن نداشته باشند. کافی ا‌ست کاری کنیم بچه‌ها در اتاق‌هایشان همان‌قدر که با گوشی و لپ‌تاپ مشغولند، به کتاب هم بها بدهند و دغدغه پر کردن قفسه کتاب‌شان را هم داشته باشند.
باید کاری کنیم که بچه‌ها از ما کتاب بخواهند، به خیابان که می‌روند، پشت ویترین کتابفروشی‌ها هم بایستند، بخشی از پول توی جیبی‌شان را صرف خرید کتاب کنند و در کنار تی‌شرت و عطر و گل، کتاب را هم به یکدیگر هدیه بدهند. حالا اینکه چطور و با چه تمهیداتی به این فضا برسیم، مجالی وسیع و مخاطبان عدیده‌ای را می‌طلبد. از خانواده گرفته تا مدرسه و رسانه و ناشران و نهاد‌های دولتی و خصوصی، همه باید دست به دست هم بدهیم و راه‌های تحقق این مطالبه را کشف کنیم. علاوه بر این باید به فکر دفع آفت بزرگ دیگری هم باشیم. آفت ابتذال و بازاری شدن سلیقه بچه‌ها در کتابخوانی! واقعیت تلخی که دست‌کم دو دهه است از آن می‌نالم و به گوش کسی نمی‌رسد. آفتی که اولین مقصر شیوع آن خود ما پدیدآورندگان کتاب کودک هستیم. فرض کنیم روزی روزگاری دولت بتواند مشکلات ناشران را در خصوص سهمیه کاغذ، محدودیت ناگزیر شمارگان و سایر موانع را برطرف کند.
فرض کنیم روزی برسد که پدیدآورندگان و ناشران کتاب کودک بدون هیچ دغدغه‌ای بتوانند آثار متنوع و دلخواه‌شان را در شمارگان وسیع منتشر کنند. در آن صورت هم دغدغه و نگرانی ما برای کتاب کودک به پایان نرسیده‌است، چراکه مشکل بزرگ تشخیص سره از ناسره، همچنان باقی است! دست‌کم در حوزه تخصصی خودم که شعر کودک باشد، وجود این آفت را به شدت احساس می‌کنم. ادعا می‌کنم که حتی ناشران تخصصی ما هم در بسیاری موارد، قدرت تشخیص شعر به معنی واقعی کلمه را از آثار صرفاً منظوم و فانتزی، از دست داده‌اند. یا شاید این ضرورت را می‌دانند، اما به تبعیت از سلیقه بازار، به آن اعتنا نمی‌کنند. البته من مخالف فانتزی نیستم. فانتزی یکی از مؤلفه‌های اصلی کار برای کودک است، اما غلبه فانتزی را بر مفاهیم و قالب‌هایی که برازنده ادبیات کودک در سرزمینی به غنای ادبی ایران است، برنمی‌تابم. قطعاً باید چاره‌ای اندیشید.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار