مفهوم سلامت از جمله مفاهیمی است که آحاد مختلف جوامع با آنکه اطمینان دارند معنای آن را میدانند، اما از تعریف دقیق آن قاصرند.
در فرهنگهای گوناگون تعریفهای بسیاری از سلامت شده است: در فرهنگ و بستر سلامت وضع خوب و عالی بدن، اندیشه و روح و به ویژه بر کنار بودن از درد یا بیماری جسمی تعریف شدهاست. در فرهنگ آکسفورد به معنی وضع عالی جسم یا روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و به گونه مؤثر انجام شود، آمدهاست. جالینوس سلامت را عبارت از وجود نسبت معینی از عناصر گرمی، سردی، رطوبت و خشکی تعریف میکند. ابن سینا معتقد است: سلامت سرشت یا حالتی است که در آن اعمال بدن به درستی انجام میگیرد. نقطه مقابل آن بیماری است در سالهای اخیر با گنجانده شدن «توانایی داشتن یک زندگی مثمر از نظر اقتصادی و اجتماعی» تعریف کاملتر شده است. سلامت بیشتر به عنوان ابزاری برای رسیدن یک هدف منظور شدهاست که میتوان آن را از لحاظ کارکردی به صورت یک منبع بیان کرد، منبعی که به مردمان امکان میدهد به گونه فردی، اجتماعی و اقتصادی زندگی کنند. سلامت تنها زندگی کردن نیست، بلکه منبعی برای زندگی روزمره است، سلامت یک مفهوم مثبت است که بر منابع و امکانات اجتماعی و شخصی و همچنین تواناییهای جسمانی تأکید دارد. سازمان جهانی بهداشت، سلامت را بهزیستی کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نهصرف نبودن بیماری یا رنجوری تعریف میکند. بنابراین سلامت منبعی برای زندگی روزمره است و نه برای هدف زندگی. (این تعریف مقدمهای برای معرفی مدلی شد که در آن سلامت به معنای سطح بالایی از سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی مفهومسازی شد.)
بدون شک یکی از مؤلفههای تأثیرگذار بر سلامت اجتماعی یک جامعه نرخ بزهکاری و پدیده رفتار مجرمانهاست. از این رو توجه بخش عمدهای صاحبنظران حوزه سلامت اجتماعی معطوف به مواجهه با این مؤلفه شدهاست؛ چراکه در میان پدیدههای گوناگون اجتماعی، جرم از جایگاه ویژهای برخوردار است و این اهمیت از آنجا نشئت میگیرد که انسان براساس غریزه به امنیت نیاز دارد. از نظر تاریخی نیز از روزی که بشر پا به کره خاکی گذاشت، با پدیده جرم روبهرو بوده و هیچگاه جوامع بشری از جرم و جنایت تهی نبوده است. مطالعه انحرافات اجتماعی از دیرباز مورد توجه متفکران اجتماعی بودهاست. دستهای، آنها را ناشی از سرشت آدمـی دانسته و دستهای دیگر آنها را ناشی از محیط و طبیعت اجتماع میدانند. در جامعه علل مختلفی برای انگیـزه انحـراف وجـود دارد کـه هر کدام از این علل میتواند متناسب با عرف جامعه و جریانات دامنی آن در بهوجود آوردن انحـراف مؤثـر باشـند.
با این توصیف، پدیدههای مجرمانه بخش عمدهای علل مؤثر بر سلامت اجتماعی و امنیت روانی را تحت شعاع خود قرار میدهند؛ لذا برای داشتن جامعهای دارای سلامت اجتماعی و روانی باید بر علل و عوامل زمینه ساز رفتارهای بزهکارانه توجه ویژه کرد.
آنچه که بهطور قطع باید دنبال شود تا با توفیقات حاصله افزوده شود، نگاه بینالمللی به پدیده جرم است. در برخی کشورها الگوهای مناسبی از حثیت حقوق مدنی و حاکمیتی وجود دارد که میتوان آنها را احصا و ایرانیزه کرد و در نهایت پس از تطبیق با فرهنگ، مقررات و قوانین جاریه کشور به شکل درستی به اجرا درآورد. با این همه، بنظر میرسد باتوجه به وضعیت آمارهای مجرمانه که اکنون همگی روند نزولی پیدا کردهاند، حصول موفقیت و نزولی کردن نرخ مجرمانه در کشور را باید یک دستاورد مهم تلقی کرد و دست اندرکاران این بخش را باید مورد تحسین قرار داد. امید است که الگوهایی که در این بخش مورد استفاده قرار گرفته در سایر بخشهای حاکمیتی کشور مورد مداقه قرار بگیرد تا بزودی شاهد تحولات خوبی در عرصه امور اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی کشور باشیم.