احقاق حق یکی از دغدغههای همیشگی ورزشکاران کشورمان بوده و هست. با اینکه تمرکز و نداشتن دغدغههای فکری از جمله فاکتورهای پیشرفت در ورزش حرفهای محسوب میشود، اما متأسفانه ورزشکاران ما نه تنها باید مشکلات زندگی و روزمره خود را حل کنند، بلکه باید به دنبال وصول مطالباتی که حقشان است، اما به دستشان نرسیده نیز باشند.
کمیته بینالمللی المپیک بسیاری از قهرمانان و مدالآوران رشتههای مختلف را تا زمان برگزاری بازیهای المپیک توکیو حمایت مالی میکند. بر اساس طرح بورسیه ورزشکاران، IOC ۵۰۰ دلار برای ۱۰ ورزشکار ایرانی در نظر گرفته که معادل ریالیاش به آنها تعلق میگیرد. کمکهزینه فوق به دست اغلب نخبههای ورزشمان رسیده، الا دو نفر.
البته کمیته ملی المپیک کشورمان هزینه پرداخت شده از کمیته بینالمللی را به حساب فدراسیونهای مربوط واریز کرده، اما آقایان رئیس فدراسیون تصمیم گرفتند مبلغ فوق را خرج پرداخت حقوقهای عقبافتاده کارمندانشان کنند!
اینگونه اتفاقات در ورزش جهان جزو عجایب محسوب میشود، اما برای ما موضوعی کاملاً عادی است. وقتی یک فدراسیون حساب دخل و خرجش را ندارد و نمیداند بودجه مصوب خود را چطور خرج اموراتش کند در نهایت مجبور میشود برای پرداخت اندکی از مطالباتش به حق ورزشکارانش دستدرازی کند. در صورتی که همه فدراسیونها بودجهشان را از وزارت میگیرند و مبلغ آن نیز کاملاً واضح و مشخص است. اینکه فدراسیونی توانایی پرداخت حقوق کارکنان خود را نداشته باشد و همه امیدش به هزینه بورسیه IOC باشد، سوءمدیریت رئیس را نشان میدهد.
بارها تأکید شده که انگیزه ورزشکاران و تلاشهای شبانهروزی شان نباید با تصمیمات مندرآوردی آقایان نقش برآب شود. کمکهزینه فوق از طرف بالاترین نهاد ورزشهای المپیکی به ملیپوشانی اختصاص یافته که از نظر کمیته بینالمللی نیز جزو بهترینها هستند و با توج و رسیدگی بیشتر پتانسیل کسب افتخارات بزرگ را دارند. در روزهایی که همچنان درگیر کرونا هستیم و تمرینات ماهها تعطیل بوده، نقد شدن ۵۰۰ دلار IOC کمترین حق بچههای زحمتکش ورزش است. چطور میتوان قبول کرد حق مسلم یک ورزشکار به حساب یک کارمند یا شخص دیگر برود!
این مسئله حتی از بعد اخلاقی هم دچار مشکل است؛ کمیته هزینه تعیین شده را به حساب فدراسیونها واریز کرده تا آنها نیز بدون کم و کاست به حساب ورزشکار مورد نظر بریزند، اما این وسط آقایان تصمیمات محیرالعقول گرفتند و تشخیص دادند حقوق عقبافتاده کارمندان واجبتر است!
متأسفانه این اولین باری نیست که چنین اتفاقی میافتد. سالها قبل و زمانی که کمیته ملی المپیک برای مربیان تیمهای المپیکی حقوقی ویژه تعیین و آن را به حساب فدراسیونها واریز کرد، یکی از فدراسیونها خودسرانه دستمزد سرمربیاش را کاهش داد و اختلافات عمیقی را سبب شد تا یک سرمایه ملی را در عرصه مربیگری از دست بدهیم. پرداخت هزینهها به ورزشکاران از سوی کمیته ملی المپیک تنها از مسیر فدراسیونها میسر است و همین محدودیت باعث شده که برخی رؤسا برای جبران کمبودهای مالیشان حساب ویژهای روی پاداشهای واریزی باز کنند. از آنجا که بعضی مدیران برای پیچیده کردن موضوعات و به دردسر انداختن ورزشکارانشان پتانسیل زیادی دارند لازم است هرچه سریعتر راهکاری برای اینگونه چالشها اندیشیده شود. شایسته نیست که عنوانداران ورزشی برای زنده کردن مطالباتشان به هر دری بزنند و دست به دامن همه شوند. ذهنیت ورزشکار ملیپوش نباید نسبت به مدیریت ورزش خراب شود. انتظار میرود مدیران ارشد حامی آنها باشند و در چنین مواردی رئیس فدراسیون مربوط را بازخواست کنند. حتی این نگرانی هم وجود دارد که هزینه پرداختی تمام و کمال به دست ورزشکار نرسد. سررشته همه این چالشها به سوءمدیریت مدیران برمیگردد که با رفتارهای ناشیانه تیشه به ریشه ورزش میزنند.