در روزگاری که رسانهها میداندار جنگ ارادهها شدهاند، روایتها تولید حرکت، نشاط و واقعیت میکنند. در چنین نبردی، آنکه قدرت را روایت کند، امید میسازد و آنکس که ضعف را تکرار کند، ناامیدی میپراکند. رهبر معظم انقلاب در دیدار با هیئت دولت، اصحاب قلم و بیان را به روایت قدرت و پرهیز از روایت ضعف فراخواندند. این توصیه، نه یک توصیه اخلاقی که یک راهبرد ملی و ضروری برای تأمین امنیت کشور، امیدآفرینی، حفظ روحیه عمومی و تقویت عزت ملی است.
در عصر رسانههای بیمرز، روایتها بیش از آنکه بازتاب واقعیت باشند، ابزار شکلدهی به افکار عمومیاند. دشمنان ملت ایران، سالهاست با بهرهگیری از تکنیکهای جنگ شناختی، تلاش میکنند تصویر ایران را در ذهن مخاطبان داخلی و خارجی، ضعیف، ناکارآمد و منزوی جلوه دهند. در مقابل، رهبر معظم انقلاب با نگاهی راهبردی، اصحاب رسانه، نویسندگان و صاحبان قلم، تحلیلگران و مسئولان را به «روایت قدرت» فراخواندهاند، روایتی که علاوه بر انعکاس واقعیتهای امیدآفرین کشور، در برابر امواج تحریف، سد میسازد.
روایت قدرت، یعنی برجستهسازی ظرفیتهای بالفعل و بالقوه کشور در حوزههای مختلف، از اقتصاد و علم گرفته تا فرهنگ و دیپلماسی. این روایت، نه اغراق و نه انکار ضعفها، بلکه تمرکز بر نقاط قوتی است که میتوانند موتور محرک حرکت ملی کشور باشند. وقتی جوانان نخبه ایرانی در عرصههای علمی، فناوری، پزشکی و دفاعی افتخار میآفرینند، اینها نه در حاشیه بلکه در متن دنیای رسانه باید روایت شوند.
اما چرا روایت ضعف، خطرناک است؟ زیرا تکرار ضعفها، بدون ارائه راهحل، به مرور ذهن جامعه را تسخیر میکند و درخت امید را میخشکاند. رسانهای که مدام از بحرانها میگوید، بدون آنکه از ظرفیتها سخن بگوید، ناخواسته در زمین دشمن بازی میکند. دشمن میخواهد مردم ایران، خود را ناتوان ببینند و مأیوس و دلسرد بشوند و این تصویر، اگر از زبان خودیها منتشر شود، اثرش چند برابر خواهد بود. در این میان، نقش روزنامههای انقلابی و رسانههای متعهد، برجستهتر و حیاتی است. این رسانهها باید با تحلیلهای دقیق، گزارشهای میدانی، گفتوگوهای امیدآفرین و تیترهایی که مخاطب را به آینده امیدوار میکنند، پرچمدار روایت قدرت باشند. روایت قدرت، یعنی نشان دادن اینکه ایران، با وجود همه مشکلات ناشی از فشارها، نه تنها مقتدرانه ایستاده، بلکه در حال پیشرفت است.
البته روایت قدرت، نباید به معنای نادیدهگرفتن مشکلات باشد. بلکه باید مشکلات در کنار ظرفیتها با نگاهی واقعبینانه، اما امیدوارانه دیده شوند. مثلاً در حوزه اقتصاد، اگرچه گرانی و بیثباتی بازار دغدغه جدی مردم است، اما در کنار آن، احیای واحدهای تولیدی، رشد صادرات غیرنفتی، و تلاش برای تأمین کالاهای اساسی نیز باید روایت شود. این توازن، هنر رسانهنگاری انقلابی است. از سوی دیگر، روایت قدرت باید فارغ از ادبیات خشک، رسمی و بیروح، با زبان مردم بیان شود. مخاطب امروز، به دنبال روایتهایی است که ملموس و قابل اعتماد باشند. اصحاب قلم باید بتوانند با زبان ساده و مردمی، اما عمیق، امید را به متن زندگی مردم بیاورند. این کار، نیازمند شناخت دقیق از جامعه، تسلط بر فنون رسانهای، و ایمان به آینده کشور است.
رهبر انقلاب، در بیانات اخیر، تأکید کردند که مطبوعات و صدا و سیما نیز در این مسیر وظیفه دارند. این یعنی روایت قدرت، یک مأموریت ملی و فراگیر است، مأموریتی که همه باید در آن مشارکت کنند. از مدیران و مسئولان قوه اجرایی گرفته تا همه دستگاهها، از خبرنگار محلی گرفته تا تحلیلگر سیاسی، از نویسنده یادداشت گرفته تا مجری تلویزیونی، همه باید بدانند که هر کلمهای که منتشر میکنند، یا امید میسازد یا یأس میپراکند.
در نهایت، روایت قدرت، نه یک تاکتیک رسانهای، بلکه یک راهبرد مهم در مسیر تمدن بزرگ اسلامی است. تمدن، با امید ساخته میشود و درخت امید، با روایت قدرت، جان میگیرد و زنده میماند. اگر میخواهیم ایران قوی داشته باشیم، باید تصویر ایران را در ذهن مردم، قوی بسازیم. تصویر ایران قوی، به دست صاحبان قلم ساخته میشود، با تیترهای جذاب، با روایت قدرت، گزارشهای امیدآفرین، با تحلیلهای اعتمادساز.
در جنگ روایتها، سکوت یعنی شکست و روایت ضعف یعنی هموار کردن جاده تسلیم. اما روایت قدرت، یعنی ایستادگی، امید و حرکت. امروز، بیش از هر زمان دیگری، کشور نیازمند قلمهایی است که قدرت را روایت کنند و از حقایق پنهانی بگویند که اگر خوب دیده شود، میتواند موتور حرکت یک ملت باشد. پس بنویسیم، اما از قدرت بنویسیم. این مسئولیت ماست. این رسالت قلم انقلابی است.