کد خبر: 1089197
تاریخ انتشار: ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۱:۲۹
بسیاری از وقایع فرهنگی آغاز انقلاب با نام شهید مطهری و شهید مفتح گره خورده است، به خصوص همکاری این دو شهید بزرگوار در دانشگاه تهران که خاطرات فراوانی را رقم زده است.
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: مقام معظم رهبری در کتاب مصلح بیدار، شرحی بر حضور و درگیری شهید مطهری و شهید مفتح با جریان آریانپور دارد. ایشان می‌فرمایند: جریان آریانپور این بود که او -یک فرد معتقد به مارکسیسم- در دانشکده الهیات، مدرس بود؛ و این جزو شگفتی‌های آن زمان بود که در دانشکده الهیات و علوم اسلامی یک کسی تدریس می‌کند که اسلام را مطلقاً قبول ندارد.

مرحوم مطهری می‌گفت که من بار‌ها با آریانپور راجع به مسائل اسلامی صحبت کردم، آریانپور می‌گفت: آقا! بی‌خود می‌گویند. بنده معتقد به اسلام هستم. ایشان مقابل آقای مطهری که می‌رسیدند با قاطعیت و با جرأت می‌گفتند که خلاف می‌گویند؛ که من همان وقت‌ها این را به بعضی از شاگردان آریانپور گفتم، این‌ها از تعجب شاخ در می‌آوردند که چطور این آدم که این طور ضد اسلام در کلاس هست، پیش آقای مطهری که می‌رسد آن طوری صحبت می‌کند. در دانشکده الهیات راجع به کلاس و مسائلی که ایشان گفته بود و اعتراض بچه‌ها به آریانپور، مسئله‌ای پیش می‌آید که موجب می‌شود آقای مفتح یک روزی در صحن دانشکده الهیات فریاد و اعتراض کند.

مرحوم مطهری می‌گفت که من داخل اتاق نشسته بودم، یک وقت دیدم صدای داد و فریاد بلند شد؛ رفتم بیرون دیدم آقای مفتح است که دارد همین طور فریاد می‌کشد و داد می‌زند که بعد البته آقای مطهری به عنوان اعتراض گفتند: آریانپور باید در این دانشکده نباشد و اگر باشد ما بیرون خواهیم رفت. البته یک مدت کوتاهی به آریانپور گفتند که نیاید؛ بعد از آن مدت کوتاه، برایش درس گذاشتند.

مدت کوتاه یعنی چند هفته که دقیقاً مدت آن یادم نیست و بعد آقای مطهری اعتراض کرد و به عنوان اعتراض از دانشکده خارج شد و آن کسانی که از مقامات دانشکده الهیات به دنبال آریانپور رفته بودند، به دنبال آقای مطهری نیامدند. در حالی که آقای مطهری در دانشکده الهیات یک شخصیت ممتاز بود؛ یعنی هر دانشکده‌ای، یک شخصیتی مثل آقای مطهری را روی چشم می‌گذارد. آن وقت استاد معارف اسلامی هم بود. بهترین کسی بود که در آن دانشکده می‌توانست باشد. به هر حال دستگاه آن وقت آریانپور کمونیست را حاضر بود تحمل کند و آقای مطهری را نه و همان وقت به روشنی دریافتیم که جهت‌گیری‌ها و دشمنی دستگاه با کدام جناح است.


۱. یأس و ناامیدی از فضای اختناق کشور

فعالیت‌های انقلابی شهید مطهری و شهید مفتح به سخنرانی در منبر خلاصه نمی‌شد. این دو شهید بزرگوار با روشنگری‌های سیاسی و حضور در مجامع علمی به روشنگری می‌پرداختند. در کتاب «استاد شهید به روایت اسناد» در مورد حضور این دو چهره تأثیرگذار انقلاب آمده است: «روزی محمد مفتح در اتاق مرتضی مطهری واقع در دانشکده الهیات و معارف اسلامی در دانشگاه تهران حضور داشت و صحبت از این بود که تعدادی از نسخه‌های مرامنامه حزب رستاخیز را در این دانشکده بین دانشجویان پخش کرده‌اند، لکن در وسط هر نسخه، اعلامیه‌ای از خمینی ضمیمه بوده و بدین وسیله اعلامیه‌ها را به دست دانشجویان رسانیدند.

