حمایت متقابل صهیونیستها و پهلویها از کشتار مردم ایران در جنگ ۱۲ روزه به طور واقعیتر ثابت کرد که جریان سلطنت طلب با کارنامه جنایتهای قبل از انقلاب، همچنان بر منشور تروریسم و کشتار مردم پافشاری میکند. پیش از انقلاب، همکاری پنهان اطلاعاتی و آموزش ساواک توسط موساد و حتی حضور ۱۰۰۰ نیروی اطلاعاتی موساد در ایران، بخشی از تروریسم مشترک شاه و رژیم صهیونیستی علیه مردم ایران بود. در حال حاضر، خوی تروریست پهلویها به دلیل عدم دسترسی به مردم و دور ماندن از مرزها، در کالبد ارتش صهیونیستی جلوه کرده و جنایت را بدین گونه در حق مردم ادا میکند. در مقابل صهیونیستها هم به دلیل ناکامی در کارزار مقبولیت در جامعه ایرانی و نیاز مبرم به اپوزیسیون ایرانی، به طور غیر مستقیم هدایت براندازی ایران را عهده داری میکنند و جرگه سلطنت طلبان را راهبری میکنند.
در جدیدترین موضع صریح، گیلا گاملیل وزیر سابق اطلاعات رژیم صهیونی و وزیر فعلی فناوری در توئیتی با انتشار تصویر رضا پهلوی کنار خود نوشت: «معتقدم که ایران آزاد خواهد شد، به ولیعهدی رضا پهلوی ایمان دارم سال آینده به امید خدا در تهرانی آزاد!»
اسرائیل و پهلویها منفور ملت ایران
بسیاری از کارشناسان عبری معتقدند که سرمایهگذاری اسرائیل روی پهلویها به دلیل فقدان پایگاه در ایران، عواقب جبران ناپذیری روی جنگ نرم رژیم خواهد داشت. از نظر آنها، پهلویها آزمون خود را در قبال مردم ایران در انقلاب ۵۷ پس دادند و سرمایه گذاری مجدد، پر هزینه و بیفایده خواهد بود. در همین رابطه دکتر راز زیمت از مؤسسه مطالعات امنیت ملی میگوید: «مخاطبان خاصی وجود دارد که او را دنبال میکنند، اما اکثریت در ایران آرزوی تجدید سلطنت را ندارند.» این یعنی صهیونیستها هم پهلویها را عنصر بیخاصیتی میدانند که از بودجه دولتی اسرائیل ارتزاق میکند. وقتی پهلویها در جریان فتنه ۱۴۰۱ شکست مفتضحانهای متحمل و دچار ریزش همان اقلیت طرفداران شدند، تحت فشارهای دولتهای غربی قرار گرفتند و منابع مالی آنها محدود شد. این موضوع سبب شد که آنها به دنبال منابع مالی جدیدتری باشند و اسرائیل هم به دلیل فقدان طرفدار در ایران از پهلویها استقبال کرد. در واقع، رژیم صهیونیستی با حمایت از پهلوی قصد داشت سبد اندک طرفداران نظام سلطنتی را از آن خود کند.
معامله باخت- باخت بین رژیم اسرائیل و پهلوی بر مبنای خرید حامی در ایران و تلاش برای بقای پهلوی، برنامهای تحت حمایت امریکا بود که برای پر کردن خلأهای سیاسی ناشی از شکست مهلک پهلوی و عدم پذیرش اسرائیل در ایران صورت گرفت. اما نارضایتی برخی از صهیونیستها از این قرابت سیاسی منجر به افشاگری مهم هاآرتص از روابط پشت پرده اسرائیل و پهلوی و صحنه گردانی دروغین و جعلی کارزارهای مجازی علیه ایران در دوران جنگ شد. دادههای گزارش که سرو صدای زیادی در رسانهها ایجاد کرد، هدفی جز بیرون راندن پهلویها از زمین بازی رژیم صهیونیستی نداشت.
این موضوع نشان میدهد که اختلافات و تردیدهای بسیاری بر سر حمایت از باقی مانده پهلوی در اسرائیل وجود دارد که میتواند در آینده نزدیک به دلیل عدم بهره وری پهلویها منجر به اختلافات عمیق و شکاف بین آن دو گردد.
آشوب از پیش باخته است
گرچه محمدرضا، شاه مخلوع تلاش داشت که ارتباطش با اسرائیل را به دلیل واکنشهای مردمی پنهان نگه دارد، فرزند او که رؤیای ناکام پادشاهی را در سر میپروراند، این ارتباط را علنی کرده است. چرایی این اقدام به شکستهای متوالی سلطنت طلبان در طول ۴۰ ساله بعد از انقلاب دلالت دارد. از نظر منطق مقابله، دشمن وقتی به تهاجم نظامی دست میزند که از تمام برنامهها و طرحهای مقابلهای خود مأیوس شده باشد و تنها اقدام نظامی را به عنوان آخرین تیر باقیمانده در دسترس خود داشته باشد. پهلوی و رژیم هم به همین عارضه دچارند.
آغاز جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، آخرین راهکار باقیمانده امریکا و رژیم صهیونیستی برای اعلام پیروزی در مقابل ایران بود. سابقه سالها شکست در سیاستگذاری علیه ایران و استفاده از همه ابزارها مانند تحریم و فشارهای حداکثری و جنگ نرم افزاری در عرصه داخلی و بینالمللی، آنها را به اجبار به سمت گزینه جنگ سوق داد. اما ناکامی و شکست سهمگین در جنگ ۱۲ روزه، آنها را دوباره در دور باطل ایجاد ناآرامی و آشوب به همراه فعال کردن کانونهای تروریستی انداخته است. آن امیدی که در توئیت گاملیل وزیر سابق اطلاعات رژیم صهیونی به رژیم پهلوی وجود دارد، نشان میدهد که پهلوی دوباره قرار است عروسک خیمه شب بازی صهیونیستها برای در آوردن ادای مبارزه با جمهوری اسلامی باشد، نقشی که اسرائیل به دلیل منفور بودن در بین جامعه ایرانی نمیتواند آن را ایفا کند. در واقع، این اظهارات به وضوح نشان میدهد که رژیم صهیونی با حمایت و پشتیبانی از بازمانده پهلوی امنیت مردم را هدف قرار داده و در پی ایجاد آشوب در کشور میباشند.
پروژه حملات تروریستهای افراطی و تجزیه طلب به مردم و نیروهای نظامی به موازات تجمعات هنجارشکنانه ضد ایرانی به بهانه مراسم ختم یک وکیل که با حمایت پهلویها و منافقین همراه بود، نشان میدهد که امریکا و رژیم صهیونیستی همچون سالهای گذشته در حال تدارک بیثباتی و ناامنی در کشور با بهانههای مختلف هستند. اما این پروژههای تکراری که سالها توسط برنامه سازان کاخ سفید بازیافت و احیا شدهاند، با همان دلایل پیشین محکوم به شکستاند. زیرا از یک سو، ساختار جمهوری اسلامی پس از جنگ اخیر، به واسطه انسجام خودجوش و گسترده مردمی، بیش از پیش حفظ و تثبیت شده و از سوی دیگر، توطئههای کهنه و تکراری دیگر توان اجرایی ندارند و همچون گذشته، با بیاقبالی عمومی و روند رو به افول هیجانات، به قهقرا میروند.