سرويس تاريخ جوان آنلاين: بیتردید یکی از ارکان توفیق امام خمینی در مواجهه با پهلوی دوم، شناخت چند و، چون قدرتیابی و تداوم سلطنت وی بود. این منظر در جای جای پیامها و سخنرانیهای رهبر کبیر انقلاب موجود است و تجمیع آن میتواند خوانشی جامع از این فقره را به دست دهد. مقالی که پیش روی شماست، کوشیده است تا به تبیین خلاصهای از این امر بپردازد. امید آنکه تاریخپژوهان معاصر و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
سلب قدرت از رضاخان پس از حمله متفقین به ایران، بسیاری از پردهها را درباره چند و، چون حکومت کنار زد. در پی سقوط حکومت قزاق در شهریور ۱۳۲۰، امام خمینی که همواره میگفتند: دیکتاتورها در آخر عمر دیوانه و احمق میشوند، در مورد رضاخان گفتند که او از اول تا آخر عمر دیوانه بود! ایشان در مورد ارتش رضاخانی که بخش اعظم بودجه مملکت را بلعیده بود، اما در برابر متفقین نتوانست حتی سه روز مقاومت کند فرمودند که: قبل از آمدن متفقین همه ادعا میکردند که رضاخان ارتش ۲۵۰ هزار یا ۳۰۰ هزار نفری را فراهم کرده که جلوی هر تجاوزی خواهد ایستاد، اما دیدیم که چه شد!
تلاش امام خمینی برای اجماع علما در راستای براندازی سلطنت پهلوی
با سقوط رضاخان، تبعیدیها به کشور برگشتند و احزاب و گروهها و اتحادیههای سرکوب شده، بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفتند. امام خمینی که در دهه ۱۳۲۰ به تربیت طلاب مشغول بودند، در سال ۱۳۲۳ در نامه سرگشادهای به انتقاد از حکومت پهلوی پرداختند و از علمای اسلام خواستند برای مقابله با دشمنان اسلام با یکدیگر متحد شوند. امام با توجه به ضعف پایههای قدرت محمدرضاشاه تلاش زیادی کردند که علما را برای سرنگونی رژیم پهلوی گرد هم آورند. ایشان پیوسته فجایع دوره رضاشاه را متذکر میشوند و احتمال تکرار آن مصائب را در دوره جدید پیشبینی میکردند و تنها راه چاره را قیام در راه خدا میدانستند. امام در کتاب «کشف اسرار» حکومت رضاخانی را از بعد مشروعیت و ساختار حاکمیت به چالش کشیدند و دوره دیکتاتوری رضاخانی را اسباب شرمساری تاریخ ایران دانستند، اما متأسفانه به دلیل ناآگاهی اکثر افراد جامعه، از جمله روحانیون از سیاستهای روز دنیا، هشدارهای امام مؤثر واقع نشدند و با اینکه ضعف و فتور دوره پس از سقوط رضاخان، زمینه را برای رهایی از نظام شاهنشاهی و برقراری حکومت اسلامی فراهم آورده بود و محمدرضاشاه جوان با مشکلات متعدد داخلی و خارجی دستبهگریبان بود، هیچیک از روحانیون و سیاستمداران در صحنه سیاست نقش اصلی را به عهده نگرفتند و نتوانستند بساط سلطنت پادشاهی را از ایران برچینند. امام با بیان دغدغهها و نگرانیهای خود، همواره از بیتحرکی و خمودگی علما و مردم انتقاد میکردند.
