اصلا بحث اين نيست كه چرا دعوت سازمان ملل از ايران براي شركت در ژنو 2 «پس گرفته شد». كسي به هيچ وجه به دنبال اين نيست كه چه عامل و فشاري باعث اين كار شد. مسئله مهم اعتبار و بي اعتباري اين سازمان عريض و طويل است كه به طور علني تبديل به «معاونت اجرايي» آمريكا شده است.
از ابتدا هم مشخص بود كه ايران دو پيش شرط بي اساس آمريكا را نمي پذيرد. بخصوص حمايت نكردن از حزب الله لبنان را. اين بخش از سياست هاي جمهوري اسلامي ايران ماهوي است و نمي توان به كشوري گفت «اگر خودت نباشي» مي تواني با ما قهوه بخوري...
بنابراين سازمان ملل و شخص بان كي مون بهتر بود كه خود و سازمان ملل را تا اين ميزان بي اعتبار نمي كرد. دعوت و پس گرفتن آن تنها به مدت 24 ساعت شخصيت بين المللي سازمان ملل را زير سوال برده است و اين پرسش را ايجاد كرده كه آيا قادر نيست يك امر رسمي در سطح بين المللي را تنها به مدت يك روز حفظ كند.
دعوت به ژنو 2 آش دهن سوزي براي هيچ كشوري نيست زيرا از ابتدا مشخص است كه اگر در اين نشست يا هر نشست ديگري همه جوانب مورد مداقه قرار نگيرد راه به جايي نخواهد برد. بنابراين حضور يا عدم حضور در آن اصل نيست بلكه نوع روبرو شدن با آن و اعتبار و بي اعتباري تصميمات گرفته شده در آن است كه مي تواند راهگشا باشد يا نباشد.
اين موضوع كه در تاريخ روابط بين الملل كمياب يا حتي ناياب است مي تواند اساس تصميمات سازمان ملل در امور بنيادي را زير سوال ببرد. در حال حاضر كشورهاي زيادي خواهان تغيير ساختار و تصميم گيري در اين سازمان غول آساي كم كاربرد در مسائل كلان سياسي دنيا هستند.
سازمان ملل با اين رفتار بان كي مون خود را در سطح «دبيرخانه» آمريكا پايين آورده است كه بي شك در آينده لطمات زيادي به آن خواهد زد. از اين منظر مي توان گفت عملكرد بان كي مون سازمان ملل را به سمتي سوق خواهد داد تا زمينه هاي تغيير ساختار آن شكل بگيرد و نوع نفوذ، تاثيرگذاري و تصميم گيري كشورها در اين سازمان تغيير كند. بي شك اين رفتار سنگ بناي تغييرات بنيادي سازمان ملل خواهد بود...