کد خبر: 1329325
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰
فائزه سادات یوسفی

با وجود آنکه ترامپ ادعا‌های بسیاری را در مورد عدم‌تمایل مذاکره با ایران از خود به نمایش می‌گذارد، اما در درون ساختار امریکا اشتهای مذاکره با ایران روز‌به‌روز بیشتر می‌شود. شروع مجدد درخواست‌ها از سوی کاخ‌سفید برای مذاکره با ایران، نمود این تقلای پایان‌ناپذیر است. زیرا گشوده نگه‌داشتن دریچه دیپلماسی با ایران، یکی از راهکار‌هایی است که همواره در سیاست خارجه امریکا ثبات داشته، اما شیوه‌های آن به تناسب شرایط و دولت‌ها متفاوت بوده است. از منظر کاخ سفید، مذاکره هم شیوه‌ای ارزان برای دستیابی به اهداف مدنظر است، گرچه زمان‌بر خواهد بود. 
درخواست برای مذاکره هم جنبه آزمایشی و محک‌زدن واکنش سیاست خارجه ایران پس از به بن‌بست کشاندن مذاکرات پیشین در نیویورک است. آن زمان گرچه ایران به همراه تروئیکای اروپا برای مذاکرات رو‌در‌رو اعلام آمادگی کردند، اما نماینده امریکا در جلسه حضور پیدا نکرد. در همین رابطه هم سخنگوی دولت گفت: «مردم بدانند، ایران پیشنهاد مذاکره مستقیم با ویتکاف با حضور سه وزیر کشور اروپایی و آژانس را داد؛ آن کسی که سر قرار نیامد آقای ویتکاف بود.»
امریکا با تشدید رفتار‌های ضدونقیض در مورد مذاکره پس از جنگ، درحالی بازی سیاسی را دنبال می‌کند که می‌خواهد؛ زمینه را برای موفقیت مذاکرات غیرهسته‌ای فراهم کند. همانطور که وزیر خارجه امریکا گفته بود: «ایران نه تنها سلاح‌های هسته‌ای و موشک‌های دوربرد، بلکه موشک‌های کوتاه‌برد و میان‌برد هم نباید داشته باشد.»
بنابراین، مذاکرات زیر سایه تهدید، راهبرد اصلی ایالات‌متحده در دور‌های آینده مذاکره برای تحقق اهدافش خواهد بود. همانطور که رهبر انقلاب، در سخنرانی مهرماه خود تأکید داشتند: «به نظر من مذاکره با امریکا برای مسئله هسته‌ای و شاید برای مسائل دیگر، بن‌بست محض است... البته این مذاکره برای آن رئیس‌جمهور فعلی امریکا مفید است؛ او سرش را بالا خواهد گرفت، خواهد گفت من ایران را تهدید کردم و او را آوردم پای میز مذاکره نشاندم؛ او در دنیا از این افتخارات می‌کند. اما برای ما ضرر محض است و هیچ فایده‌ای برای ما ندارد.» فاکتور مهمی که در این زمینه وجود دارد، نتیجه موفقیت‌آمیز توافق برجام برای کاخ سفید است که انگیزه مذاکرات را برای امریکا تقویت می‌کند. اقدام شتابزده و یک‌جانبه ایران در اجرای برجام، بدون دریافت هیچ امتیازی در مقابل، دستاوردی کم‌هزینه و موفقیتی ارزنده برای کاخ‌سفید به ارمغان آورد. 


 جنگ واقعی با ایران بی‌نتیجه است
امریکا از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی از هر شیوه‌ای برای شکست‌دادن ایران استفاده کرده و ناکام مانده است. ابزارهایی، چون تحریم، فشار سیاسی و اقتصادی، جنگ، آشوب، دشمن‌تراشی و تهدید‌آمیز نشان دادن ایران در این زمره قرار دارند. در هفته اخیر بنیاد دفاع از دموکراسی اعتراف کرد؛ سیاست تحریم‌ها علیه ایران با شکست مواجه شده است. با این حال، کاخ‌سفید به خوبی می‌داند گزینه جنگ تمام عیار موفقیت‌آمیز با ایران یا به معنای دقیق‌تر، شکست کامل میدانی ایران، نتیجه بخش نیست و پیامد‌های غیر قابل جبرانی خواهد داشت. جمعی از نخبگان سیاسی غربی هم بر این موضوع صحه گذاشته و گفته‌اند که جنگ با ایران برای امریکا محکوم به شکست خواهد بود. مثلاً، جردن کوهن، تحلیلگر سیاسی در زمینه دفاع و سیاست خارجی معتقد است که برخلاف اعتماد به نفس تندرو‌های امریکا، جنگ با ایران برای امریکا و برای گستره خاورمیانه، فاجعه‌بار خواهد بود. از طرف دیگر، شکست امریکا در جنگ ۱۲ روزه، ثابت کرد هر خام‌اندیشی در قبال تهاجم گسترده علیه ایران با شکست مواجهه می‌شود و فاکتور‌های محاسبه نشده امریکا، می‌تواند سرانجام جنگ را معکوس کرده و برای موجودیت رژیم صهیونیستی و کاخ سفید، مهلک و کشنده باشد. از این رو، در برهه کنونی ماهیت جنگ با ایران صرفاً در مفهوم جنگ تاکتیکی باز تعریف شده است. طراحی حمله مشترک با رژیم صهیونیستی به ایران و حضور امریکا در بند آخر جنگ، بیانگر سیاست «جنگ برای فشار» کاخ سفید است. در واقع، امریکا جنگ را وسیله‌ای برای اعمال فشار‌های متنوع از جمله طرح درخواست‌های حداکثری و غیر هسته‌ای در مذاکرات آینده دیده است. 


 هزینه کمتر دیپلماسی
یکی از دلایل حفظ دریچه دیپلماسی با ایران، هزینه کمتر آن به نسبت جنگ تمام عیار است. هزینه سیاسی جنگ، در منطقه آشفته غرب آسیا با توجه به در هم‌تنیدگی وقایع و اختلافات قومی و تنوع جوامع و ایدئولوژی مردمی به مراتب غیرقابل محاسبه خواهد بود. درحال حاضر، چشم‌انداز جنگ در اوکراین، با هدف مهار قدرت روسیه برای امریکا بسیار مبهم و حتی خطر‌آفرین است. بنابراین، ایجاد جنگی با ایران که ابعاد منطقه‌ای به خود خواهد گرفت، بسیار مفتحضانه‌تر خواهد بود و برای امریکا که می‌خواهد جاپای خود را در منطقه محکم‌تر کند، باتلاقی ژرف خواهد بود. از این رو، دیپلماسی زور به طور بهتری کارساز خواهد بود. به خصوص که در میانه تحولات پرآشوب منطقه، کشور‌ها به ویژه کشور‌های عرب مسیر ثبات و تقویت اقتصاد را اختیار کرده‌اند. کشور‌هایی که از منظر ترامپ، گاو شیرده و فقط پول و پول هستند و منافع امریکا را تأمین می‌کنند. 
بنابراین، امریکا می‌داند راه‌اندازی یک جنگ واقعی، موجب از دست رفتن سرمایه کشور‌های منطقه و عرب شده و به شدت منافعش تهدید می‌شود. چراکه امنیت و موجودیت پایگاه‌های نظامی امریکا در منطقه یا به طور واقعی‌تر، کانون‌های نفوذ و مراکز فرماندهی در معرض حملات گروه‌های مقاومت قرار می‌گیرد. همانطور که پیش از آن در عراق و سوریه قرار گرفته بود. از این‌رو، امریکا همزمان با سیاست تقویت همکاری با کشور‌های عرب و مصادره ثروت آنها به نفع رژیم صهیونیستی، در‌حال نشان‌دادن تمایل خود به مذاکره با ایران است. از این حیث، امریکا می‌تواند هم چهره صلح‌جویانه خود را به معرض نمایش بگذارد و هم، جنگ تاکتیکی علیه ایران را ماهیتاً توجیه کند. 
بنابراین، تنها راهکار ایران برای اعاده حقوق از دست رفته‌اش در مقابل امریکا، دیپلماسی تهاجمی و غیر‌انعطافی خواهد بود. اگر امریکا احساس کند، تقاضاهایش در ایران مورد استقبال قرار می‌گیرد، فشار‌ها علیه ایران را بیشتر می‌کند. گرچه جریان‌های غربگرا در داخل، در هفته‌های اخیر با ذوق‌زدگی خبر درخواست پیام از امریکا را به طور بزک کرده، نقطه شروع فرار ایران از زیر فشار معرفی می‌کنند، اما در حقیقت آنچه از سوی کاخ سفید مطرح شده، تله‌ای دیگر برای منافع ایران و محدودیت حداکثری در مسائلی، چون موشکی است. بهانه‌های تکراری آژانس و ارائه پیش‌نویس قطعنامه جدید علیه تهران از سوی تروئیکای اروپا و امریکا همگی حاکی از فشار‌های سیاسی چند جانبه برای طرح نسخه تسلیم ایران در مقابل مذاکره است.

برچسب ها: امریکا ، مذاکره ، ایران
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار