یکی از شعارها و آرمانهای مهم مردم ایران که از آغاز انقلاب اسلامی تا به امروز استمرار داشته، استکبارستیزی است. در واقع، راهبرد اصلی جمهوری اسلامی که به عزتمندی و اعتلای جایگاه آن در جهان منجر شده، نفی استکبار و مبارزه با برتریجویی و زورگویی قدرتهای بزرگ است. مبارزه با استکبار در ادبیات سیاسی ایران، از دوران قدیم وجود داشت، اما در تاریخچه انقلاب اسلامی جلوه دیگری یافت. استکبارستیزی را باید یکی از محوریترین مفاهیم موجود در اندیشه و گفتمان امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی دانست که ردپای آن در قول و فعل ایشان در طول دوران حیاتش آشکارا قابل مشاهده است. از نظر امام خمینی، نسخه استکبارستیزی اسلام که به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید، محدود به قلمرو جغرافیایی ایران نیست بلکه بهعنوان نسخهای شفابخش برای همه مستضعفان و الگویی قابل تحقق در سراسر جهان تلقی میشود.
ریشه و مبدأ خصومت و دشمنی امریکا با انقلاب اسلامی همین نگرش متعالی آن است. تسری الگوی انقلاب اسلامی به سایر کشورهایی که خواهان ادغام در نظم امریکایی نیستند و تسلط امریکا را برنمیتابند، تهدید جدی برای کاخ سفید محسوب میشود، به خصوص که به اعتراف تحلیلگران غربی، در سالهای اخیر گرایش کشورهای جهان برای استقلال استراتژیک بر مبنای نفرت از سیاستهای امپریالیستی امریکا، تشدید شده است. بر همین اساس است که امریکا با تمام ابزارهای خود، چون سیاستهای ناکارآمد تحریم، فشار، جنگافروزی علیه ایران و متحدان آن به مقابله با جمهوری اسلامی میپردازد.
«ایدئولوژی اسلامی» رمز موفقیت مبارزه با استکبار
در جهان امروز، جنبشهای متعددی برای مبارزه با استکبار وجود داشته و دارد که بعضاً موفق یا ناموفق بودهاند، اما راز دوام و موفقیت مطلق ایران در مقابله با استکبار، «دکترین نوین استکبارستیزی» با درونمایه ایدئولوژیک است. ایدئولوژی اسلامی، به عنوان یک نظام فکری جامع و پویا، از دیدگاه متفکران و جنبشهای انقلابی، نه تنها منبع الهام برای مقاومت در برابر استکبار جهانی یا همان هژمونی امپریالیستی غرب، به ویژه امریکا و متحدانش است، بلکه رمز پیروزی و پایداری در این مبارزه تلقی میشود. استکبارستیزی، آموزهای قرآنی است که یکی از مهمترین اهداف ارسال انبیا و اوصیای الهی در طول تاریخ شمرده میشود. حضرت امام (ره) که مکتبشان برخاسته از تعالیم قرآنی است، همواره در طول دوران مبارزه کوشیدند این حقیقت را برای ملت ایران روشن سازند که مسیر سربلندی، عزت، استقلال، آزادی و عدالت، تنها در سایه استقامت و مقاومت قاطع در برابر استکبار جهانی، به سرکردگی امریکای جنایتکار به دست میآید. معمار کبیر انقلاب به تأسی از آموزههای اسلامی، فضای بینالملل را به صورت دوقطبی و برمبنای مواجهه ایدئولوژیک دو جناح مستکبرین و مستضعفین مینگریست و سیاست اصلی انقلاب را حول محور تقابل و منازعه آشتیناپذیر با کانونهای استکبار جهانی در شرق و غرب و گسست کامل از آنان تعریف میکرد: «من بارها گفتهام و در این روز بزرگ میگویم تا قطع تمام وابستگیها به تمام ابرقدرتهای شرق و غرب، مبارزات آشتیناپذیرانه ملت ما علیه مستکبرین ادامه دارد.»
رهبر معظم انقلاب نیز ریشه موفقیت استکبارستیزی مردم ایران را دین معرفی میکند و میگوید: «سیاست کشورها این است که زیر بار امریکا نباشند، اما با داد و ستد، با گفتوگو، با نشستن پشت میز مذاکره، احیاناً با زیرمیزیهایی مثلاً فرض کنید به بعضی از آدمهای مؤثر، این سیاست عوض میشود. مگر نمیبینید در دنیا؟ امروز یک چیزی اعلام میکند، فردا ضد آن را اعلام میکند! بله، سیاست استقلال هست، سیاست باج ندادن هست، اما سیاست تغییرپذیر است. اینجا اینجور نیست، اینجا استقلال و باج ندادن ایمان است، برخاسته از دین است.»
خاستگاه مقاومت، استکبارستیزی است
ریشه و نقطه آغاز شکلگیری «محور مقاومت» مبارزه با نفوذ و سلطه قدرتهای بزرگ، مخصوصاً امریکا و اسرائیل و همان مبارزه با سلطهطلبی قدرتهای بزرگ جهانی است. مهمترین دلیل بیثباتی و عدمآرامش در منطقه که مانع رشد و توسعه آن شده، حضور امریکا و دیگر کشورهای غربی است. امریکا سالها سود سیاسی و اقتصادی خود را در ایجاد ناآرامی و توسعه جنگهای متعدد در منطقه کسب میکرده است، اما آگاهی و روشنبینی مردم مسلمان و شیعه منطقه که ریشه در باورهای ایدئولوژیک و دینی دارد، سدی مقاوم در برابر زیادهخواهیهای امریکا ساخت. محور مقاومت با انگیزه مبارزه با جنگافروزی امریکا و احیای آرامش و امنیت در منطقه به وجود آمد تا به بهرهکشی و استثمار امریکا پایان دهد، به همین دلیل امریکا به همراه رژیمصهیونیستی، از سالها پیش تلاش ویژهای را برای مهار محور مقاومت احتیار کردهاند. گستره جنگهای پسا ۷ اکتبر، نشان میدهد امریکا تضعیف گروههای مقاومت را سکوی توسعه نفوذ خود در منطقه قرار داده است، به خصوص که حضور چین و روسیه و همچنین ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقهای و همچنین تحول در سیاست خارجی کشورهای عرب خلیجفارس، تهدید جدی برای نفوذ امریکاست.
جهان به سمت استکبارستیزی
به گفته مفسران غربی، سیاستهای امپریالیستی امریکا مانند یکجانبهگرایی و جنگهای متعدد، به تشکیل جنبشهای ضدامریکایی جهانی منجر و این پدیده خود به تهدید امنیتی برای امریکا تبدیل شده است.
اکنون بسیاری از کشورهای جنوب جهانی استحاله در نظم جهانی به دنبال استقلال و خودکفایی خود هستند. بسیاری از نظرسنجیها نشان میدهد محبوبیت امریکا در بسیاری از کشورها (از جمله اروپا و خاورمیانه) به شدت کاهش یافته است و این امر تهدیدات نرم امریکا (مانند تحریمهای دیپلماتیک یا حملات سایبری) را بیاثر میکند. اکنون برخی تحلیلگران غربی استدلال میکنند که حمایت بیچونوچرای امریکا از اسرائیل، در کنار بحرانهای داخلی و دوگانگی میان ارزشها و منافع، باعث شده است جهان دوباره امریکا را نه به عنوان الگوی دموکراسی، بلکه به عنوان قدرتی متکبر و سلطهجو ببیند. آنها هشدار میدهند که در سالهای آینده، امریکا بیش از آنکه نماد نوآوری و فرهنگ باشد، نماد زور و سلاح خواهد بود و این به معنای افول قدرت نرم و افزایش نفرت جهانی از آن است. تظاهرات گسترده مردم در برابر نسلکشی مردم غزه و عدمتمایل دولتمردان به تابعیت مطلق از امریکا، نمود نفرت جهانی از سیاستهای امریکاست. اکنون موجی از احساسات ضدامریکایی در جهان درحال گسترش است و به همین دلیل، ترامپ و امریکا برای نمایش صلحجویی در جهان در تقلا هستند تا سرپوشی بر جنایتها و کشتار مردم در غزه و اقدامات خصمانه علیه دیگر کشورها مانند تعرفه بگذارند.