«اسنپبک»؛ دو کلمه ساده است که این روزها به جنجالی در رسانهها و محافل سیاسی ایران تبدیل شده است، جنجالی که نه فقط اختلافات سیاسی را برجسته میکند، بلکه پرده از این واقعیت برمیدارد که جریانات غربگرا و فرصتطلبان داخلی در دامن زدن به تنشها و ایجاد شکافهای عمیقتر در فضای سیاسی کشور در پی اهداف باندی خود و نه منافع ملی هستند. در این میان، پس از نهایی شدن اسنپ بک، کشمکش دیپلماتیک بین محمدجواد ظریف و سرگئی لاوروف حول ریشهها و نحوه گنجانده شدن این مکانیزم حساس و ضدملی در برجام، بیش از آنکه یک چالش فنی یا سیاسی باشد، به صحنهای بدل شده که در آن تضاد منافع و تناقضهای رفتاری به نمایش گذاشته میشود.
بعد از اینکه اخیراً تروئیکای اروپایی – بریتانیا، فرانسه و آلمان – با استناد به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، اسنپبک را فعال کردند و تحریمهای سازمان ملل را بر ایران بازگرداندند، لاوروف در مصاحبهای، اسنپبک را یک «تله قانونی» خواند که ایران در آن افتاده و مستقیماً محمدجواد ظریف را مقصر آن دانست: «این بند در مراحل نهایی مذاکرات میان ظریف و جان کری توافق شد و وقتی روسیه دید که ایران آن را پذیرفته، مخالفتی نکرد، اما از پذیرش چنین فرمول غیرمتعارفی توسط ایران تعجب کرده است!» در واکنش به اظهارات لاوروف، ظریف که سالها پیش «اسنپبک» را ابزاری کماثر و ناکارآمد و غیرجدی میدانست، حالا در اظهاراتی جدید و متناقض ادعا میکند که این مکانیزم به پیشنهاد لاوروف به متن برجام افزوده شده است! ظریف، که همیشه اسنپبک را ضعیف و غیرقابل استفاده توسط امریکا میدانست، در پاسخ به لاوروف گفته است: «نه تنها اسنپبک برای روزهای آخر نبود، بلکه به گفتوگوهای من و کری محدود نمیشد. لاوروف و فرانسویها پیشنهادی بد درباره قطعنامههای گذشته دادند که با تلاش زیاد کنار گذاشتیم.» او حتی ادعا کرد که شب توافق برجام، لاوروف دستور داشت مانع نهایی شدن آن شود!
ظریف در ۱۳۹۹، در مصاحبهای تأکید کرد که «اسنپبکی در قطعنامه وجود ندارد» و آن را «کلک تبلیغاتی امریکا» میدانست. حتی در حاشیه جلسه هیئت دولت در ۱۳۹۸، گفت مکانیسم ماشه قابل اجرا نیست. جالب اینکه برخلاف سخنان این روزهای ظریف، افراد نزدیک به وی مانند علیاکبر صالحی، قبلاً گفتهاند که روسیه مخالف اسنپبک بود و لاوروف هشدار داد که امریکا با این بند، حق وتوی روسیه و چین را میگیرد. وی گفته است که روسها تلاش کردند اسنپ بک را حذف کنند، اما تیم ایرانی آن را پذیرفت!
این تضادها در روایت، نه تنها سردرگمی در نگاه به برجام و ابعاد آن ایجاد میکند، بلکه بستر مناسبی را برای جریانات غربگرا فراهم آورده تا با بهرهبرداری از این اختلافات، منافع سیاسی خود را دنبال کنند و فضای کشور را بیش از پیش ملتهب سازند. در این جنجال، آنچه مسلم است فارغ از تناقضات موجود در مواضع ظریف در مورد اسنپ بک، گنجاندن آن در برجام، کار هر کسی باشد این محمدجواد ظریف بود که در نهایت آن را پذیرفت و با کم اهمیت جلوه دادن آن، سعی کرد منتقدان را ساکت کند.