شرایط ایران در دوران آغاز سلطنت پهلوی دوم
مصیبت بزرگ این بود که ایران زیر چکمه سربازان متفقین لگدکوب شده بود و سه قدرت امریکا، انگلیس و شوروی در پی به دست آوردن غنائم بیشتر، مخصوصاً طلای سیاه نفت بودند. با شروع جنگ جهانی اول، خوزستان برای انگلستان اهمیت حیاتی پیدا کرد و برای حفاظت از چاههای نفتی آنجا و پالایشگاه آبادان در سال ۱۲۹۳ هـ. ش قوای عثمانی را در دهانه اروندرود شکست داد و قوای خود را وارد خوزستان کرد. موقعیت استراتژیکی ایران و فراوان و ارزان بودن نفت آن سبب گردید که در آستانه جنگ جهانی دوم، سه دولت انگلستان، شوروی و امریکا نیروهای نظامی خود را وارد ایران کنند، چون با اشغال اندونزی و برمه توسط ژاپن، تنها منبع تأمین نیازهای متفقین در نبردهای جنوب شرقی آسیا، نفت ایران بود. با شروع جنگ، پالایشگاه آبادان بهسرعت توسعه پیدا کرد و تولید بنزین هواپیما در این پالایشگاه به سالی یک میلیون تن رسید. بخش زیادی از نفت ایران هم به شوروی فرستاده میشد. امریکا که تا قبل از جنگ جهانی دوم، درواقع با انگلستان در اشغال نظامی ایران همراهی میکرد، پس از جنگ جهانی دوم تلاش کرد موقعیت سیاسی و اقتصادی ایران را تثبیت و با تقویت قدرت نظامی ایران، از نفوذ شوروی در ایران و خاورمیانه کم و با بهرهگیری از منابع زیرزمینی، بهخصوص نفت، استقلال ملی ایران را حفظ کند. امریکا که اینک به اهمیت نفت ایران و خاورمیانه پی برده بود، به رژیم کمونیستی شوروی برای تخلیه سریع ایران اولتیماتوم داد و به این ترتیب قدر و منزلت خود را نزد دولتمردان ایرانی بالا برد و در عین حال نگرانی خود را از امکان دستیابی شوروی به چاههای نفت عربستان و کویت و امارات از بین برد. از آنجا که امریکا پیش از این با بمباران هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، کاربرد سلاح اتمی را به رخ دنیا کشیده بود، مقامات شوروی به سرعت به اولتیماتوم امریکا پاسخ مثبت دادند. به این ترتیب پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، امریکا توانست در ایران پایگاه محکمی پیدا کند و به اهداف چندگانه خود که مهمترین آن ایجاد پایگاه مستحکمی علیه شوروی و جلوگیری از نفوذ کمونیسم بود، برسد.
نهضت ملی ایران، ابراز وجود جامعه پس از دیکتاتوری ۲۰ ساله
نفت به عنوان مهمترین ثروت کشور، ملت ایران را نیز به ضرورت بیرون کشیدن این ثروت از چنگال بیگانگان واقف کرد و با رهبری آیتالله کاشانی، مبارزه برای ملی کردن نفت را آغاز کردند. آیتالله کاشانی در بهمن ۱۳۲۷ بیانیه شدیداللحنی را صادر کرد و در آن خواستار لغو امتیاز نفت به بیگانگان شد. ایشان را دستگیر و در قلعه فلکالافلاک زندانی و سپس به لبنان تبعید کردند. ایشان از لبنان طی اعلامیهای علت واقعی بازداشت و تبعید خود را برای ملت ایران توضیح داد. مجلس شانزدهم با تشکیل فراکسیون اقلیت ملیون به رهبری دکتر مصدق در بهار سال ۱۳۲۹ خواهان خلع ید انگلیس از نفت شد و مبارزه ضد استعماری ملت ایران به اوج رسید. در سال ۱۳۲۹ در پی بازگشت آیتالله کاشانی از تبعید و استقبال باشکوه مردم از ایشان، پایگاه اجتماعی جبهه ملی قدرت پیدا کرد و قیام عمومی علیه شرکت نفت انگلیس تقویت شد. جبهه ملی از بدو تأسیس با همراهی و حمایت گروههای مذهبی ازجمله فدائیان اسلام که نقش بسیار فعالی در روشنگری و مبارزه با استبداد و استعمار داشتند، توانست به زبان گویای مردم تبدیل شود. سپهبد رزمآرا که در ۱۲ اسفند ۱۳۲۹ ملت ایران را در مجلس به سخره گرفت و ادعا کرد که ایرانیها قادر به ساختن یک لولهنگ هم نیستند، چه رسد که بخواهند صنعت عظیم نفت را اداره کنند، به دست خلیل طهماسبی از فدائیان اسلام ترور شد و تمام نمایندگان وابسته به انگلیس در مجلس شانزدهم که مانع از ملی شدن نفت بودند، عقبنشینی کردند. در کنار آیتالله کاشانی بزرگانی، چون آیتالله خوانساری، محلاتی، شاهرودی، روحانی قمی، حاج شیخ مهدی نجفی، فقیه سبزواری، حاج شیخ مرتضی مدرسی اردکانی، حاج سیدمصطفی سیدالعراقین و عده کثیری از روحانیون مبارز، نهضت ملی نفت را به پیروزی رساندند و سرانجام در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ اصل ملی شدن نفت در مجلس شورا و در ۲۹ اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید. چند ماه بعد حسین علاء از نخستوزیری استعفا داد و دکتر مصدق با رأی اکثریت نمایندگان مجلس نخستوزیر شد و در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ کابینه خود را به مجلس معرفی کرد.