مطهری از این عمل اظهار شادی کرد و بر مبتکر این عمل آفرین گفت و افزود: این بازی‌ها اگر در صد سال قبل می‌بود، ممکن بود عده‌ای به راستی آن را بپذیرند و قبول کنند، اما در شرایطی که دیده می‌شود و در زمان ما این خیمه شب‌بازی‌ها چه اثری می‌تواند داشته باشد جز تضییع وقت و پول؟

شهید مفتح از اینکه سیدمحمد بهشتی را مدتی زندانی کرده‌اند و جلسه او را که به نام تفسیر قرآن اداره می‌شد، تعطیل کرده‌اند به سازمان امنیت بد می‌گفت و ادامه داد: تمام در‌های امید را بسته‌اند و تنها جلسه‌ای که مورد نظر بود، جلسه دکتر بهشتی بود که آن را هم تعطیل کرده اند و دیگر امیدی به جایی نیست.

سپس مرتضی مطهری اظهار کرد: اگر راستی آنچه می‌گویند، راست باشد، خوب است انسان از این مملکت بیرون رود و از این فضای پر اختناق بگریزد و در سرزمینی آزاد و راحت‌تر زندگی کند و از این همه رنج روحی خود را برهاند و، چون فرار و خروج همیشگی ممکن نیست، نباید دست روی دست گذاشت و بیکار نشست.

آن گاه شهید مفتح استاد دانشگاه پرسید: چه کار باید کرد؟ کاری از ما برنمی‌آید. مطهری جواب داد: البته از ما کاری به طور مستقیم برنمی‌آید. چون روی افرادی مانند ما حساسیت دارند و مواظب هستند و از هر اقدامی سازمان امنیت جلوگیری می‌کند. اما باید به طور غیر مستقیم کار کرد؛ به این معنی که افراد روشنفکر و خوش استعدادی را که گوشه و کنار می‌توانیم پیدا کنیم و هنوز سازمان روی آن‌ها حساسیت ندارد، به مسائل مقتضی آن‌ها را آماده کنیم تا ترتیب جلسات و سخنرانی‌ها را بدهند و مخصوصاً نسل جوان را دور خود جمع کنند و بعد در جهت فکری آن‌ها را راهنمایی کنیم و مطالبی که ما خود نمی‌توانیم با جوانان در میان بگذاریم، آن‌ها بگذارند و در واقع گرداننده فکری جلسات ما باشیم...».


۲. تدریس، تألیف، منبر

شهید مطهری همیشه بر ترویج علم و تدریس تأکیدی خاص داشته است. این را در میان خاطرات و گفته‌ها به وضوح می‌توان متوجه شد. محمد اسدی گرمارودی در گفت‌وگویی در روزنامه کیهان خاطره جالبی را نقل می‌کند. او می‌گوید: «روزی مرحوم مفتح از ایشان [شهید مطهری]سؤال کردند: اگر یک روزی قدرت به دست مذهبی‌ها و اسلامی‌ها بیفتد و به شما هر پستی را که بخواهید، بدهند و پیشنهاد کنند، چه پستی را انتخاب می‌کنید؟

ایشان فرمودند: همین پستی که الان دارم: تدریس، تألیف و منبر؛ یعنی کاری را که در جامعه مؤثر است. ایشان می‌فرمودند: تدریس می‌کنم، می‌نویسم و منبر می‌روم. این عبارت ایشان هم معروف است تا مملکتی استقلال فرهنگی نداشته باشد، هیچ استقلال دیگری پیدا نخواهد کرد.»

۳. می‌لرزید و ناراحت بود

شهید مفتح که ارتباط فکری و علمی نزدیکی با استاد مطهری داشت. به همین دلیل نقل قول‌های او از استاد مطهری، دارای نکات برجسته‌ای است. در کتاب «مصلح بیدار» به نقل از شهید مفتح آمده است: «در محل سابق دانشکده الهیات یک روز بعداز ظهر بود، رفتم در اتاق ایشان، دیدم با نگرانی می‌گوید: فکری باید کرد. مکتب ما دیگری عجیب دارد در ذهن جوانان ما رسوخ می‌کند، چه باید کرد؟ متأثر بود، ناراحت بود. وقتی زیر جمله‌هایی که از بعضی نوشته‌ها خط کشیده بود و به ما نشان می‌داد می‌گفت: ببینید این گروه به نام مذهب، اما علیه مذهب، علیه معارف اسلام، علیه فکر توحیدی دارند کار می‌کنند، به نام توحید علیه توحید. این را می‌گفت، والله می‌لرزید و ناراحت بود. چه بود؟ در درونش عشق به اسلام بود، برای او مسئله اسلام یک تظاهر نبود، یک مقاله و یک سخنرانی به عنوان حرفه و کار نبود، از روی عقیده می‌گفت و می‌سوخت.»
 

برای شنیدن خاطره شهید مفتح از استاد شهید مطهری از لینک زیر اقدام کنید:

 

تعداد بازدید : 12
منبع: فارس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار