جوان آنلاین: کانال تلگرامی اندیشکده تهران نوشت:
در طول دهههای گذشته، سیاست رسمی چین مبتنی بر «عدم استفاده نخست» (No First Use) بوده است؛ به این معنا که سلاح هستهای تنها در پاسخ به حمله هستهای دشمن به کار گرفته میشود. اما تحرکات جدید، از جمله گسترش سریع سامانههای هشدار زودهنگام، تمرینهای پیچیده فرماندهی و کنترل، و استقرار سامانههای پرتاب سیار، حاکی از آن است که چین در حال حرکت به سمت یک دکترین LUA – Launch Under Attack (شلیک تحت هشدار حمله) است.
در این رویکرد، به محض دریافت شواهد قوی از یک حمله قریبالوقوع، موشکهای هستهای قبل از اصابت دشمن شلیک میشوند. این تحول، فاصله زیادی با فلسفه بازدارندگی محتاطانه چین دارد و میتواند به معنای یک تغییر بنیادین در سیاست امنیت ملی این کشور باشد.
ماهیت و خطرات دکترین LUA
شلیک تحت هشدار حمله به طور ذاتی بر اعتماد به سامانههای هشدار زودهنگام متکی است که از طریق ماهوارهها، رادارهای زمینی و دادههای حسگرها، نشانههای پرتاب دشمن را شناسایی میکنند. هرگونه خطا، اشتباه در تفسیر دادهها یا هشدار کاذب میتواند پیامدهای فاجعهباری داشته باشد. تجربه جنگ سرد میان آمریکا و شوروی نشان داد که حتی ابرقدرتها با فناوری پیشرفته هم در معرض دریافت هشدارهای نادرست قرار داشتند. پذیرش این سیاست از سوی چین به معنای افزایش چشمگیر خطر یک درگیری هستهای ناخواسته است، حتی اگر نیت اولیه، افزایش بازدارندگی باشد.
انگیزههای احتمالی چین برای تغییر رویکرد
سه عامل اصلی بهعنوان محرکهای احتمالی این تغییر مطرحاند: اول، تشدید رقابت راهبردی با ایالات متحده و نگرانی از پیشرفت واشنگتن در فناوریهای ضد موشکی که میتواند توان هستهای چین را بیاثر کند. دوم، پیشرفت آمریکا در توانایی اجرای حملات دقیق پیشگیرانه علیه زیرساختهای هستهای چین که پکن را نگران آسیبپذیری سامانههایش کرده است. سوم، تمایل چین به ارسال سیگنال بازدارندگی قویتر به آمریکا و متحدانش تا هرگونه فکر به حمله نخست در نطفه خفه شود. از دیدگاه پکن، LUA میتواند تضمین کند که بخشی از زرادخانه هستهای حتی در صورت حمله نخست دشمن، پیش از نابودی، وارد عمل شود. این رویکرد بخشی از راهبرد کلان چین برای تثبیت موقعیت خود بهعنوان یک قدرت هستهای همتراز با آمریکا و روسیه است.
چالشها و موانع اجرایی LUA برای چین
اجرای موفق دکترین LUA نیازمند شبکهای یکپارچه و بسیار دقیق از ماهوارههای شناسایی، رادارهای فراافق، مراکز پردازش داده و سامانههای ارتباطی امن و سریع است. چین اگرچه در حال سرمایهگذاری گسترده در این حوزه است، اما هنوز فاصله قابل توجهی با تجربه عملیاتی و دقت موردنیاز دارد. افزون بر این، LUA فشار روانی شدیدی بر زنجیره فرماندهی وارد میکند، زیرا تصمیمگیران باید ظرف چند دقیقه یا حتی چند ثانیه، درباره آغاز یک جنگ هستهای تصمیم بگیرند. این شتاب در تصمیمگیری احتمال بروز خطا یا سوءبرداشت را افزایش میدهد. از منظر لجستیکی نیز، آمادگی دائمی نیروها، نگهداری موشکها در حالت آمادهباش و تضمین امنیت سایبری سامانهها، بار مالی و فنی سنگینی بر دوش ارتش چین میگذارد.
پیامدهای بینالمللی و خطر تشدید مسابقه تسلیحاتی
اگر چین بهطور رسمی به LUA روی آورد، این تغییر دکترین پیامدهایی فراتر از روابط پکن-واشنگتن خواهد داشت. چنین اقدامی میتواند آمریکا را به افزایش سرعت واکنش هستهای و توسعه سامانههای پرتاب فوری سوق دهد، و روسیه نیز برای حفظ توازن استراتژیک واکنش نشان دهد. در سطح منطقهای، کشورهای دارای سلاح هستهای مانند هند و پاکستان ممکن است این رویکرد را الگو قرار دهند و وارد رقابت خطرناک کاهش زمان واکنش شوند که ثبات آسیای جنوبی و شرق آسیا را بهشدت تهدید میکند. همچنین این تغییر، فضای گفتوگوهای کنترل تسلیحات را محدود کرده و انعقاد توافقهای جدید را دشوارتر خواهد کرد، زیرا LUA ذاتاً با شفافیت و اعتماد متقابل ناسازگار است.
نتیجهگیری تحلیلی
شواهد موجود نشان میدهد که چین به سمت پذیرش دکترین LUA حرکت میکند. این تحول از یک سو میتواند قدرت بازدارندگی چین را در برابر تهدیدات خارجی افزایش دهد، اما از سوی دیگر خطر وقوع جنگ ناخواسته را بهشدت بالا میبرد. با توجه به پیچیدگی و حساسیت تصمیمگیری در این سطح، حتی پیشرفتهترین کشورها هم از خطا مصون نیستند. بنابراین، هرچند LUA ممکن است در کوتاهمدت برای پکن امنیت روانی ایجاد کند، اما در بلندمدت میتواند به بیثباتی جهانی و بازگشت سایه جنگ سرد بر روابط بینالملل منجر شود.