با این حال، در شرایطی که کشور بیش از همیشه نیاز به آرامش و اتحاد دارد و دشمنان در کمین نشستهاند تا شرایط را برای برنامههای خصمانه خود مناسب ببینند، طرح این مباحث کمک چندانی به کشور نمیکند و طرح و دامن زدن به آنها، صرفاً باعث میشود جریانات غربگرا و فرصتطلبان سیاسی در داخل و خارج و دشمنان در کمین نشسته، همچون کرکسهایی بر لاشه جنجال فرود آیند و با بزرگنمایی آن، علاوه بر دامن زدن به اختلافات و تلخ کردن کام مردم به تضعیف اتحاد کنونی تهران- مسکو منجر شوند. رسانههای غربی و لیبرالهای داخلی، این دعوا را بهانهای برای حمله به کشورهای حامی ایران در شرایط کنونی قرار داده و همزمان، فرصتطلبان داخلی از آب گلآلود ماهی گرفته و با فرافکنی و تسویهحسابهای شخصی، انسجام ملی را هدف قرار دهند. این جریانات، اختلافات را دامن میزنند تا به خیال خود از شکافها سود ببرند، غافل از اینکه این بازی، تنها دشمنان ایران را شاد میکند و در نهایت در پازل آنان قرار دارد.
واقعیت آن است که در شرایط کنونی، هنگامی که جمهوری اسلامی در برابر فشارهای همهجانبه اقتصادی، سیاسی و امنیتی قرار دارد، چنین اختلافات فرعی و مجادلات رسانهای بیشتر از آنکه به نفع کشور باشد، فرصت را به دشمنان و مغرضان داخلی و خارجی میدهد. ایران بیش از هر زمان دیگری نیازمند انسجام ملی است؛ انسجامی که بتواند صدای واحدی را در برابر تحریمها و چالشهای دیپلماتیک به جهان ارائه کند. تفاوت در روایتها و تناقض در مواضع نباید باعث شود اتحاد ملی فدای منافع گروهی و جناحی شود. تجربه نشان داده است که موفقیت ایران در صحنه بینالمللی، ریشه در همدلی و انسجام داخلی دارد. باید گفت، ایران امروز بیش از هر زمان به کنار گذاشتن اختلافات غیرضروری و تمرکز بر راهکارهای عملی و واقعبینانه نیازمند است؛ راهکارهایی که بتواند کشور را از این شرایط دشوار عبور دهد و منافع بلندمدت ملت ایران را تضمین کند. نقد گذشتهها میتواند مفید باشد، اما مهمتر از آن، چشم دوختن به آیندهای است که در آن وحدت و همگرایی، کلید پیروزی است.
این جنجال و هر جنجال بیحاصل در شرایط کنونی، بیش از آنکه حقیقت را روشن کند، آب به آسیاب دشمنان میریزد و مخاطرات پیش روی کشور را دوچندان میکند. ملت ایران و جمهوری اسلامی، در میانه فشار حداکثری غرب و شرایط تهدیدآمیز کنونی و نیاز به حفظ پیوند و تعمیق روابط با روسیه و چین، بیش از همیشه به انسجام ملی نیاز دارند.
به جای جنگ لفظی با متحدان و جنجال سیاسی داخلی بیحاصل و فرصتطلبانه، باید بر دیپلماسی هوشمندانه و جامع با همه کشورهای غیرمتخاصم تمرکز کرد؛ به خنثیسازی اسنپبک از طریق توسعه روابط با کشورهای دیگر به خصوص با اعضای شانگهای و بریکس پرداخت و با تقویت موقعیت هستهای و نظامی و احیا و شکوفایی اقتصاد زیر سایه تحریمها به مقابله به برنامه دشمنان رفت. اتحاد داخلی، نه تنها کلید پیروزی است، بلکه سپری در برابر توطئههای خارجی است و امروز بیش از همیشه به آن نیازمندیم. ایران قوی، تنها با ایرانیان متحد و هوشیار ممکن است و هر جریان و شخصی که عملکردش در برابر این اصل حیاتی امروزی ایران باشد یا عامل دشمن است یا جاهلی که فقط منافع خود را میبیند غافل از اینکه اگر ایرانی نباشد منافعی دیگر وجود ندارد که بتوان برای تصاحب آن، بازی سیاسی انجام داد!