کلیدواژه تابستان داغ ۱۳۶۷ و فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تعیین تکلیف منافقان و معاندان زندانی، موضوعی است که مرتباً در چند سال اخیر به عنوان یکی از محورهای تخریب و ایجاد جنگ روانی علیه نظام ج. ا. ا و دستاوردهای بیبدیل آن توسط دشمنان مورد بهرهبرداری تبلیغاتی قرار میگیرد و علل صدور این فرمان و نحوه اجرای آن را به عنوان یک شبهه و سؤال در جهت مخدوش نمودن اذهان نسل جوان و عموم مردم، متناوباً مطرح و برجسته مینمایند. براساس ماده ۱۸۳ قانون مجازات اسلامی هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی دست به اسلحه (اعم از سرد یا گرم) ببرد، محارب و مفسدفیالارض میباشد... سازمان مجاهدین خلق بعد از خیانتها و بحرانآفرینیهای مداوم در آغازین روزهای پیروزی انقلاب بالاخره با کنار کشیدن نقاب از چهره واقعی و اعلام جنگ مسلحانه در ۳۰ خرداد ماه سال ۶۰ به صورت علنی و مستقیم به مقابله با انقلاب و آرمانهای متعالی آن پرداخت و در این راه با ترور و حمله مسلحانه به جان و مال مردم عزیز و گرانقدر ایران اعم از پیر و کودک، زن و مرد، بیش از ۱۷ هزار نفر از عزیزان این مرز و بوم را به شهادت رسانید. سیاست نظام ج. ا. ا در مقابله با این جنایتها و خونریزیهای سبوعانه عناصر سازمان منافقین، اتخاذ روش هدایت، روشنگری عناصر منافقانی بود که به موجب قانون و احکام دادگاههای انقلاب اسلامی در حال گذراندن دوران مجرمیت خویش بودند. این تصمیم رئوفانه و حکیمانه که بر اساس دستورات و رهنمودهای رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی اجرا میگردید، منجر به این شد که قریب به چند هزار نفر از اعضای فریب خورده سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق متنبه گشته و به رغم داشتن حکمهای سنگین زندان به سبب توبه و ابراز ندامت و پشیمانی مشمول تخفیف در مجازات یا آزادی از زندان شوند، اما متأسفانه جمعی از این به ظاهر توبهکنندگان بعد از آزادی مجدداً با بازگشت به رفتارها و اعتقادات تروریستی سازمان منافقین به دامان سران و اردوگاههای آنان در کشور عراق سرازیر شده و به همراه ارتش بعثی صدام به جنگ و مبارزه و جاسوسی علیه کشور و رزمندگان مدافع وطن پرداختند.
اوج این خباثت و خیانت منافقین در عملیات مرصاد (به نام فروغ جاویدان) در چهارم مرداد ۱۳۶۷ خود را به منصه ظهور نشاند که با پشتیبانی نظامی و اطلاعاتی ارتش صدام به خیال فتح تهران در چند روز به خاک کشورمان حمله و در این راه حتی مبادرت به کشتار دستهجمعی بیماران در بیمارستان اسلام آباد غرب و قتل و غارت جان و ناموس مردم شریف و قهرمان استان کرمانشاه نمودند که بحمدالله با شجاعت و رشادت مردم منطقه و دیگر اقشار کشور در این خیانت خود شکست خوردند ولی نکته قابل تأمل در خصوص عملیات مرصاد این بود که ۷۰۰ نفر از اعضای معدوم منافق در این عملیات توابینی بودند که در سالهای قبل از آن از رأفت و رحمت امام امت و نظام سوءاستفاده نموده و در عملیات مرصاد شرکت نموده بودند.
نکته بعدی اینکه با شروع عملیات مرصاد، عوامل داخلی این سازمان در داخل کشور و به خصوص زندانیان منافقی که در زندان دوران محکومیت خویش را سپری مینمودند اقدام به شورش و قیام نمودند تا به خیال خام خودشان با فرار از زندان به یاری و کمک منافقان مهاجم به کشور بشتابند که با هوشیاری نیروهای انتظامی در این کار خویش ناکام ماندند.
تمام این عوامل موجب گردید تا حضرت امام در فرمانی انقلابی به مسئولان وقت قضایی کشور دستور به تعیین تکلیف وضیعت این زندانیان نمایند و آنانی که به واقع و به زبان و عمل نادم و پشیمان هستند، مورد عفو و تخفیف در مجازات قرار بگیرند و افرادی که هنوز بر افکار و عقاید گمراهانه و تجاوزکارانه خویش نسبت به مردم و کشور اصرار داشتند مستوجب همان مرگی شوند که همواره با استفاده از همه ابزار برای هممیهنان خود به ارمغان آورده بودند، البته دشمنان نظام به خصوص در سالهای اخیر عنوان مینمایند چرا بعضی از این منافقین زندانی که بر اساس احکام کیفری اولیه فقط چند ماه به آزادیشان باقی مانده بود به سرنوشت اعدام دچار شدند؟ به راستی و دقیقاً مطلعند که بر اساس قوانین و احکام کیفری بینالمللی اگر محکومی حین گذراندن دوره حبس، مرتکب شورش و نزاع و هر عمل مجرمانه دیگری گردد، علاوه بر حکم اولیه خود مستحق گذراندن کیفر مجازات ثانویه خود خواهد بود.
در ضمن فرافکنیهای معاندین و منافقین مبنی بر برخورد خشن و بیرحمانه قضات و ماموران زندان با همه زندانیان منافق و اعدام فلهای و بدون تفهیم آنان، این سؤال را در اذهان ایجاد میکند که این راویان اعدام پس چگونه از این رویداد جان سالم به در بردهاند که اینگونه داستانسرایی مینمایند؟ شاید از دنیای آخرت دوباره به این جهان بازگشتهاند.
با گذشت چند دهه از وقایع و رخدادهای دهه ۶۰ و سقوط رژیم صدام و فاش شدن اسناد جاسوسی و خیانت منافقین در حق مردم ایران و همچنین با فاش شدن اسناد دخالت آنان در ترور دانشمندان هستهای و همکاری با امریکا و حکام خائن منطقه در جهت ایجاد فشار اقتصادی و سیاسی و روانی علیه مردم نجیب و سرافراز ایران آیا باز هم نحوه برخورد و مقابله با این منافقین و سنگدلان زبان لطیف و رحیم است؟ اما این آگاهی فقط با روشنگری و قرائت صحیح و دقیق وقایع تاریخی انقلاب در چند دهه گذشته میسر است در غیر این صورت همواره با شیطنت و شبههافکنیها و مظلومنمایی از سوی دشمنان روبهرو خواهیم شد و باید سخن حکیمانه و آموزنده مقام معظم رهبری را همیشه در یاد داشته باشیم که فرمودند: مواظب باشیم جای جلاد و شهید را عوض نکنند.