انگار ته دلت باور داري قدرتي برتر ميتواند در لحظهاي تمامي غمهايت را حتي اگر به اندازه ريگهاي بيابان و قطرههاي آب اقيانوسها باشد، برطرف كند و جايش شادي بنشاند. درست در چنين لحظههايي است كه دلت ميخواهد دل از دنيا ببري، به همه چيز پشت كني و رو به ابديت و منبع لايزال قدرت و محبت، رو به قبله بايستي. تمامقد قامت ببندي و وجودت را در بيكرانه وجود خداوند به دست نسيم مهرش بسپاري. وقتي در اوج غم و درد غرق درياي عبادت خالصانهات ميشوي، احساس ميكني اين سير آفاق و انفس تمام غمهايت را پيش خدا جا گذاشتهاي و حالا چقدر سبكبالي،آنچنان كه ميتواني حتي بدون بال تا ملكوت پرواز كني. در چنين لحظاتي است كه دل كندن از چنين فضايي برايت سخت ميشود. هرچند آثار اين راز و نياز در وجودت باقي ميماند و گرمي دست نوازشگر الهي را بر وجودت احساس ميكني، حالا با ذره ذره وجودت ميتواني درك كني چقدر روحت شاداب و سلامت است.
روح تشنهاي در جستوجوي آب
اين تجربهاي است كه بدون شك خيلي از ما در زندگي خود داشتهايم؛ تجربه يك حس فوقالعاده خوشايند هنگام نماز، روزه، دعا، مناجات و نيايش. شايد به همين خاطر است كه بعضي وقتها مانند ماه مبارك رمضان كه حال و هواي محيط و آدمهاي اطرافمان هم معنويتر ميشود و همه چيز مهياست تا ما احساس خوش دعا و مناجات را مزهمزه كنيم و دوز معنويات وجوديمان به اندازه آمادگي براي ورود به بهترين شبها و روزهاي خدا تنظيم ميشود، احساس بينظيري داريم كه دلمان ميخواهد تا پايان عمر با ما باقي بماند. اين احساس فرازميني به خصوص وقتهايي كه به شكل غيرقابل توصيفي دچار غم و اندوه ميشويم ما را به محراب دعا و راز و نياز با خدا فرا ميخواند. درست مانند تشنهاي كه به طور غريزي به دنبال آب ميگردد يا گرسنهاي كه به دنبال غذا ميگردد، روح ما هم هنگام مواجهه با غصهها و دردها به سمت مبدأ و منبع خود كشيده ميشود. صرفنظر از اينكه دعاي ما مستجاب خواهد شد يا نه، همين قدر كه در محراب عبادت در برابر منبع لطف و عنايت الهي زانو ميزنيم و حرفهاي ناگفتني خود را با خدا در ميان ميگذاريم، ما را آرام ميكند، آنچنان كه غم و اندوه و كولهبار مشكلات برايمان تحملپذير شود و در كنار سياهيها و تمام آن چيزهايي كه انرژي و شادي را از ما سلب ميكند ميتوانيم نگاهي هم به داشتههايمان بيندازيم؛ داشتههايي كه اغلب اوقات بسيار بيشتر، بااهميتتر و پررنگتر از نداشتههاست و ميتواند براي ما انگيزه و انرژي زيادي براي داشتن يك زندگي شاد و سالم بدهد اما گاهي وقتها حواسمان از داشتههايمان پرت ميشود و با تمركز بيش از حد روي كمبودهايي كه ميتوان به سادگي از كنارشان گذشت، فرصت يك زندگي شاد را از خود ميگيريم. شايد به همين خاطر است كه افراد راضي، قانع و با ايمان يك جورهايي خوشبختترند. حتماً شما هم ديدهايد افرادي كه اغلب به عنوان اشخاصي پايبند به اصول مذهبي ميشناسيم در مسير زندگي موفقتر عمل ميكنند و بهتر ميتوانند سلامت روان خود را با تكيه بر اصول ديني حفظ كنند. هر چند اين موضوع مطلق نيست اما آنقدر جدي مطرح ميشود كه حتي در جهان غرب كه بيشتر اصول مادي حكمفرماست، تحقيقاتي بر اين مبنا صورت گرفته و جالب اينجاست كه نتيجه چنين تحقيقاتي هم تأثير باورهاي مذهبي بر سلامت روان را تأييد ميكند و تقريباً اكثر كارشناسان اعم از روانشناس و روانپزشك درباره اثر معنويات بر سلامت روح و روان و حتي سلامتي جسم و پشت سر گذاشتن موفق بيماريهاي جسماني اتفاق نظر دارند.
