حسام آبنوس
بيان دردها و مشكلات مردم يكي از آن دست اقداماتي است كه چه بهتر از سوي نيروهاي انقلابي صورت گيرد پيش از اينكه رسانهها و افراد معاند دست به بيان آنها بزنند. حتي ورود به اين مسائل با روحيه انقلابيگري همخواني بسياري دارد و با اين رفتارها ميتوان اعتماد تودههاي مستضعف را به انقلاب دوچندان كرد. انقلابي كه به دست اين گروهها شكل گرفته و همواره همانها از آن حفظ و حراست بهعمل آوردهاند.
مستند «زمستان يورت» يكي از آن دست اقداماتي است كه علاوه بر بيان هنرمندانه سخنانش، روايتي دست اول از ماجراي انفجار در معدن يورت را پس از اين اتفاق انجام داده و از اين حيث بايد آن را اثري رو به جلو و موفق در بيان سخنان مستضعفان دانست. مستندي كه بهموقع و در زماني كه خانوادههاي معدنكاران هنوز داغ عزيزان كشته شده در انفجار در دلهايشان تازه است، سراغ آنها رفته و ماجرايي را مطالبه و پيگيري ميكند كه مطالبه عموم و توده جامعه كارگري است كه در اين مستند معدنكاران تنها بخش كوچكي از آن بهشمار ميروند. در روزگار كنوني، كه آن را روزگار «جنگ روايتها» يا «پيكار روايتها» ميخوانندش توليد چنين مستندهايي در واقع برتري جناح انقلابي در بازگو كردن حقايق جامعه را تضمين ميكند. اين در حالي است كه جريانهاي معاند يا رسانههاي بيگانه ميتوانستند با بيان حتي غيرهنرمندانه و گاهي تحريف شده معدنكاران ميداندار روايت از مطالبات بحق آنها باشند. روايتهايي كه در كنار دست اول بودن با دلسوزي و همدلي نسبت به انقلاب و ملت انقلابي بيان شده است و اين موجب بالا بودن دست انقلاب در بيان دردهاي جامعه ميشود. دردهايي كه در جامعه وجود دارد و كسي منكر بودن آنها در جامعه نيست اما نحوه بازنمايي و نشان دادن آنها ميتواند تفاوت بسياري زيادي در ايجاد ذهنيت مخاطبان روايت داشته باشد. اين در حالي است كه حتي رسانه ملي به عنوان تنها تريبون بيان مشكلات جامعه در اين مورد وارد ميدان نشد و تنها به گزارشهايي محدود از مراحل امداد و نجات بسنده كرد، در حالي كه در سخنان معدنكاران ميشنويم كه ميگويند ما بر اين باور بوديم كه سخنانمان در تلويزيون بازتاب پيدا ميكند و ميبينيم كه رسانه ملي در اين ميدان نه تنها بازنده است بلكه اعتماد مخاطبش را نيز سلب كرده است.
اين مستند با زباني ساده و بدون لكنت سراغ سوژه معدن «زمستان يورت» كه در ارديبهشت ۹۶ دچار انفجار شد، رفته است؛ معدني كه در آن روزها به خاطر هياهوي انتخابات رياست جمهوري دوازدهم، مورد سوءاستفاده جريانهاي سياسي قرار گرفت و مشكل و دغدغه حادثهديدگان آن به صورت واضح مطرح نشد. موضوعي كه هركس به نفع خود بهرهبرداري كرد و با پايان انتخابات دردها و آلام معدنكاران به فراموشي سپرده شد. مستند «زمستان يورت» كه ميلاد ميرزا باقري آن را ساخته تعارفي با كسي ندارد و سراغ تمام كساني كه در آن حادثه نقش داشتند رفته است. كارگردان مستند از امام جمعه تا مدير استاني صدا و سيما در استان گلستان و مسئولان مرتبط با بحث كار و تأمين اجتماعي ميرود و از آنها براي كوتاهي در مورد اين معدنكاران توضيح ميخواهد. به تعبيري مستندساز دچار رودربايستي با كسي نشده و بسيار راحت حرفش را زده است. در ابتداي مستند «زمستان يورت» بيننده با صداي كارگران معدن روبهرو ميشود كه ميگويند «اگر حرف بزنند آنها را اخراج ميكنند» و اين نشان ميدهد كه كارگراني كه ۱۲ ماه حقوق دريافت نكردهاند باز هم براي پيگيري مطالبات خود حاضر نيستند حرف بزنند. زيرا ميدانند كارفرما قدرتي بيشتر از رسانه دارد و ميتواند آنها را از ناني كه به آنها تعلق نميگيرد هم محروم كند. اين در حالي است كه در آموزههاي ديني ما نيز بر اهميت سرد نشدن عرق كارگر توصيه بسيار كردهاند اما ميبينيم مديران مياني نظام اسلامي تخلف ميكنند و هيچكس حاضر به پاسخگويي نيست حتي برخي ايراد كار را به گردن ديگري مياندازند و از گردن خود رفع تكليف ميكنند.
ميلاد ميرزا باقري كه نويسندگي، كارگرداني و تدوين اين مستند را بر عهده داشته با ضرباهنگي قابل قبول اثرش را آماده كرده است. كار در هيچ بخشي از ريتم نميافتد و با وجود اينكه شاهد يك مستند قريب به ۴۰ دقيقهاي هستيم اما آنقدر ريتم كار خوب و قابل قبول است كه بيننده متوجه زماني كه براي تماشاي اين اثر گذاشته نميشود. كاتهاي بهموقع و قرار دادن مصاحبهها در قسمتهايي كه تأثير آنها از بين نرود همان بيان هنرمندانه مصالح و مواد خامي است كه در مصاحبهها گردآوري شده و در اين اثر به درستي خرج شده است. خط اصلي مستند ماجراي مطالبات كارگران معدن است و افرادي كه در مستند سخن ميگويند جدا از مسئولان شهرستان و استان، كارشناسان مختلفي هستند كه هركدام در بخشهايي وارد جريان روايت مستند ميشوند و همين سبب ميشود كه هر شخصيت در جاي خود و به درستي مطرح شود و كارگردان از ابتدا شخصيتهاي متعدد را وارد كار نميكند كه نقش آنها به درستي روشن نشود.