استعمار و موج خودیابی ملت ایران پس از شهریور ۲۰
با این همه، دولت انگلستان که به این سادگیها حاضر نبود از منافع خود در سراسر دنیا، ازجمله ایران چشمپوشی کند، در این زمان بر سر کانال سوئز با مصر درگیر بود و قصد خروج از هندوستان را داشت و لذا منافع او در ایران برایش اهمیتی صدچندان پیدا کرده بود؛ مضافاً بر اینکه دچار بحران مالی و عدم توازن پرداختها هم بود و به هیچوجه نمیخواست سرمایه خود در ایران را از دست بدهد. امریکا هم به شکلی مرموز در پی یافتن جای پا در ایران بود و لذا از دادن هرگونه کمک مالی به دولت مصدق خودداری کرد و امید مصدق برای گرفتن کمک از خود را بر باد داد و با کمک انگلیس کودتای ۲۸ مرداد را طراحی و اجرا کرد. پس از موفقیت کودتا، امریکا به عنوان حامی محمدرضا پهلوی نقش اصلی را در ایران به عهده گرفت و انگلیس را به حاشیه راند. در علل به شکست انجامیدن نهضت ملی نفت باید به چند عنصر مهم اشاره کرد. در بعد داخلی افزایش اختلاف بین رهبران سیاسی و مذهبی نهضت، زمینه را برای ایجاد تفرقه و پراکنده کردن و دلسرد نمودن مردم فراهم کرد. مهمتر از همه اینکه هدف نهضت ملی کسب استقلال سیاسی بود که در ملی شدن صنعت نفت خلاصه میشد و هدف و مبنای ایدئولوژیک نداشت. همچنین دولت مصدق در برابر دشمنان قاطعیت لازم را نشان نداد و حمایت مردمی در لحظات حساس را از دست داد.
منظر امام خمینی به علل شکست نهضت ملی
امام خمینی علت شکست نهضت ملی نفت را تکیه بر ملیگرایی میدانستند و معتقد بودند که دکتر مصدق میخواست به مملکت خدمت کند، اما اشتباهاتی داشت، ازجمله اینکه قدرت و ارتش در دستش بود و شاه هم قوی نبود و میشد او را برکنار کرد. بزرگترین اشتباه او هم انحلال مجلس بود که دست شاه را برای برکنار کردن او باز گذاشت. از سوی دیگر در کنار نابود نکردن نظام سلطنتی و نیز انحلال مجلس هفدهم و گرفتن مهمترین پشتوانه قانونی از دولت، با اهانت به مقدسات و متولیان دینی، قشر مذهبی را که مهمترین پشتیبان او بودند، از خود دلسرد کرد.
