کد خبر: 615800
تعداد نظرات: ۵۴ نظر
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۲:۴۷
کسی نبود که در سخنرانی دو روز قبل جواد طباطبایی از زبان گزنده او در امان باشد؛ جلال آل‌احمد، علی شریعتی، حمید عنایت، حسین بشیریه، همایون کاتوزیان و دیگر روشنفکران ایرانی از نظر او هیچ‌یک کار روشنفکری درخوری انجام نداده‌اند.
خبرگزاری ایسنا: کسی نبود که در سخنرانی دو روز قبل جواد طباطبایی از زبان گزنده او در امان باشد؛ جلال آل‌احمد، علی شریعتی، حمید عنایت، حسین بشیریه، همایون کاتوزیان و دیگر روشنفکران ایرانی از نظر او هیچ‌یک کار روشنفکری درخوری انجام نداده‌اند.

او روشنفکری گذشته و حال ایرانی را متهم به ایدئولوژیک‌ بودن و دست‌اندازی به قدرت کرد، تنها خود را از دایره اتهام بیرون گذاشت و پروژه‌اش را ترکیبی از روشنفکری و غیرروشنفکری دانست که هیچ جایگاهی در تقویت قدرت سیاسی ندارد. با این‌حال دفاع ضمنی او از نظریه «خلافت»، از نظر بسیاری از روشنفکران ایرانی به همین سیاق قرائت می‌شود.

شرق در ادامه گزارش خود می‌نویسد: گروه روندهای فکری مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انجمن علوم سیاسی ایران با مشارکت خانه اندیشمندان علوم انسانی، یکشنبه 14مهر اولین نشست از مجموعه نشست‌های «در کجا ایستاده‌ایم» را با حضور سیدجواد طباطبایی برگزار کرد. در این سلسله‌جلسات قرار است «کارنامه ایرانیان معاصر در اندیشه‌ورزی» مورد بررسی قرار گیرد. از این‌رو، اولین نشست به بررسی نظری و فکری جواد طباطبایی اختصاص یافته بود.

جلسه با آرایش ظاهری‌اش ادعای نقد نظریات طباطبایی را داشت. دو نفر از دانشجویان دکترای علوم سیاسی به‌همراه آقای نصری، نخست روایتی از آرای طباطبایی ارایه و سپس عنوان کردند که با سوالاتی سعی در نشان‌دادن ابهامات کار نظری او دارند. در پنل اول آقای نصری و تیم همراهشان با بیان این نکته که این جلسات تمرینی برای گفت‌وگو، تامل و تحمل است از حضور آقای طباطبایی تشکر کرد و موضع این جلسه را در برابر منتقدان طباطبایی ترسیم کرد که معتقدند او به نقد و بررسی آثارش وقعی نمی‌نهد.

به گفته نصری «فقط گویا ایشان نسبت به عده‌ای خاص آلرژی دارند، به کسانی که میان‌بر زده‌اند و ادعاهایی دارند که محل شک است.» به هر حال جلسه با این مقدمات آغاز شد و دانشجویان پس از بیان و شرح و ترویج آرای طباطبایی و اینکه ایشان «خلاف‌آمد عادت» تاریخ اندیشه ما هستند، پرسش‌های خود را در چارچوبی مشخص مطرح کردند: «آیا اندیشه سیاسی ایرانشهری وجود دارد؟»، «آیا آقای دکتر از متد هگل برای فهم مسایل ایران استفاده می‌کردند؟»، «همان‌طور که مصطفی ملکیان نیز مطرح می‌کند آیا منظور ما از ایران، ایران فرهنگی است یا ایران جغرافیایی یا ایران قدیم و ایران جدید؟» یا حتی پرسش‌هایی نظیر اینکه «آفات و نواقص پژوهش و سنجش و گزینش دانشوران اندیشه سیاسی را در چه مواردی می‌بینید؟»، «برای نوآموزان اندیشه سیاسی چه توصیه و نصیحتی دارید؟» «آیا تا به حال اشتباهی مرتکب شده‌اید؟ نظریه‌ای که متوجه شده باشید اشتباه است.» به هر حال پنل نقدوبررسی با ترویج و شرح ناقص آرای ایشان و تعارفات معمول به پنل دوم یعنی پاسخ‌ طباطبایی به نقدها آغاز شد.

هگلی نیستم

طباطبایی بخش دوم را به طنز با پاسخ به سوال آخر آغاز کرد و گفت: «باید بگویم از اول اشتباه بوده و بعضی از حرف‌هایی که امروز نیز خواهم زد اشتباه است و ممنون از دوستانی که این جلسه را فراهم کردند تا به برخی اشتباهاتم اقرار کنم. اما از شوخی که بگذریم تمام کتاب‌هایم در دست بازنویسی است، برخی نیز برای بار سوم بازنویسی شده‌اند، این به آن معناست که تمام این کتاب‌ها به آن صورتی که بوده، برایم مقبول نیستند.»

طباطبایی پاسخ به این سوال که «کجا ایستاده‌ایم» را، به سه قرن پیش و به یک جمله مشخص در میان آثار مونتسکیو - کتاب‌نامه‌های ایرانی - گره ‌زد، که در یکی از کافه‌های پاریس یک فرانسوی از یک ایرانی پرسید: «چگونه می‌شود ایرانی بود؟» بر این اساس او تاکید داشت که باید پاسخ به این سوال را به مساله اصلی‌مان بدل کنیم.

طباطبایی در پاسخ به یکی دیگر از سوالات که آیا مباحث ایشان هگلی است یا نه، گفت: «نه، به هیچ عنوان. شاید در قسمت‌هایی هگلی بوده اما نه در تمام بحث‌هایم. نویسنده باید بتواند در شرایطی خاص، به شکلی بنویسد که هم همه‌چیز را گفته باشد و هم نگفته باشد. لوی اشتراوس این فن را هنر نوشتن (Art of writing) می‌نامد. درواقع اشتراوس این فن را اینچنین بیان می‌کند که برخی نویسندگان در زمان خفقان کتاب‌هایی نوشته‌اند که نمی‌توان در آن برهه خاص زمانی درباره موضوع آن حرف زد اما آن نویسندگان آنچه را باید گفته می‌شد بیان کرده‌اند بی‌آنکه ممیزی متوجه شود.

 البته به نظرم از دهه 60شمسی، برخی سعی داشتند با تفسیر هگل نشان دهند که فاشیسم بر شانه‌های او آمده و در واقع از طریق پوپر این شکل از هگل را وارد ایران کردند و گمان داشتند که به سادگی اثبات کرده‌اند چون فاشیسم با هگل همراه است پس می‌توان با برجسته‌کردن نقطه مقابلش و انتقاد از هگل، به تثبیت نقطه مقابل برسند. بنابراین بنا شد هر آنچه در نظر آنها به‌دردنخور و با آرای آنها در تضاد است هگلی بنامند. همین مساله را به دکتر داوری و من نیز نسبت داده‌اند. اما تمام این حرف‌ها به‌این دلیل بود که آنها هگل نخوانده و آن را نفهمیده بودند. از طرفی دیگر مگر بنا بود که من تمام کارت‌های خودم را‌ رو کنم.

کسی که بیشترین تاثیر را در تمام آثارم از او کسب کرده‌ام به این دلیل که گمان می‌کردم مسایل ایران را از منظر او بهتر می‌توان فهمید و تحلیل کرد، کسی است که در هیچ‌یک از آثارم نامی از او نبرده‌ام و این به آن دلیل بود که خواننده غرض‌دار را به جایی بفرستم که گم شود. یعنی به سمت هگل راهنمایی‌شان کرده‌ام. بنابراین هگل کمترین تاثیر را در آثارم داشته که بنا بر مناسبت‌هایی خاص بوده و از این‌رو نمی‌توان هیچ‌یک از آثارم را هگلی دانست و البته بیشترین تاثیر را نیز از کسی که فعلا نمی‌توان نامی از او برد گرفته‌ام. تحلیل من هگلی و دیالکتیکی نیست، تحلیل من استراتژیک است و با این سوال شما که کجا ایستاده‌ایم مرتبط است.»

با وجود پاسخ پر پیچ‌ و‌ خم طباطبایی به این سوال، او در کتاب «ابن‌خلدون و علوم اجتماعی جدید» بارها از هگل کمک گرفته، آشکارا متاثر از اوست، روش خود را در این کتاب روشی فلسفی می‌داند و آن را به ایده‌آلیسمی (از نوع ایده‌آلیسم آلمانی هگل) ارجاع می‌دهد و به‌این‌وسیله مساله را تبیین می‌کند. با این توصیف مشخص نیست چرا طباطبایی سعی دارد در پاسخ به منتقدان، از هگل فرار کند و به اصرار، مخاطبان را به قول خودش به مسیر انحرافی «هگلی» بفرستد و با تمسخر دیگران، از فیگور پنهان در آثارش سخن بگوید که به این زودی‌ها از وی پرده‌برداری نخواهد کرد.

چگونه می‌شود ایرانی بود؟ یا نقد «جامعه کلنگی»

در ادامه طباطبایی تمام پروژه فکری خود را یک جهاد اکبر به معنای در‌افتادن با خود برای طرح یک مساله اساسی، معرفی کرد که البته نمی‌توان پاسخ روشن و علمی قاطعی برای آن داشت. تلاشی برای طرح یک پرسش که اساسی است و پاسخ روشنی ندارد و تمام ایرادات را می‌توان بر آن وارد کرد.

او به همین اعتبار در تایید حرف یکی از دانشجویان، هم خود را روشنفکر دانست و هم ندانست. وی در نقد موضع روشنفکری گفت: «بحث روشنفکری اتخاذ موضعی سیاسی، ایدئولوژیکی است که می‌توان مثل نظریه غرب‌زدگی آل‌احمد، با ایراداتی اساسی، کل نظریه را به هوا فرستاد چون یک موضع‌گیری سیاسی و ایدئولوژیکی در مناسبات قدرت است. در واقع روشنفکری به یک‌ اعتبار به‌ این معناست که خود را علم معرفی و اعلام می‌کند من تمام پاسخ‌ها را یافته‌ام و دیگر ایرادی نمی‌توان گرفت. پشتوانه این ادعا نیز یک قدرت سیاسی یا ایجاد توهم قدرت سیاسی است.»

