چند روز گذشته ترامپ در سخنرانی خود در جمع فرماندهان ارشد ارتش با تهدید روسیه به جنگ هستهای، هشدار جدیدی مبنی بر ارتقای توان نظامی اتمی به دیگر کشورها داد. وی با وجود آنکه گفت «ما توان هستهای خود را ارتقا خواهیم داد و امیدواریم هرگز مجبور به استفاده از آن نشویم» از ارسال یک ناو هستهای غیر قابل ردگیری به سمت روسیه خبر داد. در این سوی گود، اما آژانس بینالمللی انرژی اتمی که به طور بیطرفانه مسئولیت نظارت بر فعالیتهای هستهای تهدیدزا و جلوگیری از استفاده نظامی آن را دارد، واکنشی حتی به اندازه یک اشاره هم ندارد.
در عوض، برای فشار هر چه بیشتر به ایران از هر کوششی دریغ نمیکند و با بازیگری هنرمندانه برای وامدارش امریکا، کمر به نابودی و امحای صنعت هستهایمان بسته است.
ایران از همان ابتدای بهانهجوییها و هجمههای سیاسی علیه فعالیتهای هستهای، با حسن نیت روابط خود با آژانس را بر مبنای راستیآزمایی قرار داد. پس از آن نیز با تشدید بهانهها و کارشکنیهای آژانس، به همکاریهای خود در چهارچوب نظارت حداکثری ادامه داد. گامهای اعتمادساز ایران، اما هر بار با یک بهانه جدید از سوی آژانس مواجه میشد، چراکه این سازمان در صدد بود فرصت دیگری برای دسترسی به اطلاعات محرمانه فعالیتهای هستهای برای خود بسازد. همزمانی تشدید فشارهای آژانس با افزایش تهدیدات و لفاظیهای امریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران نشان از هماهنگیهای پشت پرده میداد. حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی با خرابکاری در تأسیسات هستهای با بدافزار استاکسنت، ترور دانشمندان هستهای ایران و تجربه نفوذ جاسوسان کشورهای مختلف در بازرسیها از نمونههای نیات این سازمان به فناوری هستهای ایران است. در سوی مقابل، رژیم صهیونیستی در مصونیت کامل با دنبال کردن دکترین ابهام هستهای، آزادانه فعالیتهای نظامی هستهای خود را ارتقا داده و سرزمینهای اشغالی را به انبار تسلیحات هستهای مبدل ساخته است.
دومینوی افزایش درخواستهای آژانس و بیتوجهی به راستیآزمایی ایران و حتی با انکار بیانیههای قبلی این سازمان مبنی بر صلحآمیز بودن فناوری هستهای، به نقطه فعالسازی مکانیسم ماشه رسید و نتیجه سالهای همکاری را به سود خالص برای امریکا و رژیم صهیونیستی تبدیل کرد. از سوی دیگر، این سازمان در حمله به تأسیسات هستهای صلحآمیز ایران هیچ موضعی نگرفت و تلویحاً از آن حمایت کرد. در جایی که بنابر چهارچوبهای وظایف قانونی بایستی ورود میکرد و از ظرفیت خود برای محکوم کردن آن بهره میجست. علاوه بر اقدامات آژانس مدیر کل آژانس بینالملل اتمی، گروسی نیز سردمدار کارشکنی در پرونده هستهای ایران بوده که با توجه به سابقه آن میتوان گفت یکی از عوامل نفوذ رژیم صهیونیستی به فناوری هستهای ایران است. وی با سیاسیکردن پرونده ایران در پی جلب رضایت امریکا و متحدانش، برنامه هستهای ایران را جنجالی کرد و اکنون در تلاش برای کسب مقام «دبیرکلی سازمان ملل» به عنوان مزد زحماتش است.
حفاظت از خطر هستهای رژیم صهیونیستی
تجاوز، توسعهطلبی و ویرانگری رژیم صهیونیستی چه قبل از ۷ اکتبر و بعد از آن، نشان میدهد که صنعت نظامی هستهای آن تا چه اندازه برای منطقه و جهان خطرناک است. رژیم صهیونیستی یکی از ۹ بازیگر دارنده سلاح اتمی در جهان است. در عین حال، یکی از چهار بازیگر این جمع است که به پیمان منع گسترش تسلیحات اتمی NPT نپیوستهاند. اما آژانس بینالمللی اتمی، نه تنها رژیم را محکوم نمیکند که حتی با رویگردانی از فعالیتهای تهدیدزایش، فرصت توسعه و افزایش تهدید هستهای در منطقه را فراهم میکند. به عنوان نمونه پس از افشای فعالیتهای مرکز تحقیقات اتمی شیمون پرز، کانون برنامه تسلیحات اتمی اعلامنشده رژیم صهیونیستی در نزدیکی شهر دیمونا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی شد که رژیم صهیونیستی ملزم به ارائه اطلاعات درباره تأسیسات هستهای نیست و نظارتش هم محدود است. حتی با وجود آنکه مقامات رژیم همزمان با جنایتهای خونبار در غزه از لزوم استفاده از سلاح هستهای علیه مردم غزه گفتند، آژانس بینالمللی اتمی نه تنها اقدامی نکرد بلکه هیچ گونه موضعی منفی نداشت.
این در مورد امریکا بیشتر صدق میکند. این کشور که تمام بیثباتیها و جنگهای بزرگ در جهان را رهبری میکند، به راحتی هم سلاح هستهای میسازد، هم ارتقا میدهد و هم به طور علنی تهدید میکند. استفاده امریکا از سلاح هستهای در جنگ با ژاپن و بمباران هیروشیما و ناکازاکی، به همگان اثبات کرد که این کشور اراده حمله اتمی به سایر کشورها را دارد. از این رو، امریکای هستهای همدوش با رژیم صهیونیستی امروزه بزرگترین خاطیان صلح و آرامش در جهان هستند که در پرتو صیانت آژانس بینالمللی اتمی به فعالیتهای مخرب هستهای خود ادامه میدهند. این مسائل، ثابت میکند که آژانس، نه تنها سازمانی برای اجرای صلح در جهان نیست بلکه با حمایت و پشتیبانی از کشورهای دارنده سلاح اتمی، خود ابزار کشنده و تهدید زایی برای صلح جهانی هستند.