از نظر امام، جمع بین اسلامخواهی و وطندوستی و ملتخواهی ناممکن نیست، بلکه این ایدئولوژی ناسیونالیستی است که با جهانبینی اسلامی و استقلال ملی در تعارض است. درواقع ملتخواهی و وطندوستی امام تنها با ناسیونالیسم وارداتی و ساخته و پرداخته استعمارگران که دارای ویژگیهای سکولاریستی و نژادپرستانه استعمار قرن نوزدهمی غرب است، تعارض دارد، اما میهندوستی برخاسته از فرهنگ مذهبی ملی مردم که در نظر و عمل مخالف هرگونه دخالت بیگانگان در امور کشور است، از نظر امام بسیار هم امر پسندیده و مطلوبی است. نگاه امام خمینی به تفکر و عملکرد آیتالله کاشانی هم قابل تأمل و تدبر است. تأملی در دغدغههای فکری امام و آیتالله کاشانی کاملاً روشن میکند که هر دو اندیشه رهایی ایران و جهان اسلام از سیطره استعمارگران و نجات سرزمینهای اسلامی از دست بیگانگان را در سر داشتند. این دو روحانی مبارز از سال ۱۳۰۸ همراه و همفکر بودند و همواره با استبداد و استکبار مبارزه کردند. بررسی شیوههای مبارزاتی آیتالله کاشانی هم نشان میدهد که امام در بعضی از روشها و شیوهها به عملکرد ایشان توجه خاصی داشتند و با بهرهگیری از برخی از تجربیات آیتالله کاشانی و دیگران نهضت را پیش بردند. امام هرگز در تأیید یا تکذیب نهضت ملی نفت سخنی نگفتند، اما توجه آیتالله کاشانی به مسائل کشورهای اسلامی، بهخصوص فلسطین را مورد تقدیر و تأیید قرار دادند. مسئله فلسطین و مبارزه با اسرائیل یکی از دغدغههای اصلی امام بود. امام در عین حال پذیرفتن منصب ریاست دوره هفدهم مجلس شورای ملی را دون شأن آیتالله کاشانی میدانستند و با اینکه ایشان هرگز در مجلس حضور پیدا نکرد و صراحتاً اعلام کرد که: «ریاست مجلس نه تنها به وجهه اینجانب نمیافزاید، بلکه شائبه سیاسی این شغل، بیشتر مرا لکهدار میکند، با این همه اگر کس دیگری زیر بار این مسئولیت نرفت، میپذیرم!» با این همه امام اساساً با قبول این سمت توسط ایشان مخالف بودند. فرجام این اشتباه هم، دادن بهانه لازم به عمال انگلیس و مخالفان اسلام بود تا یکسره حیثیت شخصی و سیاسی آیتالله کاشانی را بر باد بدهند که این موضوع برای امام فوقالعاده تلخ و ناگوار بود. در این میان اما، حامیان ناسیونالیسم غیر دینی نیز از گزند قدرت طلبی پهلوی در امان نماندند و به محاکمه و زندان کشیده شدند.
پس از کودتا...
با این همه، نیروهای رژیم در روزهای پس از کودتا به پاکسازی کانونهای مقاومت پرداختند و بهشدت مخالفان رژیم و طرفداران نهضت ملی ایران را سرکوب کردند. محمدرضا پهلوی برای فریب مردم و منحرف کردن افکار عمومی از کودتا و جبران عدم مشروعیت خود، وعدههای متعددی به مردم داد؛ همچون افزایش درآمدها، ایجاد واحدهای مراقبت بهداشتی مجانی، آسفالت کردن جادهها و بهبود اوضاع کشاورزی، افزایش آزادی سیاسی و...، اما فارغ از اجرا شدن یا نشدن، پوچ بودن یا نبودن این وعدهها، هیچکدام از این اقدامات عوامفریبانه رژیم، آتش زیر خاکستر ناشی از کودتای ۲۸ مرداد را در طول سه دهه بعدی از بین نبرد. در ادامه این نوشتار قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم که چرا کودتای ۲۸ مرداد همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند؟ این مقاله بر آن است که کودتای ۲۸ مرداد از حکومت پهلوی، حکومتی نامشروعتر از پیش ساخت و همین مسئله طی دهههای پیش زمینههای سقوط آن را با سرعت بیشتر فراهم کرد.