
فرقي نميكند اين صداها از سكوهاي ورزشگاه آزادي شنيده شود يا سكوهاي استاديوم يادگار امام، نميتوان از آن گذشت چه ميخواهد تهران باشد چه تبريز يا هر ورزشگاهي در بخش ديگري از كشور، سالهاست فوتبال ايران آلوده جو مسموم فحاشيهايي است كه سبب شده حتي در خانهها هم هواداران فوتبال مجبور باشند براي نشنيدن فحاشيهاي ركيك گروهي از تماشاگران صداي تلويزيون را ببندند، هر چند بعضي وقتها آن قدر جو ورزشگاه و شدت فحاشيها شديد است كه صداوسيما هم با بستن صداي ورزشگاه نشان ميدهد كه چقدر اوضاع نابهنجار است. البته اين مسئله براي امسال يا چند سال گذشته نيست، اگر چه ميشود گفت كه در سالهاي اخير شدت فحاشيها در استاديومهاي فوتبال بيشتر از قبل شده و نه از سوي باشگاهها و نه فدراسيون اقدامي براي كاهش اين فضاي ضدورزشي كه منافي اخلاق و روحيه پهلواني فضاي ورزش است، انجام نشده است.
با چنين اهمالي كه از سوي نهادهاي فرهنگي فوتبال شاهد هستيم فضاي ورزشگاهها علاوه بر فحشها و توهينهاي ركيك غير اخلاقي، آلوده به شعارهاي ضدملي و قوميتي نيز شده است. جوي كه زنگ خطر را علاوه بر انحطاط اخلاقي براي آرمانهاي ملي هم به صدا در آورده است، البته چنين فضايي تنها محدود به برخي ورزشگاههاي خاص در كشورمان است و در بسياري از استاديومها چنين مسائلي ديده نميشود. با اين حال به نظر ميرسد نبايد از كنار چنين فضاي خطرناكي كه در بعضي از ورزشگاهها در حال شكلگيري است، گذشت و نسبت به اصلاح اين وضعيت اقدام نكرد.
در سه هفته گذشته دو مسابقه ليگ تحتتأثير چنين شعارهاي ضدملی بوده است، هواداران پرسپوليس در بازي با تراكتور كه در تهران برگزار شد، به شدت با سر دادن شعارهاي قوميتي كه در برخي دقايق به صورت يكپارچه و هماهنگ شده بود، روز سياهي را در فوتبال ثبت كردند، يك هفته بعد البته اين بار در تبريز، بار ديگر سكوهاي ورزشگاه يادگار امام فضايي به مراتب مسمومتر از استاديوم آزادي در روز بازي با پرسپوليس داشت و آن طور كه گفته ميشود شعارهاي ضد ملي و قوميتي در تبريز سر داده شده است. هر چند كمترين فحاشي در ورزشگاهها محكوم است و بايد با آن برخورد شود، اما با توجه به اتفاقات دو هفته گذشته تهران و تبريز و سكوهايي كه آلوده به شعارهاي ضدملي بود، بايد بيشتر در دلايل به وجود آمدن چنين فضايي در فوتبال تامل كرد.
برخورد انضباطي با هواداران تيمهاي متخلف شايد دمدستيترين ابزاری باشد كه كميته انضباطي فدراسيون فوتبال بايد نسبت به اعمال آن براي چنين مسابقاتي بهكار ببرد، همان طور كه پرسپوليسيها به خاطر فحاشي هوادارانشان يك بازي محروم شدند، فدراسيون فوتبال نسبت به اتفاقاتي كه در بازي جمعه تراكتور و استقلال روي سكوها افتاده نيز نبايد بيتفاوت باشد تا نشان دهد كه همه باشگاهها را به يك چشم ميبيند و تبعيضي در برخود با تيمهاي متخلف ندارد. با اين حال به نظر ميرسد محروميت تماشاگران تنها يك مسكن و درمان موقت براي اينچنين تخلفاتي باشد كه نهتنها اخلاق را زير پا ميگذارد، بلكه خط قرمزهاي نظام را هم رد ميكند. بيتوجهي نسبت به چنين اتفاق خلاف منافع ملي ميتواند عواقب بدتري داشته باشد و محيط را براي سوء استفاده گروههاي ضد نظام با سر دادن شعارهاي قوميتي و در برخي موارد سياسي فراهم كند.
علاوه بر وظيفه نهادهاي بالا دستي ورزش براي شناسايي و برخورد با عوامل شعارهاي هنجارشكن در استاديومها، براي جلوگيري از تكرار چنين فضايي در ورزشگاهها، فدراسيون و باشگاهها بايد نسبت به احياي فعاليتهاي فرهنگي براي كاهش جو مسموم ورزشگاه اقدام كنند، وظيفهاي كه متأسفانه تا امروز از سوي آنها جدي گرفته نشده و رها شده است. همين كه الآن فدراسيون فوتبال معاون فرهنگي ندارد، به خوبي گوياي ميزان توجه فدراسيونيها به اين مقوله مهم است، مقولهاي كه كمتوجهي به آن يكي از ريشههاي اصلي فضاي آلوده به فحاشيهاي ركيك اخلاقي و قوميتي استاديومها است. در چنين شرايطي هم باشگاهها و هم فدراسيون بايد وارد ميدان شوند و با انجام برنامهها و آموزشهاي فرهنگي براي هواداران نسبت به سالمسازي جو استاديومهاي فوتبال همت كنند. بديهي است كه ادامه سستي و اهمال در چنين وظيفه مهمي كه متوجه متوليان فوتبال است، سبب خواهد شد تا مانند امروز سكوهاي ورزشگاه آزادي يا سكوهاي استاديوم يادگار امام آلوده به شعارهايي باشد كه اخلاق، مليت و قوميتها را نشانه ميرود و به وحدت ملي خدشه وارد ميكند!