بررسی افزایش ظرفیت پزشکی در شورایعالی انقلاب فرهنگی موجب شد این موضوع اخیراً مورد توجه رسانهها قرار گیرد و مخالفان و موافقان طرح به اظهارنظر پیرامون این مسئله بپردازند.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی شاخص سرانه پزشک در ایران معادل ۶/۱ پزشک بهازای هر هزار نفر است که از کشورهایی مانند بولیوی، الجزایر کمتر و مقداری هم از کشورهایی مانند مالزی و سوریه بیشتر است. پس میتوان گفت کمبود پزشک واقعیتی بدیهی است که تنها ذینفعان ماجرا آن را انکار میکنند.
موافقان افزایش ظرفیت پزشکی دلایل اصلی خود را حذف محوریت پزشک در نظام سلامت، کاهش هزینههای سلامت خانوار بهویژه با توجه به حرکت هرم سنی کشور به سمت پیری و ارتقای عدالت در نظام سلامت عنوان میکنند و بهترین راه مواجهه با بحران کمبود پزشک را افزایش ظرفیت پزشکی میدانند.
مخالفان نیز میگویند در حال حاضر شرایط بهگونهای است که حتی اگر تعداد پزشک بهصورت تصاعدی افزایش یابد به دلیل ضعف نهادی و زیرساختها باز هم تعداد کمی پزشک به طبابت در مناطق محروم اشتغال خواهند ورزید.
در مجموع میتوان گفت حل مسئله نیاز به شناخت کامل دارد، درصورتیکه با شناخت ناقص و زاویه نگاه خاص، اقدامی انجام پذیرد، چهبسا وضعیت بدتر از زمان فعلی شود. در تحلیل آمارها باید نگاه جامع به تمام جوانب مسئله داشت و استناد تنها به یک شاخص مثل سرانه پزشک شاید گمراهکننده باشد.
اگر کشور هنوز نیاز به آمایش سرزمینی بهمنظور تربیت پزشک دارد، اگر هنوز آموزش دانشجویان پزشکی کارآمدی لازم را ندارد، اگر هنوز زیرساختها و قوانین برای کارآمدتر کردن نظام سلامت نقص دارند، مسببانی که از انجام وظایفشان استنکاف ورزیدهاند مثل وزارت بهداشت و کمیسیون بهداشت باید نسبت به این ضعفها پس از گذشت اینهمه سال از استقرار نظام اسلامی پاسخگو باشند.
عملکرد آنهایی که فلسفه وجودیشان رفع نواقص و کاستیها در نظام سلامت بوده باید مورد بازبینی قرار گیرد تا شاهد شکوفایی بیشتر انقلاب اسلامی در این حوزه نیز باشیم.
*دانشجوی حقوق و معارف دانشگاه امام صادق (ع)