طباطبایی ادعای خود را اینچنین طرح کرد که: «بحث من نه روشنفکری است و نه جایی در مناسبات قدرت دارد.» البته او زمانی که به عناصر قدرت و موضع آنها و همچنین وصل‌کردن جریان روشنفکری به مواضع سیاسی می‌تاخت مشخص نکرد که خود چگونه بیرون از قدرت ایستاده، در حالی که همزمان درون وضعیت سیاسی ایران است.

با توجه به اینکه طباطبایی همه طرح خود را در یک پرسش خلاصه می‌کرد به روایت مونتسکیو بازگشت و دوباره جمله او را تکرار کرد: «چگونه می‌شود ایرانی بود.»

او تاکید داشت که: «ایران به‌عنوان یک مشکل (problem) مطرح است. ایران چیزی است که اول باید چیستی‌اش توضیح داده شود. درواقع باید بگوییم ایران به‌عنوان یک مشکل چه هست که این مسایل را دارد؟» و در ادامه پرسید: «چرا مساله کشورهای بیرون از حوزه غرب، از طریق علم غربی حل نمی‌شود؟ به این‌علت که ما هیچ‌گاه به سراغ این بحث نرفته‌ایم که ایران به‌عنوان یک مشکل - و در واقع معمای ایران - چیست.

ایران نه یک کشور معمولی بلکه قلب فرهنگی جهان اطراف ماست. این مساله را بر اساس عرق ملی بیان نمی‌کنم. از این‌رو باید بفهمیم ایران به‌عنوان مشکل چیست؟» بنابراین بحث درباره پرسش از چیستی ایران او را واداشته تا دست به جهادی اکبر بزند که مد نظرش است.

وی برای تبیین این مساله به تاریخ یونان و ایران اشاره کرد و گفت: «یونانیان نخست دشمنی به نام ایران برای خود ساختند و سپس خود را در آیینه آن دیدند و توضیح دادند؛ ما آنیم که ایران نیست. یونانیان روی این تز تنیده‌اند. از این‌رو یونانی که در اروپای کنونی هیچ اهمیتی ندارد تا به این حد برای اروپایی‌ها مهم است؛ چراکه تمدن اروپایی برای تبیین خود دست به جعل تاریخی می‌زند و مدعی می‌شود نطفه‌اش در یونان بسته شده. در این میان ما با تداوم عجیب ایران روبه‌رو هستیم. اگر بخواهیم آن را با یونان مقایسه کنیم، یونان، جهان باستان دارد اما دنیای جدید ندارد به معنایی که ما بعد از سقوط ساسانیان جهان اسلامی داریم. اما این تداوم آنگونه که در ایران هست در یونان وجود ندارد. این تداومی که یونان را وارد اروپا کرده تا اروپا را توضیح دهد تا حد زیادی امری جعلی است؛ درواقع یک نظریه‌پردازی است‌ که بر تاریخ یونان صورت گرفته. از این‌رو تداوم تاریخ ایران به بقای ایران گره خورده و یک معضل است.»

طباطبایی در ادامه با تکیه بر مساله تداوم تاریخی ایران بدون آنکه نامی از شخص همایون کاتوزیان بیاورد به نظریه «جامعه کلنگی» او که اخیرا مطرح شده تاخت و گفت: «این نظریه روشنفکری است و نوعی موضع‌گیری سیاسی است به همان شکل که در مورد آل‌احمد گفتم. کشوری را که 2500 سال به‌رغم تمام اتفاقات تاریخی که از سر گذرانده با تدوام فرهنگی و تاریخی پیش آمده می‌توان کلنگی گفت؟ بنایی که قرن‌ها سرپا ایستاده و تداوم داشته را نمی‌توان کلنگی نامید.»

او در حالی که استدلال محکمی در رد نظریه کاتوزیان ارایه نمی‌داد گفت: «به تاریخ ایران هر امری را می‌توان نسبت داد جز کلنگی‌بودن. این بحثی ایدئولوژیک است که از بیرون وارد ایران می‌کنند و اینجا نیز چون به‌صورت ابتدایی فکر می‌کنیم این نظریه را می‌پذیریم.»

فارغ از بررسی این نظریه واضح است که طباطبایی نظریه «جامعه کلنگی» کاتوزیان را بدون آنکه به نقد عناصر و مولفه‌های این نظریه بپردازد تنها با یک چوب می‌راند و آن را صرفا به موضع‌گیری سیاسی برای قدرت سیاسی از نوع وارداتی از بیرون تعبیر می‌کند.

اندیشه سیاسی ایرانشهری

او در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا چیزی به نام اندیشه سیاسی ایرانشهری وجود دارد گفت: «نه‌تنها وجود دارد بلکه ابعاد این مساله بسیار اساسی‌تر از آن است که ما تاکنون توضیح داده‌ایم. من تمام آنچه را درباره این مساله متوجه شده‌ام نه هنوز توانسته‌ام و نه می‌توانم توضیح دهم. در نسخه دوم و سوم بعضی از کتاب‌ها به این مساله می‌پردازم که تداوم ایران، تداوم یک اندیشه است. چه اتفاقی افتاده که در ایران زبان فارسی‌ از بین نرفته است؟ چه چیزی در این میان مقاومت می‌کند؟ چون زبان فارسی صرفا یک زبان نیست و عنصر مقاومتش تنها به دلیل خود عناصر زبان نبود بلکه به خاطر چیزی بود که درون آن بیان می‌شد و آن اندیشه ایرانشهری بود.»

