جوان آنلاین: در بامداد ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، رژیم صهیونیستی در عملیاتی با نام «شیر برخاسته»، حملات هوایی گستردهای را علیه تأسیسات هستهای، نظامی و زیرساختهای استراتژیک ایران آغاز کرد که نقض آشکار حاکمیت ایران و قوانین بینالمللی بود. این تجاوز، که از سوی رژیم اشغالگر با هدف «خنثیسازی برنامه هستهای و موشکی ایران» معرفی شد با هدف قرار دادن اماکن غیرنظامی منجر به شهادت شهروندان غیرنظامی بسیاری شده است.
به گزارش ایرنا، برای بررسی ابعاد، اهداف و سرنوشت تجاوز اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران با «سیدهادی برهانی» استاد مطالعات اسرائیل گفتوگو کردیم.
ارزیابی شما از روند تحولات در درگیریهای جاری میان ایران و اسرائیل چیست؟
به نظر می رسد تاثیر عواملی که اسرائیل را در روزهای اول در موقعیت بهتری قرار داده بود، در حال افول است. عامل مهم غافلگیری در روزهای نخست، اینک تقریبا منتفی شده است. این غافلگیری در شهادت فرماندهان عالیرتبه نظامی نقش تعیین کننده ای داشت. علاوه بر این، در روزهای اول عوامل انسانی اسرائیل در داخل خاک ایران فعالیتهای موثری در حمایت از حملات اسرائیل و دقت آن داشتند. این عامل با بسیج نیروهای انتظامی و اطلاعاتی در معرض زوال قرار گرفته است. این عوامل در شرایط امنیتی جدید یا دستگیر می شوند و یا متواری خواهند شد. هم اینک نیز بخش قابل توجهی از این عوامل شناسایی و خنثی شده اند.
تاثیر عواملی که اسرائیل را در روزهای اول در موقعیت بهتری قرار داده بود، در حال افول است. عامل مهم غافلگیری در روزهای نخست، اینک تقریبا منتفی شده است. این غافلگیری در شهادت فرماندهان عالیرتبه نظامی نقش تعیین کننده ای داشت
این تحولات به کاهش تدریجی توفیقات نظامی اسرائیل منجر شده است. اگر اسرائیل در حمله به مراکز نظامی کشور به نتیجه رسیده بود وارد فاز حمله به مراکز غیرنظامی مانند منبع نفت و لوله آب نمی شد. مشخص است اینک اسرائیل از فشار بر نیروی نظامی طرفی نبسته و می خواهد از طریق فشار آوردن به مردم به نیروهای نظامی کشور فشار وارد نماید. اگر حمله علیه مراکز نظامی موثر بود اسرائیل به سوی چنین گزینه ای نمی رفت. زیرا یک هدف اساسی حملات اسرائیل جدا کردن ملت و دولت از طریق نمایش دوستی با مردم است و زدن لوله آب مردم عادی و قطع آب آشامیدنی با این هدف هیچ سازگاری ندارد. مضافا نفس درخواست کمک اسرائیل از آمریکا و کشورهای غربی و وارد شدن رهبران غربی، به ویژه ترامپ، برای اعلام حمایت و روحیه دادن به اسرائیل نشان دهنده شرایط سختتر ارتش اسرائیل در روزهای اخیر است.
اما اسرائیل حمله خود را موفق می داند و ظاهرا آمریکا نیز به موفقیت اسرائیل امید بسته است
ادعای اسرائیل در مورد موفقیت حملاتش و حمایت طرفهای غربی حامی اسرائیل از این ادعاها امری کاملا عادی و طبیعی و بخش مهمی از جنگ تبلیغاتی و روانی است. اما ارزیابی واقع بینانه این ادعاها محدودیتهای آن را آشکار می سازد. بطور کلی ارزیابی اجمالی صحنه گواهی می دهد دستاوردهای روانی و تبلیغاتی اسرائیل بسیار بیشتر از دستاوردهای نظامی و عملیاتی آن است. یک مثال در این زمینه گویاست. «وزیر دفاع» اسرائیل در دو سه روز گذشته تهدید کرده بود تهران را به آتش خواهد کشید و پس از اجرای این تهدید رسانه های اسرائیلی و و غربی خبر دادند تهران در آتش می سوزد! برای کسانی که این اخبار را از رسانه ها دنبال می کردند و از اوضاع تهران خبر نداشتند این تهدیدها و اخبار ترسناک و دلهره آور بود. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد حمله به دو منبع نفت در تهران و آتش سوزی در این دو منبع بود که با تهدید و تصویرسازی مربوطه توسط اسرائیل فرسنگها فاصله داشت.
