جوان آنلاین: رژیمتروریستی صهیونی که با تمام قدرت به کشتار صدها هزار نفر در غزه ادامه میدهد و استراتژی چمنزنی خود را برای پاکسازی نژادی با نسلکشی پیش میبرد، به یکباره نگران وضعیت مردم ایران شده است! الی کوهن، وزیر انرژی کابینه نتانیاهو یکشنبه شب در پست ایکس خود برای مردم ایران پیام فرستاده و با ادعای بیآبی در کشور به دلایل هستهای، برای ایرانیها اظهار دلسوزی کرده است! در حالی این نمایش مضحک از سوی رژیمصهیونیستی رقم میخورد که آنها همچون یک قاتل حرفهای در حملات تجاوزکارانه به کشورمان، تعداد زیادی از مردم را به خاک و خون کشیدند و به شهادت رساندند، هر چند آنها تبلیغات گستردهای کرده بودند که در حملات موشکی خود جامعه هدفشان به مسئولان و نیروهای نظامی محدود میشود و شامل مردم عادی نمیشود، اما واقعیتهای انکارناپذیر و به شهادت رسیدن عمدی مردم عادی موجب رسوایی آنها شد و این عملیات فریبکارانه را عقیم کرد.
آنچه اسناد و شواهد میدانی نشان میدهد هدف غایی رژیمصهیونیستی که سالهاست آن را در تریبونهای رسمی بینالمللی ترویج میدهند، نابودی ایران و معدوم کردن قدرت آن است. اکنون نیز حوادثی که در سوریه و لبنان میگذرد، نشان میدهد رژیمصهیونیستی به کمتر از فروپاشی دولتهای اسلامی و تجزیه آنها راضی نمیشود، اما ملت ایران با همبستگی و خروشیدن بر رژیمصهیونیستی و امریکا نشان دادند بسیار باهوشتر از این هستند که فریب این قبیل نمایشهای جعلی و دروغین را بخورند.
اما دلیل اصلی این تحرکات از سوی رژیمصهیونیستی، هدف قرار دادن انسجام ملی و ایجاد انشقاق بین مردم و حاکمیت است. از منظر آنها، این شکاف میتواند از جنبههای مختلفی مؤثر واقع شود. نخست آنکه حاکمیت بدون پشتوانه مردمی نمیتواند در مقابل رژیم سفاک صهیونیستی ایستادگی کند و به دلیل تضعیف سیستم حکمرانی به راحتی مغلوب خواهد شد. از این طریق، رژیم به سادگی میتواند مدل شبیه غزه را در ایران بازسازی کند و با کشتار مردم عادی به اهداف شومش برسد، همانطور که در لبنان و سوریه با نابودی زیست مردم این راهبرد را به پیش میبرد. از سوی دیگر، هنگامی که دیدگاه مردم از حاکمیت فاصله بگیرد، تبلیغات رسانههای دروغین کاراتر خواهد شد و میدان فریبکاری برای رژیمصهیونیستی و عمال داخلی و خارجی گستردهتر میشود. از این طریق، مردم به جای مقابله با رژیمصهیونیستی، رفتاری که دلخواه رژیم است را انجام میدهند. در گام دوم هم رژیم با خیال آسوده، با عملیات نظامی خود را به اهدافش میرساند.
واکنش اسرائیل به ضربه کاری از ایران
آنچه مسلم است اینکه جبهه رژیم صهیونی- امریکا از توان موشکی ایران و از آن مهمتر انسجام ملی ضربه کاری خوردند و حالا دنبال ایجاد شکاف بین ملت و حاکمیت هستند، اما در این زمینه هم سیلی سختی از ملت خواهند خورد.
یکی از راهبردهای اصلی امریکا در جریان حملات خود و رژیمصهیونیستی به ایران، متشنج کردن و ناآرام کردن فضای کشور بود. این برنامه از قبل تعیین شده قرار بود در جریان حملات رژیمصهیونیستی به زندان اوین اجرایی و با مانورهای سیاسی و رسانهای ربع پهلوی شکستخورده و دیگر اپوزیسیون خارجنشین تکمیل شود، اما ناکامی آنها در این هدف، سبب شد شیوههای دیگری جایگزین شود که هجمههای رسانهای برای تأثیرگذاری بر مردم و دستکاری دستگاه محاسباتی مسئولان از جمله آنهاست.
نسلکشی با تشنگی
در حالی چنین اظهارات دروغینی از سوی مقامات رژیم سفاک صهیونی وجود دارد که اسرائیل با بمباران عمدی نیروگاهها و قطع خطوط لوله، بحران آب غزه را به آستانه قحطی سیستماتیک رسانده است. طی ماههای اخیر، تشدید حملات ارتش تروریست اسرائیل به زیرساختهای آبی، چارهای جز نوشیدن آب دریا و جیرهبندی آب آلوده برای مردم غزه باقی نمانده است. یونیسف هشدار داده مسئله آب در نوار غزه به «سطح بحرانی» رسیده و خاطرنشان کرده است که در حال حاضر از هر ۱۰ نفر فقط یک نفر به آب آشامیدنی تمیز دسترسی دارد. در واقع، اسرائیل با از بین بردن تمام شریانهای حیاتی و گرسنگی دادن و تشنه نگه داشتن مردمی که زیر بمباران فزاینده قرار دارند، همراه با محاصره مداوم و وخامت اوضاع پزشکی یک نسلکشی هدفمند و بیمانند در تاریخ را رقم زده، این در حالی است که بحران آب فقط به تشنگی منجر نمیشود، بلکه مستقیماً بر سلامت افراد و شیوع بیماریهای همهگیر، پوستی و رودهای نیز تأثیر میگذارد.
سارق حرفهای آب غرب آسیا
سابقه رژیمصهیونیستی در سرقت و چپاول آبهای منطقه غرب آسیا به کمک نفوذ امریکا اثبات میکند که آنها از ابتدای تشکیل دولت جعلی برنامه بلندمدتی را به این منظور تهیه کرده بودند. در سال۱۹۴۱، دیوید بن گوریون که بعدها اولین نخست وزیر اسرائیل شد، به وضوح اعلام کرد دولت آینده اسرائیل به رودخانه لیتانی چشم دارد و افزود: «ما باید به خاطر داشته باشیم که رودخانه لیتانی باید داخل مرزهای دولت یهود باشد»، پس از سال ۱۹۴۸، اسرائیل منابع آبی خود را ملی و پروژههای بلندپروازانهای مانند حامل آب ملی را برای انتقال آب از شمال به جنوب خشک راهاندازی کرد.
در این راستا، تلآویو برنامهریزی کرد که مسیر آبهای رود اردن را به نفع خود منحرف کند و از سال۱۹۵۳ اجرای این طرحها را از طریق شرکت اسرائیلی مکوروت آغاز کرده است. این اقدامات شامل انحراف آب رود اردن و شاخههای آن به سمت دریای جلیل بود که به کاهش سطح آب دریای مرده و کوچک شدن مناطق آن به دلیل انحراف نهرهای شاخهای آن منجر شد.
جنگ ۱۹۶۷ نقطه عطفی مهم بود، زیرا اسرائیل کنترل مناطق پرآب مانند کرانه باختری، غزه و بلندیهای جولان را به دست آورد. این مناطق اکنون بخش قابل توجهی از آب اسرائیل را تأمین میکنند، با این حال این کنترل به ضرر کشورهای همسایه و فلسطینیها تمام شده است که با محدودیتهای شدید دسترسی به آب مواجه هستند. به عنوان مثال، مصرف سرانه آب فلسطینیان به طور متوسط تنها ۲۰مترمکعب و اسرائیل ۶۰مترمکعب بوده و رژیم حفر چاههای جدید را ممنوع کرده است و برای خارج از سهمیهها جریمه اعمال میکند.