او در کنار این مساله با اشاره به اینکه ما در ایران هیچ‌گاه نظریه بازگشت به خلافت یا نظریه خلافت نداشته‌ایم شکافی عمیق میان ایران و بقیه جهان اسلام به لحاظ تاریخی متصور شد. بنابراین در نظر او همچنان مسایل ناشناخته‌ای باقی مانده است تا بتوان تاریخ ایرانشهری را بررسی کرد.

او تاریخ اندیشیدن ایرانیان را تاریخ زوال اندیشیدن آنها دانست و مدعی شد که از قرن پنجم هجری به بعد مباحث نظری‌ای که در آن زمان دنبال می‌شد به‌تدریج ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد و در کنارش درخت تنومند شعر فارسی رویید که تنها اهل ادبیات از آن استفاده کردند. درواقع به‌ زعم او اندیشیدن ایرانشهری از حوزه نظر به‌صورت‌های خیالی و ایماژهای شعری انتقال پیدا کرد.

در اواخر جلسه نیز مطابق با چیزی که در ابتدا تحت عنوان پرسش و پاسخ دانشجویان و نه نقد و ارزیابی مطرح شده بود، طباطبایی بیشتر به توضیح نظریات خود در باب سنت پرداخت و اشاره کرد که امروز دیگر از سنت بیرون آمده‌ایم اما باید در مورد سنت بحث کنیم. البته باز هم به نقدهای مربوط به پروژه سنت و به‌خصوص تجدد در آرای او اشاره‌ای نشد.

متاسفانه به‌رغم آنچه مدیران جلسه بیش از این سخنرانی اعلام کرده بودند در این نشست نیز خبری از نقد و بررسی و ارزیابی آرای سیدجواد طباطبایی نبود و در بهترین حالت پاسخگویی به پرسش‌های دانشجویان محسوب می‌شد.

جامعه کلنگی از نگاه کاتوزیان

کاتوزیان نظریه جامعه کلنگی خود را در کتاب «جامعه کوتاه‌مدت» اینگونه توضیح می‌دهد:

از آنجا که‌ تداوم‌ درازمدتی‌ در میان‌ نبوده‌، جامعه‌ ایران در فاصله‌ دو دوره‌ کوتاه‌ تغییراتی‌ اساسی‌ به‌ خود دیده‌ و به‌ این‌ ترتیب‌ تاریخ‌ آن بدل‌ به‌ رشته‌ای‌ از دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ به‌هم‌پیوسته‌ شده‌ است‌. بنابراین‌ اگر به‌ این‌ معنی‌ بگیریم‌ تغییرات‌ این‌ جامعه‌ فراوان‌ - و اغلب‌ نمایان‌ - بوده‌ و چنان‌ که‌ گفتیم‌ تحرک‌ اجتماعی‌ در درون‌ طبقات‌ گوناگون‌ بسیار بیشتر از جوامع‌ سنتی‌ اروپایی‌ بوده‌ است‌. اما بنابر آنچه گفتیم‌ در این‌ جامعه‌ تغییرات‌ انباشتی‌ درازمدت‌، از جمله‌ انباشت‌ درازمدت‌ مالکیت‌، ثروت‌، سرمایه‌ و نهادهای‌ اجتماعی‌ و خصوصی‌، حتی‌ نهادهای‌ آموزشی‌، بسیار دشوار بوده‌ است‌.

بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ نهادها در هر دوره‌ کوتاه‌مدت‌ وجود داشته‌ یا به‌ وجود آمده است‌، اما در دوره‌های‌ کوتاه‌مدت‌ بعد یا بازسازی‌ شده‌ یا دستخوش‌ تغییراتی‌ اساسی‌ شده‌ است‌. نشانه‌های‌ ماهیت‌ کوتاه‌مدت‌ جامعه‌ به‌ معنایی‌ که‌ یاد کردیم‌ در سراسر تاریخ‌ دیرینه‌ ایران‌، خواه‌ دوران‌ پیش‌ از اسلام‌ و خواه‌ دوران‌ اسلامی‌، یافت‌ می‌شود ... ما ایرانیان هرازچندگاه با یک انقلاب و دگرگونی بنیادی در نظام سیاسی، تمام دستاوردها و تجربه‌های سازنده و سرمایه‌های فرهنگی، تاریخی و اجتماعی که در دوران پیش از آن را داشته‌ایم، نابود می‌کنیم و همه‌چیز ناگهان به نقطه صفر و آغازین آن باز می‌گردد. این به آن‌معناست که ما هر از‌ چند‌ گاهی عمارتی نو می‌سازیم اما پس از مرور زمان (معمولا 20 یا 30سال) این ساختمان نو به‌عنوان عمارتی کلنگی و کهنه، ویران و نابود (صاف) می‌شود.
غیر قابل انتشار: ۱۶
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۵۴
ایراندوست
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۴۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۰
36
47
درود وسپاس
واقعآ ثابت کردید که تحلیل گر چیره دستی هستید چون تا به حال کسی را ندیده بودم که این گونه نظرات دانشمندان را بدون سوء نیت واکاوی کند.احسنت ..مرحبا....صد آفرین ...نشان دادید که نه تنها هیچ کدام از کتابهای ایشان را نخواده اید بلکه نشان دادید اصلا" چیزی تا به حال در رابطه با مباحث ایشان به گوشتان نخورده وبد تر از آن با آن سوء نیت آشکاری که درید نشان دادید حتی در حد پنجم دبستان هم سواد ندارید.واقعا" خسته نباشید.
پاسخ ها
tilimx@gmail.com
| United States
۰۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۳
جالب است تمام سینه چاکان سید جواد فرد مقابل را بیسواد قلمداد می کنند و سیدجواد را کسی که هیچ بنی بشری نمی تواند از او انتقاد کند می دانند.
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۰۱:۰۶ - ۱۳۹۴/۰۳/۱۰
دقیقا درست گفتید.
بیر تورک ایرانی
| Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۵
این مرد هم یکیه مثل احمد کسروی که کاملا از خود بی خود شده و تمام عقده هاشو پشت مدرک هاش قایم کرده اما جناب مثلا استاد به کجا چنین شتابان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امیدوارم حداقل عاقبتت نشه مثل کسروی
شمس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۳/۱۱/۰۷
15
7
این ...که تو دنیا نمونه نداره...
امیر علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۰
68
39
آقای طباطبایی با وجود آنکه زاده تبریز بوده و اصالتا ترک می باشد ولی اصطلاحا ... شده ای بیش نیست. گذشت زمان مزدور بودن ایشان را به اثبات خواهد رساند.ماموریت او تاخت و تاز بر زبان و قومیت های ایران و تحقیر آنان می باشد تا آقایان بتوانند افکار پان فارسیستی خود را در ایرا پیاده نمایند.
پاسخ ها
ناشناس
| United States
۱۹:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۰
چیه سخن حق بهت فشار آورده؟ نقد کن عمو! داستان گویی مال بچه هاست
اسحاق درود
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۷
5
10
سوادم قد نمیده
باید تامل کنم سالها
ایران دوست
|
United States
|
۱۹:۴۷ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۰
25
41
طبیعتا گزارش این نویسنده قوم گرای پان ترک نمی تواند با واقعیت تطابق داشته باشد! من شخصا در این نشست حضور داشتم ولی گزارش بسیار یکسونگر و مغرضانه بود. نویسنده و افکار او را بررسی کنید متوجه می شوید.(اگر نام مستعار نباشد!!)
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۴/۰۶/۲۸
9
11
به نظر من منظور دکتر طباطبایی از بحث مربوط به هنر نوشتن و اینکه طوری باید نوشت تا در فضای خفقان بتوان به صورت رمزی حقایق را بیان کرد و دچار سانسور نشد این بوده که تا قرن پنجم اندیشه پیشروی فرهنگ وتمدن ایرانی بوسیله دانشمندان بزرگش مثل ابن سینا ادامه داشت.....
مرتضی عینی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
8
5
سلام
بحث جالبی بود. اما من می خواهم از مباحث اجتماعی ایشان بیشتر بهره ببرم. لطفا راهنمایی کنید. با سپاس
مرتضی عینی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۹
12
12
با سلام
در صورت امکان فایلهای صوتی سخنرانی استاد طباطبایی را برای بنده بفرستید. با تشکر
علیرضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
24
20
درود بر استاد طباطبایی بزرگوار
به حق که متاسفانه در ایران یک تن برای نمونه از لحاظ دقت در پزوهش و تسلط بر نصوص مختلف حتی نزدیک به ایشان هم نداریم.
٢١٠٢
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
30
23
آخه کساني که از پس ياد گرفتن زبان معيار بر نميان چرا بايد دم از جدايي بزنن. باسواد تر از طباطبايي تا الان نداشتيم هر چند گاهي انسان هاي آگاه تر بي پرده حرف ميزنن.
پاسخ ها
آران
| Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۵
شاید برای شمایی که باسواد ندیدی این استادک مظهر سواد باشه
مازیار
|
United States
|
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۹
30
24
با سلام تفکرات و اندیشه های دکتر طباطبایی برگرفته از اندیشه های ناب ایرانی هستند ایشان یکی از افتخارات جامعه ایرانی پس از ورود اسلام به ایران هستند.
پاسخ ها
ایرانی
| Iran, Islamic Republic of
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۹
باسلام برادر بزرگوار راه اعتلای ایران و ایرانی حفظ زبان و هویت همه اقوام ایران است با تحقیر و دشمنی با قوم ترک نمی شود زبان فارسی را پاسداشت. این تفکرات باعث کینه ورزی و دشمنی بین مردم می شوند ایران یعنی ترک عرب فارس بلوچ گیلک مازنی کرد ولر و بقیه اقوام نه فارس زبان ها و فارس شده ها خواهشمندم کمی فکر کنید با تشکر.
ناشناس
|
United States
|
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۱۱
34
25
درود بر دكتر طباطبايي
بابک
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
42
33
این طباطبایی اندازه یه بچه ده ساله هم سواد نداره بخدا
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۸
آره والا
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۱ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
22
17
سوادت نم نکشه دکتر
حسام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۴
32
28
یک مشت جوجه کتابخون دارن از استاد طباطبایی انتقاد میکنن... اگه عرضه داری خودت تلاش کن...
ای مگس عرصه ی سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری !!!
پاسخ ها
بیر تورک ایرانی
| Iran, Islamic Republic of
۱۱:۱۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۵
این شعر دقیقا به همین استاد شما بیشتر میاد
اینقدر استاد استاد بستین به دمش هوا برش داشته
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۱۳ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۸
20
13
شهر كه ،،، هفت تير كشقتيرهفت مي شود
ايشان در حد واندازه اي نيستند كه برايشان دست وبا بشكنيد انهم با ارا ونظرات جسته و.....در مورد مسايل فرهنك وتاريخ وشخصيت ها و،،،بدور از استدلال محكم ومنطقي
تلاش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۶/۰۴
21
25
توهین کنندگان به قومیت ها به جواد طباطبایی وصل هستن . ایجاد اختلاف باعث شکاف در جامعه شده و اتحاد جامعه رو از بین خواهد برد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۸/۱۳
16
20
کاش شریعتی ازامت اسلامی سخن نمیگفت وانقد تناقض گونبود
وال احمدوامثال ان
انچه طباطبایی میگوید منطبق برتاریخ ایران است نه حرفای روهوای شریعتی وغیره
راه نجات ایرا تاکید براندیشه طباطبایست
saeid
|
Germany
|
۱۱:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۸
17
14
اقاي طباطبايي فاقد حداقل هاي سجاياي اخلاقي واصولا با اسلام مشكل دارن تاختن به سروش و...متاثر ازفقدان اخلاق وهمان دشمني است
عماد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۴۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۱۷
15
18
درود برصاحبان انديشه
دكتر طباطبايي را كساني ميفهمند كه دغدغه ايران و ايراني بودن را دارند... ايراني با جايگاه بالاي نظريه پردازي در سطوح جهاني ... احسنت به اين همه نكته سنجي و تسلط ... جايگاه واقعي اين افراد سالها بعد بيشتر شناخته خواهد شد ..
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۵
20
9
زنده باد استاد بي بديل پروفسور طباطبايي
اورمیا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۶:۴۰ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۸
18
15
دکتر...فروش ازکسروی بی دین که بزرگترنخواهی شد. عاقبتت ازهمین الان معلومه آقای اسلام ستیز وبه تبارخودپشت کرده..کسروی مایه عبرتت بشه
ایرانشهر به اورمیا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۲۲ - ۱۳۹۵/۱۲/۱۸
11
12
جناب اورمیا ازاین که دین رو که یک عنصر مجازی و خصوصیه به عنوان نژاد و تبار معرفی می کنی خجالت زده ام تو با با پست ترین لهجه عربی صحبت کنی ....
پاسخ ها
ناشناس
| Netherlands
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۸/۰۱/۰۶
این هم ....
محمد طاهری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۱/۲۶
2
5
أیا جناب طباطبای در دهه چهل وپنجاه وحتی دهه شصت اگر چیزی دارد أماده شنیدن هستیم وگر نه با اینهمه تغییر وتحولات از دوران استبدادی پهلوی انتقاد از بزرگان امری بدیهی است
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۶/۲۴
5
11
سلام بر نویسنده
در پاراگراف دوم خط آخر نوشتید"دفاع ضمنی وی(طباطبایی)از نظریه خلافت...."که واقعا عجیبه.مگر طباطبایی مدافع خلافت اسلامی است؟حداقل قسمی از یک کتاب وی را میخواندید بعد دست به قلم تیز میبردید.؟!متاسفم به حال همکاران خبرنگار خودم.یکم مطالعه و تامل بد نیست‌.نویسنده عزیز با این پرونده سازی ها و با عرض معذرت خشت زدنها و دروغ پراکنی ها و قلم به جهل و جعل چرخاندنها،نمیشود کار فرهنگی کرد که بدرد این ملت فلک زده بخورد،یکم مطالعه کن و کتابهای طباطبایی را بخوان،اگر پروژه ایشات را فهمیدی و توانستی قلم در نقد بدست بگیری،آنوقت نقد کن. شاد باشی و برقرار
آزاد فهم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۵
1
0
حفظ همهٔ غم ها برای جاویدان کردنشان نیست برای کاهیدنشان است ایرانی مخلص از خیانت ها زیاد زیاد ترسیده از خوب بودن زیاد صدمه یافته ایرانی مکلف است دشمنانش را انرژی افزا نباشد لااقل در فیلمهایش زیاد به سر و روی خودش بزند و بکوبد و چلو کباب کوبیده اش را از چشم خودش نیندازد یک هنگام بیگانه آدمهای یک جریان را به اعضأیش معرف است یک زمان است جریان نهادی از خودش اطلاع دارد میداند در کجاها و کی ها از عهد چه ها برمی آید
اینجوری زندڱی در متن و حاشیهٔ خودش را میستاید
نهاد درونی گردیده شناخت ها آدمی را از مجاورت خودش فراری نمیکند دشمن خیلی بزرگ و مهیب در گلـوگاه ها منجر به داوری های مبهوت کننده و یا جانانه
میشود ....
علىزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۳
6
7
به نظر من ايشان هنوز تكيف خودرا كه براساس شعور خود مطلب بنويسد يابراساس شعورمخاطب نتوانسته روشن كند
مغلطه وبرداشتهاى متضاد در نظرات ايشان به نحوبارزى نشان ازسردرگمى شخص ايشان است درجمع بندى مطالب وعجزدرپاسخگويى به نقد افكارشان.
ساسان
|
Canada
|
۱۸:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
15
9
دکتر طباطبایی را کمتر کسی درک میکند...دکتر طباطبایی نخل طلای دولت فرانسه و مدال نقره تحقیقات را از کمبریج داراست.
علیزاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۵
7
6
عدم قبول مسولیت مطلبی که بیان میشودوعدم ارایه مدرک برای سخن ونوشته ها جنبه خوبی ازشخصیت علمی این نویسنده را به نمایش نمیگذارد.
طباطبایی میفرمایند الهام علیف بی سوادهست
ولی میدانیم که ایشان دکترای تاریخ وروابط بین الملل ازدانشگاه دولتی مسکو دارند ومدتی درپژوهشکده دولتی ارتباطات بین المللی مسکو تدریس کرده اند وبه زبانهای ترکی وروسی وانگلیسی وفرانسه صحبت میکنند
این گونه مطالب اشتباه میتواند هر نویسنده یا متفکری رانزد مخاطب بی اعتبارکندمضافآاینکه به نحوی اززیرانتقاد وجبران خطا طفره رود.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۱ - ۱۳۹۶/۱۰/۲۹
3
6
هرکسی میتواند نظری داشته باشد. ایشون هم. نه قابل اثبات است نه رد. چرا همدیگر را طرد میکنیم؟ تعامل اندیشه راهگشاست. کاش جلال آل احمد زنده بود و با طباطبایی مناظره داشت.
پاسخ ها
علی
| Sweden
۰۲:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۱/۲۳
اوینی اگر بود برایش کفایت میکرد
تورک اوغلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۲
10
16
سلام....با افتخار ترکم ..هیچ وقت تحت تاثیر نژاد پرستان وفاشیت های پان اریایی قرار نگرفتم تاریخ ایران توسط این اقایون تحریف وجعل شده...
Reza
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۵۷ - ۱۳۹۷/۰۵/۱۴
11
18
حیف نیست که انسان بجای مطالعه کتب و نظریات معتبر و ریشه دار، وقت را صرف مطالعه نظریات سردرگم افراد ببسوادی چون طباطبایی بکنه
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۱۳:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۵/۱۸
واقعا حیف
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۰۸ - ۱۳۹۷/۰۶/۰۱
5
6
جدای از افکار وارای طباطبایی که ایشان سیداز طرف ومادر پس ربطی به نژاد ترک ندارد واما اگر به صرف لهجه کسی خودرا در قالب ان نژاد میداند این ازعقلانیت وخرد بدور است کسی اریایی ایت ولی لهجهاس ترک وعرب ویا برعکس پس تعصب وجهل در گفتار بعضی از نراد پرستها در دعواها اینجا مطرح شده ومتاسفانه خودشان را هم عالم میدانند
جوان انقلابی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۹ - ۱۳۹۷/۱۱/۲۱
2
2
!!!!!!!!!!!
حسن توکلی
|
Moldova, Republic of
|
۰۲:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
6
5
جدا برای ایشون متاسفم
رحمت
|
Sweden
|
۱۵:۵۳ - ۱۳۹۸/۰۴/۲۰
2
6
کشمیریها و کلاهی ها را ول کن سید جواد طباطبائی را دریاب
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۷/۰۳
5
10
آقا ساسان نوشته اند:
دکتر طباطبایی را کمتر کسی درک میکند...دکتر طباطبایی نخل طلای دولت فرانسه و مدال نقره تحقیقات را از کمبریج داراست.

