کد خبر: 1064772
تاریخ انتشار: ۱۸ مهر ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
خیانت بنی‌صدر در جنگ، شاید به لطایف‌الحیلی محل شک و شبهه باشد، اما ارتباط او با مسعود رجوی و گروهک تروریستی‌اش رویداد قابل انکاری نیست. ضربات بنی‌صدر بر پیکر ایران اسلامی نوپا هم قابل انکار نیست، لذا واژه‌ها و وصف‌ها چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد، وقتی هیچ‌گاه فرصت محاکمه او فراهم نشد.
زینب شریعتی

سرویس سیاسی جوان آنلاین: خیانت بنی‌صدر در جنگ، شاید به لطایف‌الحیلی محل شک و شبهه باشد، اما ارتباط او با مسعود رجوی و گروهک تروریستی‌اش رویداد قابل انکاری نیست. ضربات بنی‌صدر بر پیکر ایران اسلامی نوپا هم قابل انکار نیست، لذا واژه‌ها و وصف‌ها چیز زیادی را تغییر نمی‌دهد، وقتی هیچ‌گاه فرصت محاکمه او فراهم نشد.

ابوالحسن بنی‌صدر خائن بود یا نبود این شبهه‌ای است که در سال‌های اخیر بار‌ها طرح شده و مورد بحث قرار گرفته است. مهم‌ترین موضعی که به طرح پررنگ این شبهه دمید، موضع دو فرمانده نظامی زمان دفاع مقدس بود. این سخنان با استقبال رسانه‌های یک جریان خاص مواجه شد که پی زاویه داشتن با جمهوری اسلامی به دنبال تطهیر امثال بنی‌صدر بودند، اما آنچه بنی‌صدر کرد، حتی اگر عنوان «خیانت» نگیرد، چیزی از ضربه‌ای که به ایران زد، کم نمی‌کند. صرفاً یک قلم از عملکرد او در تعامل دوستانه با گروهک تروریستی منافقین خلاصه می‌شود؛ گروهکی که تمام‌قد آلوده به خون مردم ایران است. این نوشتار چند تصویر از اقدامات او در تعامل با این گروهک تروریستی است.

اشتراک نظر بنی‌صدر و منافقین در مورد حزب و بهشتی
«شما که با این چماقدار‌ها نیستید، از آن‌ها جدا بشوید تا من از مردم بخواهم که به حساب آن‌ها برسند.» این جملات نخستین رئیس‌جمهور ایران در یک اجتماع مثلاً مردمی است. او مخالفانش را چماقدار و حامیانش را که دارودسته مجاهدین خلق و ملی مذهبی بودند، مردم می‌نامد. گارد خشنی که بنی‌صدر از همین نیرو‌ها تشکیل داده بود، با تحریک او به مردم مخالفش حمله کردند، زن و مرد فرقی نداشت، از بالای دیوار به پایین پرتاب شدند و در واقع، سخنان رئیس‌جمهور به جای آرام کردن فضا، آغاز خشونت و آشوب شد. صدای پس‌زمینه حامیانش برای این صحنه «مرگ بر بهشتی» بود و البته شعار‌های تند حامیان بنی‌صدر علیه «حزب جمهوری اسلامی» ... کمتر از چهار ماه بعد، بنی‌صدر دیگر نه فرمانده کل قوا بود و نه رئیس‌جمهور عزل پشت عزل. عدم کفایتش اثبات و تصویب شد و او کنار گذاشته شد، هنوز، اما از ایران فرار نکرده بود. منافقین رویکرد مسلحانه خود علیه مردم انقلابی و انقلاب و نظام را آغاز کردند. بنی‌صدر هنوز در ایران بود که دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر سال ۶۰ منفجر و آن آیت‌الله بهشتی که پای سخنرانی بنی‌صدر، شعار مرگ بر او داده می‌شد و او را قاتل آیت‌الله طالقانی معرفی می‌کردند، ترور شد. منافقین مسئولیت آن انفجار تروریستی را بر عهده گرفت. بنی‌صدر سکوت کرد.

اگر منافقین سراغ من نمی‌آمدند، من سراغ‌شان می‌رفتم!
مرکز اسناد انقلاب اسلامی نکات جالب توجهی را در مورد ارتباط بنی‌صدر و منافقین منتشر کرده است. «این ارتباط چند‌ماه پس از شروع کار رئیس‌جمهور و در سال ۱۳۵۹ آغاز شد و به‌تدریج با افزایش روند ملاقات وی با مسعود رجوی، نگرانی دیگر مسئولان نظام نسبت به این قضیه بیشتر گردید. رویداد تلخ ۱۴ اسفند همان سال نیز این نگرانی را دوچندان کرد.»
مرکز اسناد بنای این ارتباط را «یک نگرش استراتژیک» می‌داند؛ نگرشی که از نیاز دوطرفه آن‌ها به یکدیگر در آینده حکایت داشت. بنی‌صدر بعد‌ها در خاطرات خود تصریح کرد که «اگر مجاهدین خلق هم سراغ او نمی‌آمدند، او خود تصمیم داشت سراغ آنان برود». از خلال اسنادی که در سال ۱۳۶۶ از مجاهدین خلق به دست آمد، مسعود رجوی تصریح کرده بود که اگر سازمان با بنی‌صدر یکی شود، قطعی است که می‌تواند رژیم را جارو کند. بنی‌صدر در مقابل نظام، بدون تشکیلات بود و تشکیلات منافقین می‌توانست این خلأ را برای او پر کند. از سویی مجاهدین خلق هم نیاز به کانالی برای رسیدن به قدرت حاکمیتی داشت تا بتواند با تکیه بر آن، رودرروی نظام نوپای جمهوری اسلامی بایستد.
«با شروع سال ۱۳۶۰ ارتباط بنی‌صدر با مجاهدین خلق وارد مرحله جدیدی شد و ابتدا مسعود رجوی در ضمن نامه محرمانه‌ای در سوم فروردین از بنی‌صدر خواست در ۱۲ فروردین راهپیمایی‌ای برپا کند، سپس در هفتم اردیبهشت راهپیمایی از طرف مجاهدین خلق به طرفداری از رئیس‌جمهور برپا شد و رجوی در دومین نامه محرمانه خود به رئیس‌جمهور در ۳۱/۲/۱۳۶۰ او را به خاطر طرح تز رفراندوم و ایستادگی در برابر توصیه‌های امام مورد تشویق قرار داد و بنی‌صدر را آلنده تاریخ ایران خواند.»
بنی‌صدر هم البته «رفراندوم» را بهترین روش برای مقابله با خط امام می‌دانست: «وقتی که برای تعیین تکلیف مراجعه به آرای عمومی را پیشنهاد دادم، آقای خمینی سخت به غضب آمد چراکه اگر مردم با رأی خود جانب مرا می‌گرفتند و قرار به تغییرات اساسی می‌شد، از رهبری او هیچ نمی‌ماند». پس از شدت گرفتن اختلافات بنی‌صدر با امام و دیگر مسئولان این مجاهدین خلق بود که در حمایت یکپارچه از وی در ۱۹ خرداد ۱۳۶۰ بیانیه صادر کرد. «این همکاری بعد از برکناری بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا و بعداً عزل از ریاست‌جمهوری به اوج خود رسید. از لحظه انتشار حکم عزل فرماندهی کل قوا، عملاً رئیس جمهور از کلیه اقتدارات خویش عزل گردید.»
در پی این حوادث، منافقین در اطلاعیه‌ای بدین شرح خواستار حراست از جان بنی‌صدر گردید: «مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سوءنیت به جان رئیس جمهور از تمامی خلق قهرمان ایران، آمادگی و حضور دائم در صحنه‌ها و مقاومت پیگیر را طلب نموده و در این شرایط حمایت از شخص رئیس جمهور و حفاظت از جان او را یک وظیفه مبرم انقلابی در سراسر کشور تلقی می‌کند.»
در روز ۲۶ خرداد ماه سال ۱۳۶۰، سازمان منافقین، اطلاعیه دیگری در حمایت از بنی‌صدر به چاپ رساند و در آن اعلام کرد: «جان رئیس جمهور در خطر جدی است. مردم تهران، آماده نجات جان دکتر بنی‌صدر باشید. مقدمه چینی‌ها و صحنه‌سازی‌های رسوا و مفتضحی را که شب گذشته در تلویزیون، با شعار «مرگ بر بنی‌صدر» ترتیب داده بودند، دیدید. ظاهراً سینه‌چاکان ریایی و انحصارطلب «قانون»، آنقدر در به ثمر رساندن کودتای ارتجاعی امپریالیستی شتاب‌زده‌اند که بی محابا اعدام و مرگ رئیس جمهور قانونی را سرلوحه دستگاه‌های خبری خود ساخته‌اند.»
پس از تصویب طرح بررسی عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور از سوی مجلس، تعداد زیادی از مردم مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند و از نمایندگان خود، خواهان رسیدگی فوری به مسئله کفایت سیاسی بنی‌صدر شدند. در پاسخ به این تجمع مردمی، از سوی سازمان مجاهدین خلق اطلاعیه دیگری با این مضمون، در حمایت از بنی‌صدر صادر شد: «بار دیگر فریاد پرخروش الله‌اکبر را در مخالفت با روش‌های انحصارطلبانه ضدمردمی و ضداسلامی و در حمایت از آزادی‌های اساسی و رئیس‌جمهور، در بام خانه‌ها طنین‌افکن سازیم.»
این دعوت از سوی مردم ایران بدون پاسخ باقی ماند و استقبالی از آن به عمل نیامد. امام خمینی نیز در ۲۹ خرداد ماه به مناسبت نیمه شعبان طی پیامی در مورد توطئه‌های جبهه داخلی ضدانقلاب هشدار دادند و خواستار رسیدگی سریع‌تر به این موضوع شدند، اما سازمان منافقین نسبت به عواقب عزل رئیس جمهور و مسئولیت‌های نمایندگان در این باره هشدار داد و ضمن اطلاعیه‌ای تهدیدآمیز، نمایندگان را از شرکت در جلسه بررسی عدم‌صلاحیت رئیس جمهور برحذر داشت: «.. سازمان مجاهدین خلق ایران به تمامی نمایندگان که در مجلس حضور می‌یابند، نسبت به کلیه عواقب گسترده عزل رئیس‌جمهور در فضای هیستریک ارتجاعی حاکم، زنهار می‌دهد، از این رو با یادآوری مجالس و ادوار قانونگذاری که در تاریخ معاصر ایران به استقرار دیکتاتوری‌ها منجر شده است، ما به فرد فرد نمایندگان حاضر و به ویژه آن‌ها که نسبت به سرنوشت مردم ایران احساس مسئولیت می‌کنند، تذکر می‌دهیم که خود را شایسته لعن و نفرین ابدی ملت ایران نساخته و مرعوب صحنه‌های ساختگی چماقداران در برابر مجلس نشوند.»
«منافقین علاوه بر حمایت‌های گسترده از بنی‌صدر در این تاریخ و مخفی‌کردن او، تمام امکانات لازم برای فرار او از ایران را نیز فراهم کرد و آن گونه که وی در خاطراتش بیان می‌کند از طریق نیرو‌های نفوذی خودی در نیروی هوایی با سرقت یک هواپیمای سوخت‌رسانی با خلبانی سرهنگ معزی از ایران به سوی پاریس رفتند.»
پس از استقرار رجوی و بنی‌صدر در پاریس نیز سازمان مجاهدین خلق نهایت استفاده را از نام و اعتبار بنی‌صدر برد و رجوی برای استحکام این اتحاد استراتژیک، با فیروزه بنی‌صدر دختر رئیس‌جمهور مخلوع پیوند زناشویی بست؛ ازدواجی که خیلی زود به بن‌بست رسید. در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ نیز برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران توسط شورای ملی مقاومت اعلام گردید و بنی‌صدر به عنوان رئیس‌جمهور و رجوی به عنوان مسئول شورای ملی مقاومت سند آن را امضا کردند، اما بنی‌صدر خیلی زود متوجه شد که او نیز تنها در حد یک وسیله و ابزار برای مجاهدین خلق اهمیت و ارزش دارد، لذا در ۲۰ اسفندماه ۶۲ از سازمان و تشکیلاتی که باعث ویرانی کاخ اعتبار و شکستن شیشه شخصیت او شده بودند، جدا شد.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار