سرویس سیاست جوان آنلاین: در این میان اصلاحطلبان هم پا به پای آنان از موضوعات دیگر برای برجام میگویند؛ از جمله برجام حقوقبشری.
روزنامه شرق چندی پیش نوشته بود: «اگر ترامپ بیتوجه به نظر مخالف متحدان اروپایی امریکا از برجام خارج شد و باعث تفرقه بین کشورهای جهان حول محور ایران گردید، بایدن مانند اوباما میتواند اجماع جهانی علیه ایران را سازمان داده و در صورت بیتوجهی، ایران را حتی در اجرای برجام نیز با چالشهای جدی روبهرو کند. ازاینرو بررسی دقیق رویکردهای بایدن و بهخصوص سند ۲۰۲۰ حزب دموکرات امریکا از ضرورتهای مدیریت چالشهای پیشروی ایران در مدیریت مراحل آتی مذاکرات احتمالی با نمایندگان امریکا درباره برجام خواهد بود. در همین راستا موضوعاتی مانند تحولات منطقه، توان و برد موشکی، وضعیت بازداشتشدگان دوتابعیتی و حقوق بشر که وجه مشترک اروپا و رئیسجمهور جدید امریکاست، از گسلهای جدی در مدیریت مذاکرات است.»
یا روزنامه آرمان نوشته بود: «برجام گذشته قابل احیا نیست. مسئولان باید به سراغ تدوین یک استراتژی جدید برای شروع مذاکرات بر سر برجام بروند؛ چون شرایط امروز بایدن با شرایط ۲۰۱۵ که برجام به ثمر رسید، تفاوت میکند. وضعیت خاورمیانه و مخصوصاً خلیجفارس دگرگون شده و با ورود اسرائیل، وضعیت تغییر کرده و باید یک تجدیدنظر در استراتژیهای داخلی و مخصوصاً منطقهای به کار بگیریم.»
یا در هفتهای که گذشت، یکی از معاونان سابق ظریف در وزارت خارجه در مصاحبهای گفت: «امروز اروپا مسائل حقوق بشری را نیز مطرح میکند و جزء مواردی خواهد بود که باز هم بر آن تأکید خواهد کرد. دولت بایدن نیز در این عرصه با اروپا همنظر است. ایران باید بهگونهای این مسئله خود را با اروپا حل کند، زیرا ممکن است هرازگاهی منجر به تنش شود.»
همنوایی جریانی در داخل کشور با دشمنان اروپایی ایران جدید نیست، اما قدمت آن چیزی از عجیب بودن و تأسفآور بودنش کم نمیکند. نکته مهمتر، اما آن است که آیا اروپاییها صلاحیت مدعی بودن در موضوع حقوق بشر را دارند؟ مثلاً همین فرانسه با سابقه جنایت علیه مردم الجزایر چگونه میتواند منادی و مدعی حقوق بشر علیه کشورهای دیگر باشد و برای اعدام یک جاسوس و مجرم امنیتی و برهم زننده امنیت یک کشور دیگر سوگوار حقوق بشر شود؟ اگر همه اقدامات اروپاییها علیه همه کشورهای ضعیف را در نظر نگیریم و از سابقه استعمارگری اروپا بگذریم و فقط سابقه تعامل اروپا با ایران را در نظر بگیریم، اروپا نهتنها صلاحیت پرسش حقوق بشری از ایران را ندارد، بلکه خود باید پاسخگوی اقداماتش علیه حقوق بشر باشد.
سلاح شیمیایی را چه کسی به صدام فروخت؟
دهها هزار جانباز شیمیایی ۳۰ سال پس از پایان جنگ ایران و عراق صفحهای گسترده از مظلومیت مردم ایران است. توسل عراق به سلاحهای شیمیایی بهطور محدود، از زمان آزادسازی خرمشهر بوده است، اما میتوان کاربرد گسترده آن را پس از پیروزیهای بزرگ ایران و شکست نیروهای عراق به ترتیب در عملیاتهای والفجر ۲، والفجر۴، خیبر و بدر دانست. حتی در یک روز در سردشت، هزاران نفر از مردم ایران شیمیایی شدند یا در بمباران شیمیایی حلبچه که حدود ۵ هزار شهروند کرد عراقی کشته شدند.
صدام سلاح شیمیایی از کجا آورده بود؟ کشورهای اروپایی از جمله دهندگان سلاح شیمیایی به عراق بودند. سلاحهایی که ابزار کشتار جمعی و قتلعام مردم غیرنظامی بود. ۳۴ شرکت اروپایی و امریکایی سلاح شیمیایی به رژیم بعث عراق دادند و حالا که پس از چند دهه همچنان آثار این سلاحهای شیمیایی با مردم ایران است، فروشندگان همین سلاحهای شیمیایی به صدام، مدعی حقوق بشر شدهاند؛ بدون آنکه از این گذشته ننگین عذرخواهی یا اعلام ندامتی کرده باشند.
پیش از اینها هم اروپاییها حامی و مصرفکننده سلاحهای شیمیایی بودند. وینستون چرچیل، نخستوزیر پیشین بریتانیا آشکارا از استفاده از سلاح شیمیایی حمایت میکرد و مخالفان این جنگافزار را افرادی دلنازک میخواند.
خبرگزاری تسنیم مینویسد: «از مشهورترین دلالان و کارشناسان عراق در خرید جنگافزارهای مدرن و تسلیحات شیمیایی از غرب آثار «رفری دلول» فلسطینیتبار آواره مقیم لندن، مشاور نظامی، جادوگر صنایع نظامی فرانسه آقای «مارسل داسو» از صاحبمنصبان نیروی هوایی فرانسه و یکی از مهرههای عمده و بانفوذ فروش تسلیحات با زیر فشار قراردادن مقامات فرانسوی به عراق است. همچنین همکاریهای دستورات مستقیم شخص ژاک شیراک و سپس فرانسوا میتران و نیز رئیس سازمان جاسوسی فرانسه «الکساندر مارشت» در فروش جنگافزارهای پیشرفته و تسلیحات شیمیایی به عراق بسیار مؤثر بودهاند. بدین ترتیب بزرگترین شرکتها و صنایع تسلیحاتی فرانسه نظیر «تامسون سی. اس. اف»، «آلکاتل»، «ماترا» و «پترو براس» طرف رجوع و معامله این دلال معروف بودهاند که میلیاردها دلار تسلیحات منجمله مواد و جنگافزارهای شیمیایی را برای عراق معامله کرد. وی علاوه بر فرانسه نقش مهمی را در هدایت عراق به سوی دیگر کشورهایی که مایل به فروش تسلیحات بودند ایفا نمود؛ بهنحویکه معاملات کلانی را با کشورهای یوگسلاوی، برزیل، آرژانتین و کشورهای جنوب اروپا برای عراق انجام داد و فناوری نظامی و تجهیزات همطراز شوروی سابق و غرب را با قیمتی ارزانتر از آن کشورها خریداری کرد و علاوه بر ارزانی قیمتها، از قید و شرطهای سیاسی نیز آزاد بود و محدودیتهای آنها را نداشت.»
میزبانی گروههای تروریستی توسط اروپا
فرانسه پس از اخراج منافقین از عراق میزبان آنان شد. میزبان کسانی شد که هزاران نفر از مردم ایران را در ترورهای کور دهه ۶۰ به شهادت رساندهاند. میزبان اعضای گروهکی شد که تعدادی از مسئولان را ترور کردهاند و به این تروریسم آشکار مفتخر هستند و ماهیت خود را هم تغییر ندادهاند و اگر هماکنون اقدامی در ایران نمیکنند، از سر ناتوانی است و نه تغییر ماهیت.
روزی هم که رژه نیروهای مسلح ایران در اهواز مورد حمله تروریستی قرار گرفت، نمایندگان این گروهکها در اروپا و در امنیت کامل اجازه یافتند تا در مورد رقم زدن مرگ مردم ایران صحبت کنند و توضیح بدهند و مسئولیت آن را در رسانههایی که مرکزشان در اروپاست بر عهده بگیرند.
یا در نمونه دیگر دولت انگلیس هزینه رسانهای را میدهد که تروریستی مثل عبدالمالک ریگی را معترض بلوچ بنامد و از خون به ناحق ریخته مردم سیستانی و بلوچ ایران بگذرد. نمونههای ضدحقوق بشری اروپاییها علیه ایران زیاد است و در یک گزارش نمیگنجد.
تحریمهای اقتصادی علیه جان مردم ایران
همراهی اروپا با تحریمهای امریکایی هم بخشی از طلبکاری حقوق بشری مردم ایران از اروپاست. از قبل این تحریمها حتی ورود دارو به ایران به مشکل خورد و جالب آنکه اروپا و امریکا اصرار داشتند که دارو تحریم نیست، اما وقتی معاملات بانکی تحریم است، چگونه ایران میتواند اقلام دارویی بخرد؟
بسیاری از مردم ایران و بیماران خاص دچار مشکل شدند، داروها نایاب و قیمتها بالا رفت؛ حال این اروپا مدعی حقوق بشر است؟! علاوه بر این، همان تحریمهای صرفاً اقتصادی هم جان مردم را هدف قرار میدهد، وقتی اقتصاد کشور را به هم بریزد.