جناب آقا ساسان تمام آثار آقای طباطبایی را با دقت خوانده ام. کار او ایرانیان را بی هویت می‌کند.
دهقان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۱۵ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۱
6
10
به گزارش پارسینه، مصطفی ملکیان در مصاحبه ای که در سال 84 با وبسایت آفتاب نیوز انجام داده است، به نقد دیدگاه های تجدد ایرانی "سید جواد طباطبایی" پرداخته است. در بخشی از این مصاحبه آمده است:

يكي از بزرگترين دروغهايي كه ما به تاريخ گفته ايم اين است كه ما فرهنگ و تمدن عظيمي داشته ايم ، آخه عزيز من فرهنگ وتمدن مدرك مي خواهد اگر يوناني ها يك كتاب از افلاطون نداشتند، يك كتاب از ارسطو و يا … نداشتند بناي پانتئن رانيز نداشتند، معماري هاي عظيم را نداشتند و بعد مي گفتند كه ما يونانيها فرهنگي داشتيم كه نمي دانيد چه عظمتي داشت و آب از لب و دهان همة ما هم راه مي افتاد، ما انصافاً به آنها نمي گفتيم هر چيزي مدرك مي خواهد؟ انصافاً شما از آن چيزي كه در قلمروي ايران مي بينيد، غير از تعدادي بنا كه آنها را نيز همه مورخان گفته اند كه رومي ها براي ما ساخته اند مانند تخت جمشيد كه مورخان گفته اند هخامنشيان تعدادي مهندسان و معماران رومي را آوردند و براي ما اينها را ساختند- اگر اينها را بگذاريد- كنار شما يك اثر فلسفي به من نشان بدهيد. يك اثر ديني بلند به من نشان بدهيد. يك اثر هنري و يا عرفاني نشان بدهيد، ممكن است عده اي بگويند همه اينها سوخته است ولي اين را بايد نشان بدهد كسي كه مي گويد ما داشته ايم، يك پزشك تراز اول ماقبل از اسلام داشته ايم؟ ما يك فيلسوف تراز اول قبل از اسلام داشته ايم، يك هنرمند تراز اول … ما تمام چيزي كه از قبل از اسلام داشته ايم سه چيز است . يكي تخت جمشيد و معمارهايي كه در آن قسمت وجود دارد كه آن را هم همه مورخان گفته اند كه روميان ساختند كه حالا فرض كنيم ايراني ها ساخته اند. يك ماني نقاش داريم كه آن هم نقاشي هايش باقي نمانده ولي به تواتر رسيده ايم كه نقاش بزرگي بوده و ما او را پيامبر نيز تلقي مي كنيم و يكي هم دانشگاه جُندی‌شاپور (یا به تعبیر درست‌تر جَندی‌شاپور) كه مي گفتند در آنجا رشتهء پزشكي خيلي قوي بوده است، البته اين را هم مي دانيد كه وقتي مسيحيان مورد حمله واقع شدند، به طرف شرق عقب نشيني كردند و آمدند و جندي شاپور را ساختند و … حالا اينها را شما با يونان مقايسه كنيد، ما صد ورق نوشته نداريم كه با فرهنگ يونان قابل مقايسه باشد حتي پنج ورق نيز نداريم ...

و اما مطلب بعدي اينكه اصلاً ايران كجاست؟

شما كه اينقدر مي گوئيد ايران تاريخ فلان داشته، از كجا به بعد را مي گوئيد ايران و از كجا به بعد را مي گوئيد ايران نيست؟ از لحاظ جغرافيايي عرض مي كنم؟ آيا افغانستان جزء ايران به حساب مي آيد؟ ماوراء النهر جزء ايران است؟ در زمان هخامنشيان ايران يك وسعتي داشته زمان ساسانيان يك وسعت ديگر داشته است؟ زمانها مادها و يا اشكانيان يك وسعت ديگر داشته ، زمان آل بويه يك وسعت ديگر داشته… روي هر كدام انگشت بگذاريد و بگوئيد اين وسعتي كه در آن زمان بوده، ما مي گوئيم اين ترجيح بلامرجع است و منطق ندارد، مثلاً فرض كنيد، الان ابن سينا را ما ايراني به حساب مي آوريم ولي جالب اين كه در شوروي سابق نيز براي ابن سينا بزرگداشت مي گرفتند چون معتقد بودند مال آنهاست، چرا؟ مي گفتند كه ابن سينا درست است كه در همدان به دنيا آمده ولي تمام عالم و آدم مي دانند كه تمام تحصيلاتش را در بخارا انجام داده است و بخارا نيز متعلق به ماست (متعلق به اتحاد جماهير شوروي) ، خوب حالا ابن سينا بخارايي است يا ايراني، بخارا كه اكنون جزء ايراني نيست واصلاً اين نزاع را با چه متدولوژي اي مي توان فيصله داد؟ و يا مثلا ابوريحان بيروني، بيرون كجاست؟ متعلق به خوارزم است و خوارزم كجاست؟ خوارزم الان در تركمنستان قرار دارد و حالا سؤال اين است كه ابوريحان بيروني ايراني است يا غير ايراني؟ بله ممكن است شما بگوئيد كه آن زمان جزء ايران بوده است ولي اگر آن زمان پادشاه زور داشته و توانسته آنجا را نگه دارد آيا اين ايران مي شود و بعد كه پادشاهي ضعيف آنها را از دست داد آنها نا ايراني شدند؟ يعني وقتي ما قفقاز را در زمان قاجار از دست داديم قفقازي ها تا آن زمان ايراني بودند ولي بعد از آن ناايراني شدند و از ايراني بودن افتادند؟ … ببينيد متدولوژي تحقيق آكادميك اين نيست ، شما نمي توانيد چيزي كه مرز جغرافيايي، تاريخي، روانشناسي و جامعه شناسي اش مشخص نيست را اين چنين مورد تحقيق قرار دهيد
پاسخ ها
فرهاد
| Iran, Islamic Republic of
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۳
بسیار عالی جناب دهقان، حرف دل ما را به این جماعت فسیل گرا زدید, احسنت.
مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۵۸ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
4
8
به نظرم آقای دکتر طباطبایی، برخلاف اظهاراتشان متعصبانه و با عرق نظر میدن لیکن نمیدونن به چه چیزی پایبند باشند که حس ناسیونالیستیشون رو ارضا کنه، شاید به ارثیه نداشته شون به ایرانی که هنوز تعریفش نکردن و به ناچار تحریف و احمق و کودن خواندن مخالفینشون !:)
علیرضا علیدوست
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۴
2
3
نویسنده گزارش بخودشون اجازه دادن که ضمن گزارش دیکته استاد طباطبایی رو تصحیح کنن!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۱۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۲۴
3
2
عالی
ایرانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۲:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۸/۲۸
1
0
نظریه دکتر طباطبایی هرگز بعنوان یک طرح کلان فکری مورد اعتبار نیست.بلکه صرفا نظریه شخصی یک اندیشمند حوزه‌علوم سیاسی است.واکاوی آن نشان می دهد تار و پود آن ریشه در تاملات صرفا تاریخی و سیاسی دارد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار