نیمنگاهی به شرایط درمان در زندانهای رژیم پهلوی در آیینه خاطرات و روایات زندانیان
عزتشاهی: «گاهی که مرا به بازجویی میبردند، چون هیچ لباسی به تن نداشتم، مرا لخت و عور به روی زمین سرد مینشاندند و هرچه التماس میکردم که یک تکه کاغذ یا مقوایی بدهند تا روی آن بنشینم فایدهای نداشت. گاهی از صبح تا ظهر روی زمین سرد مینشستم و بهراستی خیلی اذیت میشدم و سرما تا عمق وجودم نفوذ میکرد.»
کد خبر: ۹۵۲۶۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۰۷