نتايج چند تحقيق درباره آثار دعا بر سلامت روح و جسم
شايد دنياي غرب را با حاكميت تفكرات ماترياليستي بشناسيم؛ جهاني كه اغلب معنويات در آن جايگاهي ندارد اما اگر كمي دقيقتر نگاه كنيم، درمييابيم بازگشت به سمت دين در جهان ماديگراي غرب به شكل فزايندهاي رشد داشته و در اين بين اسلامگرايي نمود برجستهاي داشته است. با وجود اين حتي در دهههاي گذشته كه چنين روندي با چنين شيب مثبتي در جريان نبود، در دنياي غرب تحقيقات متعددي درباره آثار دعا و انجام فرايض معنوي و ديني بر سلامت انسان انجام شده است.
آدلر در سال 1987 در پژوهشي تأثير مذهبي بودن و ارتباط معنوي با خدا را بر افسردگي، مورد مطالعه قرار داد. نتايج تحقيق او نشان ميدهد افسردگي در مردان و زناني كه به كليسا ميروند و به نيايش ميپردازند، سريعتر از ديگران بهبود مييابد.
كونيك و همكارانش در سال 1995 رابطه مذهبي بودن را با نشانههاي شناختي افسردگي بررسي كردند. بنابر نتايج اين تحقيق، نشانههاي شناختي افسردگي، مانند احساس خستگي، بيعلاقگي، كنارهگيري اجتماعي و احساس شكست و نااميدي، در افرادي كه اهل دعا و نيايشند، كمتر است.
در سال 1993 نيز تحقيقي روي 10هزار كارمند دولتي در طول 26 سال انجام گرفت كه در بين آنها، هم افراد اهل دعا بودند و هم كساني كه دعا نميكردند. مشاهده شد ميزان مرگ و مير افرادي كه دعا نميكردند به خاطر مشكلات قلبي و عروقي بسيار بيشتر از افرادي بود كه اهل دعا بودند.
همچنين در سال 1995 تحقيق ديگري روي 250 نفر كه عمل جراحي قلب باز كرده بودند انجام شد و دانشمندان در كمال حيرت ديدند آن دسته افرادي كه از ارتباط مذهبي و حمايت اجتماعي بيشتري برخوردار بودند، 12 بار كمتر از آنهايي كه فاقد اين ارتباط بودند با مرگ دست به گريبان شدند.
به غير از تحقيق روي كساني كه عملهاي جراحي سنگين داشتند، اين تحقيقات روي افراد عادي هم انجام گرفت و ديده شد در ميان افرادي كه عادت به انجام امور مذهبي از قبيل دعا و نماز داشتند، بيماري افسردگي شيوع كمتري داشت.
مطالعهاي نيز نشان داد در ۸۸ فرد مسيحي بزرگسال، تكرار يك دعاي كوتاه به مدت ۱۰ دقيقه در روز، در يك دوره زماني يك ماهه موجب كاهش علائم افسردگي ميشود.
يك بررسي ديگر ثابت كرد رفتن به اماكن مذهبي مانند كليسا، يك بار در هفته يا بيشتر، در پيشگيري از ابتلا به افسردگي نقش دارد. حضور در اين اماكن به ويژه براي كودكان از اهميت بالايي برخوردار است. دراين مطالعه مشخص شد حضور منظم در كليسا خطر افسردگي را در كودكان و نوجوانان به ميزان ۲۰درصد كاهش ميدهد.
بر اساس اين تحقيقات، تمرينهاي معنوي و دعا همچنين در بهبود بيماريهاي مزمن نقش دارند. در يك مطالعه روي ۴۵۰ فرد مبتلا به ايدز مشاهده شد كه اعتقاد به يك قدرت برتر و ارتباط با او، ميزان ابتلا به افسردگي در اين بيماران را به ميزان قابل توجهي كاهش ميدهد و سبب افزايش اميد به زندگي در آنان ميشود. اين اعتقاد، از افسردگي در دوران سالمندي نيز پيشگيري ميكند.
اين نسخه براي همه كاربرد دارد
دكتر فربد فدايي مديرگروه روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي هم در گفتوگو با «جوان» درباره نقش معنويت در سلامت روان ميگويد: به طور كلي آموزههاي دين اسلام، آموزههاي بهداشت رواني هم است. بنا به تأكيد اين روانپزشك اگر كسي آن چيزي را كه براي زندگي از سوي دين بيان شده است رعايت كند، از بروز بسياري اختلالات رواني پيشگيري ميشود. بنا به تأكيد اين استاد دانشگاه اسلام براي همه مسائل و روابط اجتماعي و خانوادگي دستورات و توصيههايي دارد از جمله انتخاب همسر، تشكيل خانواده، رفتار با همسر و فرزند و آموختن آن چيزي كه براي اين ارتباطات مفيد است. اين استاد دانشگاه تصريح ميكند: در واقع بايد بگوييم بيتوجهي به معنويات از عواملي است كه موجب پايهگذاري آسيبشناسي رواني ميشود. وقتي هم كه بيماري رواني ايجاد شد، بديهي است كه بايد به همه عوامل آن توجه شود. به باور دكتر سيدمهدي صميمي به طور كلي هر گونه فعاليتي كه فرد از انجام آن لذت ببرد ميتواند در درمان اين بيماري كمككننده باشد. طبيعتاً مسائل معنوي، دعا، نماز و راز و نياز هم براي افرادي كه داراي اعتقادات معنوي باشند ميتواند به درمانشان كمك كند.
