تهاجم ۱۲ روزه امریکا و غرب علیه ایران با همه تلخیهایش یک میدان واقعی بود که نشان داد شعار «ما میتوانیم» در عرصههایی که جدی گرفته شده چه تأثیرات عمیقی گذاشته است، به طوریکه امروز نه از رسانههای ایرانی، بلکه از زبان تحلیلگران غربی تکرار میشود که ایران قویتر از همیشه است.
در این دفاع مقدس جهان شاهد یک معادله شگفتانگیز بود، در حالی که دستگاه تبلیغاتی غرب، پیروزی رژیم صهیونیستی را نوید میداد، موشکهای ایرانی، اسطوره شکستناپذیری این رژیم را در هم کوبید و این فقط یک پیروزی نظامی در برابر نیروی نیابتی غرب و امریکا نبود، بلکه نماد شکست کامل راهبرد «فشار حداکثری» غرب علیه ملتی مقاوم بود. پاتریک کلاوسون، پژوهشگر ارشد انستیتو واشینگتن، در مقاله اخیرش بیآنکه قصد تمجید از ایران را داشته باشد عملاً به این واقعیت اذعان میکند که تهران از دل جنگ نه با ضعف، بلکه با اعتمادبهنفسی تازه بیرون آمده است. وی با حیرت مینویسد: «به نظر نمیرسد رهبران ایران، برخلاف مردم، نگران آسیبپذیری کشور باشند. آنها بر این باورند که ابزار کافی برای پاسخ را در اختیار دارند.» این جمله، کلید فهم تحولی است که غرب از درک کامل آن عاجز مانده است، تولد «ایران قوی». او مینویسد: «رفتار ایران مانند کشوری نیست که بخواهد از حملات بعدی جلوگیری کند. برعکس، نسبت به موقعیت راهبردی خود بسیار مطمئن است.» این جمله، ترجمان همان نگاهی است که رهبر انقلاب اسلامی سالهاست تکرار میکنند: «قوی شدن کشور». رهبر حکیم انقلاب در بیانات مهر امسال، قدرت را نه در میز مذاکره بلکه در توان ملی، علمی، نظامی و سازمانی کشور تعریف کردند و فرمودند: «اگر شما با طرف مقابل مذاکره کنید و آنچه را او میخواهد قبول کنید، این تسلیم و ضعف کشور است. راه علاج پیشرفت کشور، قوی شدن است، قوی شدنِ نظامی، علمی، ساختاری و سازمانی.»
در منطق امریکا، ایران باید پس از فشارهای اقتصادی و نظامی اخیر دچار فرسایش اراده میشد، اما آنچه رخ داد، دقیقاً برعکس بود. تهران با بازسازی سریع زیرساختهای موشکی و احیای خطوط تولید آن و احیا و تقویت قدرت پدافندی، نشان داد که نه تنها فشارها را تاب آورده، بلکه آنها را به سکوی جهش قدرت خود تبدیل کرده است.
کلاوسون در مقاله خود سعی دارد با واکاوی سخنان رهبر معظم انقلاب، نشانهای از تردید یا ضعف بیابد، اما ناخواسته به تصویری بزرگتر اعتراف میکند: «تهران از ضربات نظامی اخیر مرعوب نشده است». این اعتراف، طنین صدای دیگر تحلیلگران غربی است که دیوار تحریم و تهدید را در برابر اراده آهنین ایران، بیاثر میبینند. کلاوسون اذعان دارد که «در اظهارات مقامات ایرانی، برنامه موشکی به اندازه برنامه هستهای برجسته شده است». این همان دگرگونی بنیادینی است که رهبر انقلاب آن را بارها گوشزد کردهاند که بازدارندگی نه در سایه اطمینان به دشمن، بلکه در گرو تکیه بر توان درونی است. به بیان دیگر، ایران قوی حاصل اتکا به خود است، نه اتکای به میز مذاکره.
همین تأکید کلاوسون و امثال او که این روزها به کرات شنیده شده، پایه یک روایت تازه از قدرت ایران است. قدرتی که دیگر تنها در چارچوب سخت تعریف نمیشود، بلکه به صورت نرم در ذهن دشمنان نیز رسوخ کرده است و همانطور که تحلیلگران غربی اذعان میکنند، واشنگتن باید هر تصمیمی را با در نظر گرفتن «احتمال پاسخ مستقیم ایران» اتخاذ کند. این یعنی تغییر بنیادین در محاسبات قدرت طرف مقابل. پس از حماسه اخیر، غربیها و امریکاییها به خوبی میدانند که دوران ایران آسیبپذیر به پایان رسیده است و اکنون اتخاذ هر تصمیم در واشنگتن و تلآویو باید با این جمله آغاز شود، اگر ایران پاسخ پشیمانکننده دهد چه؟ کلاوسون هشدار میدهد که ایران در پی «توافق پایدار» با امریکا نیست، زیرا خود را در موقعیت برتر میبیند. او به صراحت مینویسد: «تهران به جستوجوی راههای تهاجمی برای به چالش کشیدن منافع امریکا ادامه میدهد.» و این اعتراف به درستی راهبردی است که رهبر انقلاب بارها گفتهاند، وقتی ملتی قوی شود، دیگر تحقیر نمیشود و اینک، ایران در همین نقطه ایستاده است، قوی، مستقل و غیرقابل تحمیل.
امروز تحلیلگران غربی از «بازگشت اعتمادبهنفس ایران» سخن میگویند، اما واقعیت فراتر از این است. ایران به پشتوانه حضور مردم و فرزندان غیورش و توفیق الهی نه فقط اعتمادبهنفس دارد، بلکه اعتمادبهنفسسازی را به راهبرد دائمی خود تبدیل کرده است و قدرت موشکی، فناوری بومی، و توان بازدارندگی هوشمند، همگی جلوههایی از همان گفتماناند که رهبر انقلاب سالها پیش ترسیم کردند: «ملت ایران باید به مرحلهای برسد که دشمن حتی جرئت تهدید هم نداشته باشد.» در این میان، معنای «قوی شدن» تنها در عرصه نظامی خلاصه نمیشود و رهبر انقلاب این مفهوم را به سطحی بالاتر ارتقا دادهاند، قدرت فرهنگی، علمی، اقتصادی و ساختاری. ایشان تأکید کردهاند که «قوی شدن یعنی مقاومسازی کشور در برابر تکانههای بیرونی»، یعنی تبدیل ملت به نیرویی که هر ضربهای را به فرصتی برای رشد بدل کند. همین نگاه است که در عمل، تحریمها را بیاثر کرده و ایران را به سدی محکم در برابر توسعهطلبی سلطهجویانه و استعماری غربیها و صهیونیستها بدل کرده است.
این روزها با همت جوانان ملت ایران، بحث «ایران قوی» از مرزهای نظری گذشته و به یک واقعیت راهبردی تبدیل شده است. این استراتژی، بنیانهای قدرت غرب را نه در واشینگتن و بروکسل، که در اراده ملتی تعریف میکند که در سایه رهبری حکیم، آموخته است که میتوان در سختترین شرایط با مقاومت و قوی شدن، بر قلههای پیشرفت و عزت ایستاد. اکنون امریکا و متحدانش در برابر یک انتخاب تاریخی قرار دارند، ادامه دادن بر مسیر شکستخورده فشار و خصومت، که تنها به قویتر شدن ایران میانجامد، یا پذیرش واقعیت یک قدرت شکستناپذیر در غرب آسیا. امروز ایران قوی، نه یک آرزو، که یک سرنوشت اجتنابناپذیر است و غربیها، هرچقدر هم دشمنی ورزند، سرانجام در برابر آن دوباره زانو خواهند زد.