سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سینمای ایران برخی از بزرگان کارگردانی اش را در برههای که دوران میانسالی را میگذراندند از کف داد، علی حاتمی، ضیا ء الدین دری، سلحشور و سیف الله داد از این جملهاند.
سیف الله داد دهه شصت کانی مانگا یکی از پرفروشترین و جذابترین فیلمهای ژانر دفاع مقدس را ساخت و از همان زمان نام خود را در سینمای ایران ماندگار کرد. او دهه هفتاد فیلم به معنای واقعی کلمه فاخر بازمانده را درباره اشغال فلسطین از سوی صهیونیستها تولید کرد و بازتاب تولید و پخش این فیلم در جهان عرب برای اسرائیل ضربه فرهنگی سنگینی محسوب میشد. هرچه جلوتر میرویم سینمای ایران بیش از پیش فقدان این فیلمساز بزرگ سینمای ایران را حس میکند. فعالیت صنفی جزو دغدغههای مرحوم داد بود و چه بسا اگر عمرش به دنیا بود خانه سینما طی دو دهه اخیر درگیر نابسامانیهای متعدد نمیشد.
اخیراً سیدضیاء هاشمی (رئیس هیئت مدیره جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران) طی یادداشتی درباره این فیلمساز فقید به فعالیتهای صنفی او در سینمای ایران اشاره میکند و مینویسد: «سیفالله داد، مرد بزرگ سینمای ایران هیچگاه صندلی مدیریتش مانع هم صحبتیاش با سینماگران نشد. او پیش از معاونت سینمایی، رئیس مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی بود و بزرگان سینمای ایران که امروز نام و جایگاهی دارند و در دنیا خوش درخشیدند، ماحصل فعالیت موثر و آکادمیک این هنرمند تئوریسین هستند. دورانی که زندهیاد سیفالله داد بر صندلی معاونت سینمایی نشسته بود، بیشک یکی از بهترین دورانهای سینمای ایران بود. او میدانست سینما چه میخواهد و از افتخارات دوران ایشان این بود که حتی افرادی که برای سینمای بدنه فیلمسازی میکردند هم در جهت ارتقای سطح آثار خود قدم برداشته و در نهایت فیلمهای خوب کارنامه خود را تهیه و روانه اکران کردند. سیفالله داد مرد دلسوز سینمای ایران بود. هیچگاه سینمای ایران آن دوران را از یاد نمیبرد. او سینما را میشناخت و با مسایل و مشکلات اهالی آن آشنا بود.
از دیگر افتخارات دوره مدیریت این هنرمند بر عرصه سینما باید به شورایی که متشکل از هنرمندان از طیفهای مختلف بود، اشاره کرد که با تشکیل کمیتههای مختلف و رویکردهای موثر به توسعه سینمای ایران کمک شایانی شد که متأسفانه زودهنگام به دلیل زیادهخواهیها منحل شد. داد چه پشت دوربین به عنوان کارگردان، چه پشت میز به عنوان یک مدیر همواره در بالاترین مرتبه انسانی بود. او هیچوقت تغییر نکرد. مرد معامله و حساب و کتاب نبود، پاسداری از بیتالمال در اولویت برنامههایش بود، چه در زمان مدیریت و چه در زمان فیلمسازی.
مردی که در امور صنفی متبحر بود
هاشمی در ادامه مینویسد: «داد در امور صنفی بسیار متبحر بود و در دوران مدیریت او تصمیمگیری درباره نحوه اداره اکران سینما (شورای صنفی نمایش) به صنف واسپاری شد و در ساختمان اتحادیه تهیهکنندگان جلسات تشکیل شد. تنها او با درایت توانست اختلاف میان دو صنف تهیهکنندگی (در آن دوران) را مرتفع و این صنف را متحد کند. زیرا تنها مدیری بود که جسارت و درایت کافی داشت. داد مردی عاشق پیشه بود و عاشقانه به کارش اهمیت میداد. دوران معاونت سینمایی سیفالله داد، اتفاق شگرفی در سینما بود، اجازه جسارت کردن به سینماگران داده شد و آنها توانستند در ژانرهای مختلف سینمایی گام بردارند. داد اجازه این جسارت را به سینماگران میداد، چون خودش مرد جسوری بود.