فقط با ياد خدا. . .
اگر سراغ دستورات و احكام دين مبين اسلام برويد، درمييابيد كه اين دين به تمامي اجزاي وجودي ما توجه كافي را مبذول داشته و عمل به احكام دستورات و همچنين روايات و احاديث متعددي كه تقريباً به تمامي امور و نيازهاي وجودي انسان با جزئيات آن توجه دارد يك جورهايي با نسخ پزشكان و روانپزشكان شباهتي عميق دارد و با رشد علم و تكنولوژي و بهبود روشهاي تحقيق، يافتههاي تازهتر همواره حقانيت دين و سفارشهاي ديني را بيش از پيش روشن ميكند. خداوند هم در قرآن آورده است: «الا بذكر الله تطمئن القلوب »؛ تنها ياد خداست كه مايه آرامش قلبها عنوان ميشود. بسياري از دستورات عبادي اين دين مبين نيز بر همين اساس و به بيان ديگر بر پايه نيازهاي فطري ما به دعا و نيايش و به بيان صحيحتر آرامش، پايهريزي شده است. به همين خاطر هم است كه با رعايت اين اصول و احكام، اعم از نماز، روز، دعا و نيايش در ابعاد فردي به آرامش و ثبات روحي ميرسيم. در بخش احكام اجتماعي اسلام نيز نيكي، صدقه، انفاق، توجه و احترام به والدين، خويشاوندان، همسايهها، سفارش به كار و فعاليتهاي اجتماعي و بسياري از احكام و دستورات ديگر وجود دارد كه با عمل به آنها به طور يقين جايگاه اجتماعي ما نيز ارتقا مييابد و با برخورداري از جايگاه اجتماعي متناسب هم بخش ديگري از سلامت رواني انسان تضمين ميشود.
تكميل دين و تكميل شخصيت
دين مبين اسلام به مسائل و ارتباطات خانوادگي هم توجه زيادي دارد. يكي از اصليترين سفارشات دين اسلام درباره ازدواج است تا بدانجا كه مطابق حديث نبوي نيمي از دين با ازدواج كامل ميشود. بر اساس اصول روانشناسي نيز تنهايي و تنها ماندن يكي از عواملي است كه ميتواند زمينهساز بسياري از بيماريهاي
روحي-رواني باشد. از سوي ديگر نيز احاديث و روايات متعددي درباره رفتار با همسر و فرزندان وجود دارد؛رواياتي كه نسخهاي شفابخش براي سلامت روان يكايك اعضاي خانواده است. از رسول خدا(ص) نقل شده است:«بهترين شما كساني هستند كه بهترين براي زنان خود باشند و من بهترين براي زنان خود هستم» و در روايت ديگري آمده است:«بهترين شما، بهترين براي خانوادهاش است و من بهترين شما براي خانواده خود هستم.» درباره رفتار با فرزند و تربيت كودكان نيز با توجه به اهميت موضوع و شكلگيري شخصيت انسانها تا سنين هفت، هشت سالگي احاديث و روايات متعدد و فراواني وجود دارد. به طور مثال پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: فرزندان خود را گرامى بداريد و آنان را خوب تربيت كنيد، (كه به اين ترتيب) آمرزيده مىشويد و باز در حديث نبوي است كه «حكايت كسى كه در كودكى مىآموزد همچون نقشى است كه روى سنگ كنده مىشود و حكايت كسى كه در بزرگسالى مىآموزد، همانند كسى است كه بر آب بنويسد» يا «همانا در بهشت سرايى است به نام دارالفرح كه تنها كسانى به آن در آيند كه كودكان را شاد كنند.» اينها همه دستورات عملي و نسخههايي قابل اجراست و بديهي است با عمل به اين احاديث و روايات سلامت روان در خانواده تثبيت ميشود و اگر هم يكي از اعضا به دلايلي دچار مشكلي شود، با آموختههايش ميتواند بهتر و سالمتر در مسير درست گام بردارد.
انتخاب با توست
بازهم ميرسيم به يك انتخاب در مسير چند راهيهاي زندگي. اينكه تو بخواهي از كدام مسير بروي و كدام سبك و سياق را در زندگي پي بگيري. سبك و سياق ديني و معنوي زندگي حكايت ندايي است كه از درون تو برميخيزد و تو را به سمت و سوي يك زندگي شادتر و سالمتر فرا ميخواند و تضمين ميكند، اگر درست گام برداري موفق خواهي بود اما تو مجازي از هر مسيري كه دوست داري، هر مسيري كه انتخاب توست حركت كني.