جوان آنلاین: با گسترش فضای مجازی و افزایش سرعت گردش اطلاعات، انتشار اخبار نادرست و گمراهکننده به یکی از دغدغههای جدی تبدیل شدهاست. حجم بالای اطلاعات، نبود سازوکارهای دقیق برای راستیآزمایی و دسترسی آسان به ابزارهای تولید محتوا باعثشده مرز میان واقعیت و دروغ در بسیاری از موارد کمرنگ شود. در چنین شرایطی، تنها راه مقابله مؤثر، تکیه بر آموزش، آگاهیبخشی و مشارکت جمعی است. پویش مقابله با اخبار جعلی، تلاشی در همین مسیر است. پویشی که نه با نگاهی از بالا به پایین، بلکه با نگاه به ظرفیتهای اجتماعی و مردمی شکل گرفته است. هدف این پویش نیز ایجاد زیرساختی برای توانمندسازی افراد در مواجهه با اطلاعات نادرست است. شاید یکی از مهمترین ویژگی این پویش، تمرکز بر همکاری میان نهادها، گروههای مردمی و فعالان حوزه رسانه و آموزش باشد و البته اینکه به جای فعالیتهای پراکنده یا جزیرهای، تلاش میشود با ایجاد همافزایی و تقسیم مسئولیت، اثربخشی فعالیتها افزایش پیدا کند. «جوان» در این رابطه با صالح اصغری، مدیر مرکز سواد مجازی سازمان فضای مجازی سراج گفتوگو گرفته است.
با توجه به رشد روزافزون فضای مجازی، مهمترین چالشهای سواد مجازی در جامعه امروز ایران چیست؟
برای بررسی چالشهای سواد مجازی در ایران باید از چند منظر به این موضوع نگاه کنیم. اولین لایه، بحث آموزشهای عمومی است. آموزشهایی که افراد باید به صورت گسترده دریافت کنند و معمولاً در دو سطح «آموزش رسمی» و «آموزش غیررسمی» ارائه میشود.
آموزش رسمی در سیستمهای آموزش و پرورش و دانشگاهها صورت میگیرد و آموزش غیررسمی هم توسط رسانهها، صدا و سیما، نهادهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد ارائه میشود. متأسفانه با وجود افزایش چشمگیر اخبار جعلی و سرعت بالای انتشار آنها در سالهای اخیر، ما هنوز نتوانستهایم بهموقع و به شکل مؤثری در لایه پیشگیری و آموزش همگانی ورود کنیم. البته در آموزش و پرورش، چندین سال است که آموزش سواد رسانهای و فضای مجازی در مقطع متوسطه اول و دوم آغاز شده و طی دو سال اخیر این مباحث وارد دوره ابتدایی نیز شدهاست که از این منظر امیدبخش است و نشان میدهد اهمیت این مسئله به رسمیت شناخته شدهاست، اما بدون تردید این روند در پیش گرفتهشده باید با جدیت و سرعت بیشتری دنبال شود.
از منظر دانشگاهها نیز شاهد تلاشهایی در زمینه مباحث آموزشی و پژوهشی مرتبط با فضای مجازی و مبارزه با اخبار جعلی هستیم. ما در پویش ملی مواجهه با خبر جعلی، در دو حوزه مدارس و دانشگاه جلسات آموزشی متعددی را برگزار کردهایم.
رسانههای عمومی مانند صدا و سیما نیز برنامههای مختلفی برای ارتقای سواد مجازی تولید کردهاند، از جمله برنامههای کودک و سریالهای کوتاه با محوریت فضای مجازی، اما این اقدامات کافی نیست، چراکه پیامدهای گسترش اخبار جعلی روز به روز در لایههای مختلف جامعه بیشتر احساس میشود.
امروز در شبکههای اجتماعی و فضای وب، به ویژه با ظهور فناوریهایی مثل هوش مصنوعی، دامنه مشکلات و پیچیدگیها افزایش یافتهاست. بنابراین، لازم است رسانههای ملی برنامههای پرمخاطبتر، جذابتر و تأثیرگذاری تولید کنند.
پرواضح است که مبارزه با اخبار جعلی فقط به مقابله مستقیم حقوقی محدود نمیشود، بلکه باید به واکسیناسیون شناختی نیز توجه ویژهای شود؛ یعنی تقویت قدرت تفکر انتقادی و مهارتهای تحلیل اطلاعات در مردم، تا آنها خودشان بتوانند در برابر موج گسترده اطلاعات نادرست مقاومت کنند. این رویکرد، یکی از مهمترین و پایدارترین راهکار برای مواجهه با چالشهای سواد مجازی در عصر حاضر است.
همانطور که اشاره کردید، اهمیت ارتقای سواد مجازی بهخوبی درک شده و تقریباً همه بر آن اتفاقنظر دارند، اما هنوز جای کار بسیار باقی است. چه برنامهها یا ابزارهای خاصی برای ارتقای سواد مجازی کودکان و نوجوانان پیشنهاد میدهید که خانوادهها و مدارس بتوانند به آسانی از آنها استفاده کنند؟
در زمینه کودکان و نوجوانان، در پویش ملی مواجهه با خبر جعلی، محصولاتی ویژه طراحی کردهایم که متناسب با سن و نیازهای هر گروه است. برای کودکان دوره ابتدایی، مثلاً داستانهای کودکانهای تهیه کردهایم که به روش «داستانآموزی» اجرا میشوند؛ یعنی کودکان در فضایی شاد و غیررسمی، به شکل مفرح آموزش میبینند. این نوع آموزش باعث میشود مفاهیم سواد مجازی به شکل ملموس و جذاب منتقل شود.
برای نوجوانان، برنامهها و رویدادهای متنوعی تحت عنوان «سرگرمآموزی» و «تربیت تفریحی» طراحی شدهاست. این رویدادها با استفاده از روشهای غیرکلاسیک، تجربهای تعاملی و مبتنی بر بازی و سرگرمی فراهم میکنند تا یادگیری در کنار تفریح اتفاق بیفتد. یکی از این رویدادها، رویداد پازل است که در آن نوجوانان طی یک روز با فعالیتهای متنوع آموزشی، بازی و تفریح همراه میشوند. این ترکیب یادگیری و بازی، باعث میشود مفاهیم پیچیدهتر مانند تشخیص اخبار جعلی بهتر در ذهن آنها تثبیت شود.
یکی از مهمترین خلأهای موجود در کشور ما، کمبود بازیهای کامپیوتری و ویدئویی تخصصی در این حوزه است. در دنیا، بازیهایی طراحیشدهکه توسط آن، واکسیناسیون شناختی در برابر اخبار جعلی شکل میگیرد، یعنی کودکان و نوجوانان به واسطه بازی، مهارت تشخیص و مقابله با اطلاعات نادرست را کسب میکنند. امیدواریم بتوانیم بهزودی این کمبود را در کشورمان جبران کنیم و تولیداتمان را در حوزه بازیهای دیجیتال توسعه دهیم تا این ابزار مدرن و جذاب را نیز در مسیر آموزش سواد مجازی به کار بگیریم.
به نظر شما در زمینه سواد مجازی، چه کمبودها یا خلأهای قانونی وجود دارد که باید بدان پرداخته شود؟
اخیراً در کشور ما لایحهای مرتبط با این موضوع مطرح شد که با واکنشهای متنوعی همراه بود، عدهای از آن حمایت کردند و گروهی مخالف آن بودند. به نظر من، ضروری است که این بحث را فارغ از گرایشها و سوگیریهای سیاسی بررسی کنیم. باید اساتید دانشگاه، اندیشمندان، متخصصان رسانه و دغدغهمندان حوزه اجتماعی به این مسئله ورود کنند و با نگاهی تخصصی و علمی آن را پیگیری نمایند.
متأسفانه در کشور ما بسیاری از مسائل اجتماعی به سرعت به مسائل سیاسی تبدیل میشوند و این موضوع باعث میشود پرداختن به مسائل تخصصی از مسیر اصلی خود به مسیر انحراف برود. از اینرو، باید قانونگذاری درباره مواجهه با اخبار جعلی با لحاظ کردن ظرافتهای آن باشد.
بدون شک، تدوین قوانین دقیق و متوازن میتواند به ارتقای سواد مجازی و مقابله با اخبار جعلی کمک کند، بدون اینکه آزادی بیان را محدود کند یا به فضای سیاسی دامن بزند.
چگونه میتوان تعادل بین آزادیبیان و مقابله با محتوای مضر یا کذب در فضای مجازی را برقرار کرد؟
این یک سؤال مهم، کلیدی و بسیار پیچیده است که پاسخ به آن نیازمند نگاهی متوازن، چندلایه و دقیق است. ما در پویش ملی مواجهه با خبر جعلی، تلاش کردهایم زیرساختی فراهم کنیم که پیش از هر اقدام قانونی یا حقوقی، آموزش عمومی و آنچه به واکسیناسیون شناختی معروف است، اتفاق بیفتد. سایت مقابله با اخبار جعلی که به تازگی رونمایی شدهاست، بستری برای آموزش، تحلیل و شناسایی خلأهای موجود خواهد بود.
در واقع، تمرکز صرف بر رویکرد حقوقی یا محدودسازی، بدون توجه به آموزش و آگاهیبخشی عمومی، نمیتواند راهگشا باشد. ما نیازمند حرکتی همزمان در دو مسیر هستیم، یعنی هم تقویت سواد مجازی مردم و هم اصلاح و تکمیل قوانین مرتبط، اما آموزش و توانمندسازی افکار عمومی نیز باید در اولویت قرار گیرد.
از سوی دیگر، اخبار جعلی میتوانند با ایجاد ترس، اضطراب و شوکهای روانی، سلامت روان جامعه را تهدید کنند، اما در نقطه مقابل، نگرانیهایی درباره محدود شدن آزادیبیان نیز وجود دارد. برخی معتقدند که قانونگذاری سختگیرانه میتواند مانع از شکلگیری گفتوگوی آزاد، نقد اجتماعی و طرح مسائل مهم در فضای مجازی شود.
واقعیت این است که مسائل اجتماعی پیچیدگیها و ظرافتهای خاص خود را دارند. متأسفانه در کشور ما، فضای لازم برای گفتوگوی نخبگانی و کارشناسی فراهم نیست و به همین دلیل، بسیاری از موضوعات بهسرعت سیاسی و قطبی میشوند. حتی در بین خود نخبگان. تحلیلها گاه به جای آنکه تخصصی باشند، تحتتأثیر گرایشهای حزبی یا باورهای شخصی قرار میگیرند. این اتفاق، فضای رسانهای را از مسیر عقلانی و کارشناسانه دور میکند.
نکته مهم دیگر، رفتار برخی رسانههای غیررسمی در فضای مجازی است. بسیاری از این رسانهها نه بر مبنای تعهد به حقیقت، بلکه بر اساس اقتصاد توجه عمل میکنند. در واقع آنها به دنبال جذب لایک، ممبر، بازدید و دیده شدن هستند، نه چیز دیگر. گاهی بخشهایی از یک گفتوگو یا اظهار نظر را که قابلیت وایرال شدن دارد جدا و منتشر میکنند، بدون آنکه نیت اصلی گوینده را در نظر بگیرند. این رویکرد میتواند بسیار مخرب باشد و باعث تحریف واقعیت شود، بنابراین ما باید راهی میانه و متعادل را انتخاب کنیم. راهی که در آن هم آزادی بیان محترم شمرده شود و هم مسئولیت اجتماعی و اخلاقی رسانهها جدی گرفته شود. رسانهها باید حرفهای عمل کنند و همزمان جامعه نیز باید با آموزش کافی، قدرت تشخیص و تفکیک حقیقت از دروغ را پیدا کند.
البته پربیراه نیست که این مسیر، مسیری دشوار است، اما تنها راهی است که میتواند از یک سو آزادی را حفظ کند و از سوی دیگر، سلامت فضای عمومی را تضمین کند. بدون تردید مسئولان، رسانهها، متخصصان و نخبگان باید همه با هم در این مسیر همکاری کنند تا بتوانیم تعادلی پایدار و منطقی بین آزادی و مسئولیت برقرار کنیم.
جنگ ۱۲ روزه نشان داد که دشمن علاوه بر حملات نظامی به جنگ رسانهای و انتشار اخبار جعلی متکی بود. با توجه به این تجربه، چه راهکارهایی برای مدیریت فضای رسانهای و تقویت همبستگی اجتماعی در شرایط بحرانی پیشنهاد میکنید؟
بله همینطور است. جنگ ۱۲ روزه به وضوح نشان داد که با یک جنگ ترکیبی مواجه بودیم. جایی که علاوه بر حملات نظامی، جنگ رسانهای نقش بسیار مهم و پررنگی ایفا کرد. بهعنوان مثال، مصاحبه نتانیاهو با یک شبکه ماهوارهای و تلاش او برای ارتباط مستقیم با مردم ایران، نشاندهنده اهمیت تأثیرگذاری رسانهای دشمن بر جامعه ما بود، اما خوشبختانه، فضای میهندوستی و همبستگی اجتماعی در داخل کشور بسیار قوی عمل کرد و دشمن نتوانست از فضای مجازی برای اثرگذاری بر افکار عمومی بهره ببرد.
نکته قابلتوجه این بود که در چنین شرایط بحرانی، رویکردهای سیاسی فرعی و جناحی به حداقل ممکن کاهش یافت و مردم با همدلی و وحدت، فضای رسانهای خارجی را که هدفش ایجاد شکاف در میان ملت بود، خنثی کردند.
هر چند که امیدواریم چنین جنگی تکرار نشود، اما اگر شرایط مشابهی پیش بیاید، بهترین راهکار بهرهبرداری از فرصتهای پیشآمده در فضاهای آرامتر و بدون التهاب است؛ یعنی باید از همین حالا و در بازههای زمانی که جامعه کمتر دچار هیجان است، کمپینهای آموزشی و آگاهیبخشی را در مدارس، رسانهها و سطح جامعه فعال کنیم تا واکسیناسیون شناختی و تقویت سواد مجازی به شکل مؤثری صورت گیرد.
زیرا انتظار اینکه در زمان بحران و هیجانات شدید بتوان آموزشهای مؤثر داده شود، چندان واقعبینانه نیست. بهترین فرصت، همین زمان است که مردم هنوز حس و حال دوران جنگ را فراموش نکردهاند و آمادگی بیشتری برای دریافت آموزشها دارند.
در این مسیر، حضور فعال و مشارکت سازمانها و نهادهای مختلف ضروری است. ما نیز در پویش ملی مواجهه با خبر جعلی تلاش میکنیم با تولید محتوای رسانهای، پژوهشی و مکتوب، به این سازمانها کمک کنیم تا هر کدام بتوانند متناسب با مخاطبان و حوزه فعالیت خود، نقش مؤثری در مقابله با اخبار جعلی ایفا کنند.