او در تحقق یک سینمای خوب در سایه آثاری مستقل و خصوصی تلاش کرد و به این مسئله بها داد. وقتی منافع سینماگران و دولت پیش میآمد، برخلاف خیلی از مدیران که طرفداری دولت را میکنند، او به سمت وسوی سینماگران و رفع اختلاف میان دو طرف بود. داد مدیر و مدبر بود و راهحلهای عاقلانهای برای خروج از مشکلات سینما ارایه میکرد. او از میان ما رفت و خدماتش به اهالی سینما باعث میشود تا نام دوران وی را دوران خوب سینمای ایران بنامیم.»
گلایهها به دوران مدیریت داد
البته برخی به دوران مدیریت سیف الله داد بر سینمای ایران ایرادهای جدی وارد میکنند و معتقدند مرحوم داد مقابل ساخت آثاری که به زعم او شعاری بود ایستاد که البته این مسئله قابل تحلیل است. وقتی به دو فیلم مهم کارنامه سیف الله داد نگاه میکنیم اتفاقا مشاهده میکنیم که در آن دو فیلم یعنی کانی مانگا و بازمانده قهرمان و عمل قهرمانانه در اوج قرار دارد و پس داد نمیتوانست مخالف قهرمان پروری در سینما باشد به ویژه اینکه قهرمان فیلم بازمانده یک زن فلسطینی است که در سکانس پایانی این فیلم به شکلی کاملاً اثرگذار و سینمایی دست به عملی استشهادی میزند. سکانسی که اگر واجد تکنیکها و فنون سینمایی حساب شده نبود میتوانست به شدت شعاری از کار درآید، ولی اتفاقا به یکی از ماندگارترین سکانسهای تاریخ سینمای مقاومت تبدیل و در تاریخ سینمای ایران نیز ماندگار شد.
دغدغههای فرهنگی داد
از آنجا که سیف الله داد به مدت سه سال معاون سینمایی ارشاد بود دغدغههای فرهنگی و سینمایی او در این مدت قابل احصا و بررسی است. ایسنا در اینباره طی گزارشی مینویسد: سیف الله داد در مراسمی که آبان ماه سال ۸۷ برگزار شد، با اشاره به چشمانداز بیست ساله که از سوی دولت ترسیم شده و آینده کشور را تا سال ۱۴۰۴ پیشبینی کرده است، میگفت: در این سند پیشبینی شده که ایران چه مسیری را باید طی کند و به کجا میرسد، اما متأسفانه این مقوله تنها در شکل اقتصادی، صنعتی، علمی و سیاسی دیده شده است و بحث فرهنگ در سند چشمانداز بیست ساله مورد توجه نیست.
او معتقد بود: معلوم نیست وضعیت فرهنگ و هنر ما در سال ۱۴۰۴ چگونه باشد؟! در حالی که اگر به گذشته ایران بنگریم با وجود تمام فراز ونشیبها همواره کشور ما به واسطهی فرهنگ و هنرش شناخته شده و اگر امروز مدعی و صاحب تمدن هستیم به واسطه افرادی، چون حافظ و سعدی و مولاناست.
این کارگردان تأکید داشت بر اینکه؛ در این سند باید قبل از هر چیز چشمانداز فرهنگی کشور بررسی شود، یعنی بدانیم که تا آن سال چه اندیشمندان، هنرمندان و خدمتگذارانی را به دنیا عرضه میکنیم و آیا مسیری که طی کردهایم درست است یا همه چیز در حد یک آرزوست.
آینده نگری داد
سیف الله داد در شهریور ۷۹ و در جشن صدسالگی سینما، ضمن نگرانی از وضعیت سینمای ایران خطاب به سینماگران میگفت: ما کسانی هستیم که میدانیم کسانی دیگر، جشن دویست سالگی سینما را برگزار خواهند کرد، پس باید بپرسیم، سینمای کشور ما در صد سال دیگر در بین جهان چگونه است؟ و این سینما در صد سال دیگر چه خصوصیات و صفاتی باید داشته باشد؟
ایران عزیز در کارهایش نیازمند تلاش مضاعف همه است؛ همآنطور که در ۲۰ سال پس از انقلاب توانستیم ۸۰ سال عقبماندگی سینما را جبران کنیم، باز باید تلاش کنیم که فرهنگ و هنجارها طوری جا بیفتد که از ایران یک کشور نستوه در دنیا بسازد.
کارگردان «بازمانده» معتقد بود: باید کمک کنیم صد سال دیگر وقتی فرزندان ما جشن دویست سالگی سینما را میگیرند از همیاری کسانی که در این صدسال گذشته دست داشتهاند، درود بفرستند و، چون از بارقه پیشکسوتانشان در سینما امید بگیرند.
او در سال ۸۷ همزمان با مراسم بزرگداشت خود در دوازدهمین جشن خانه سینما در گفتوگویی با ایسنا میگفت: «مسایل جانبی روز به روز سینما را بیشتر به تحلیل میبرد.»
سیفالله داد همچنین مطرح کرد: «بعد از فیلم «بازمانده» چند کار مستند و تدوین داشتهام، اما آنچه مردم و خودم توقع دارم، ساخت فیلم سینمایی است که امیدوارم امسال کاری انجام دهم که خودم هم احساس رضایت بکنم.»
او که طی سالهای ۷۶ تا ۸۰ در راس سینمای کشور به عنوان معاون سینمایی حضور داشته است، درباره تشکیل شورای عالی صنعت سینما در آن دوران توضیح میداد: «فلسفه تشکیل این شورا این بود که شرایطی فراهم شود تا در یک دوره ۵ ساله دستاندرکاران سینما بهخصوص آنهایی که در ساخت فیلمهای خوب نقش دارند با مدیریت کلان سینما آشنا شوند و ظرف یک برنامه ۵ ساله بخشهای مدیریتی غیرحاکمیتی را به تدریج تحویل بگیرند و درواقع این شورا وظیفه پارلمانی داشت.
دراین جلسات هفتگی که همه آنها بهصورت باز با حضور خبرنگاران تشکیل میشد، مسائل مبتلا به سینمای ایران درسطح کلان بهصورت دستور کار مطرح و بحث و بررسی میشد و با اجماع نظر این دوستان که کارگردانان و تهیهکنندگان الفساز و گروهی از مدیران سینما و رؤسای اصناف بودند، تصمیمگیری میشد.»
داد درباره ضرورت وجود آن شورا در این روزهای سینما هم خاطرنشان میکرد: دونظر وجود دارد یکی اینکه مدیریت امور حاکمیتی از مدیریت امور غیرحاکمیتی تفکیک شود و امورغیرحاکمیتی مربوط به صنف اگر تا بهحال توسط خودشان اداره نشده به خودشان واگذار شود. مانند واردکردن وسائل فنی و نگاتیو که جزو اموری نیست که وظیفه ذاتی دولت باشد.
مسایل جانبی که سینما را به تحلیل میبرد
این سینماگر درارزیابی وضعیت امروز سینما هم مطرح میکرد: «احساس میکنم سینما از جهات مختلف با ضعف مواجه است. نمیگویم درحال نابودشدن است فکر میکنم هنوز سینما توانایی مقاومت بیشتری را داشته باشد، اما احساسم این است مسائل جانبی که پیرامون سینما وجود دارد روزبهروز سینما را بیشتر به تحلیل میبرد و تضعیف میکند.
بنابر این گزارش دغدغههای سینمایی و فرهنگی مرحوم سیف الله داد به سمتی بود که از سینمای ایران مطالبه آثاری فاخر را داشت همانگونه که در دو فیلم ماندگار خودش آن را میبینیم، اما اینکه تصمیمات مدیریتی او چقدر درست بود و چقدر توانست در تحقق این مسئله اثرگذار باشد جای بررسی دارد و میتواند موضوع یک تحقیق و پژوهش باشد.