همچنین نتایج این نبرد چند روزه مشخص کرده حجم آتش اسرائیل در ایران بسیار محدود است که این امر با توجه به فاصله زیاد پایگاههای هوایی اسرائیل از ایران محدودیتی جدی است. یعنی هواگردهای اسرائیلی عمدتا ناچار به حمل راکتهای سبک هستند که وزن آنها از چند کیلو یا حداکثر چند ده کیلو تجاوز نمی کند. این امر با توجه به وسعت ایران و پراکندگی مراکز حساس آن در سراسر کشور محدودیت مهمی است. در مقایسه عراق در جنگ تحمیلی دست بسیار بازتری برای تخریب و انفجار در ایران داشت. به نظر می رسد برخلاف تبلیغات پر سروصدای اسرائیل در مورد آزادی عمل هواپیماهای جنگی اسرائیل بر فراز ایران و تهران این حملات بیشتر از طریق پهباد و کوادکوپتر انجام میشود. چندین فروند از این پهبادها تاکنون سرنگون شده و پدافند هوایی کشور رکورد و تجربه قابل توجهی در هدف قراردادن این هواگردها در نبرد با پهبادهای پیشرفتهآمریکایی دارد.
نتایج این نبرد چند روزه مشخص کرده حجم آتش اسرائیل در ایران بسیار محدود است که این امر با توجه به فاصله زیاد پایگاههای هوایی اسرائیل از ایران محدودیتی جدی است. یعنی هواگردهای اسرائیلی عمدتا ناچار به حمل راکتهای سبک هستند که وزن آنها از چند کیلو یا حداکثر چند ده کیلو تجاوز نمی کند.
به نظر می رسد دیگرانی هم هستند که نسبت به موفقیت اسرائیل در این نبرد نظرات مشابهی دارند؟
بخش زیادی از این نظرات به دلیل جنگ روانی موثر و تبلیغات سنگین اسرائیل و شبکه های تلویزیونی همراه با اسرائیل مانند ایران اینترنشنال است. بینندگان این شبکهها بطور هوشمندانه و روانشناسانه تحت بمباران ماشین تبلیغات جنگی اسرائیل هستند. علاوه بر این، نوع دیگر و سالمتری از این بدبینی نیز وجود دارد. برای ناظران بسیاری در داخل و خارج حمله غافلگیرکننده اسرائیل به ایران یادآور حمله غافلگیرکننده به حزب الله لبنان و حذف رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی آن است. این یادآوری به طور اتوماتیک و به دلایل روانشناختی (و نه واقعی) این امر را القا می کند که نتیجه این نبرد مشابه آن نبرد خواهد بود. در آن نبرد حزب الله لبنان آسیب جدی دید و نتوانست آسیب چندانی به اسرائیل وارد کند. این نبرد به دلایل متعدد نبردی کاملا متفاوت است و باید براساس شرایط و مشخصات خود ارزیابی شود. اندازه های قدرت نظامی و قدرت ژئوپولیتیک ایران با حزب الله لبنان قابل مقایسه نیست. لبنان نصف اسرائیل وسعت دارد در حالیکه وسعت ایران هشتاد برابر اسرائیل است.
آینده این درگیری را چگونه ارزیابی می کنید؟
بعید می دانم این درگیری بیش از چند هفته یا حداکثر یک ماه طول بکشد. اسرائیل از نظر تسلیحاتی و تکنولوژی در موقعیت خوبی است اما محدودیتهای جدی برای ادامه جنگ دارد. این محدودیتها به رژیم صهیونیستی اجازه مانور زیادی نمی دهد و این کشور را در برابر جنگ طولانی مدت آسیبپذیر کرده است. این جنگ و ابعاد آن با جنگ اسرائیل در غزه و لبنان اصلا قابل مقایسه نیست.
این محدودیتها دقیقا چیست؟
اسرائیل از نظر ژئوپولیتیکی در مقایسه با ایران در موقعیت بسیار ضعیف تری قرار دارد. تمام این کشور حدود ۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد که در مقایسه با مساحت یک میلیون و ۶۰۰ هزار کیلومتری ایران کمیت ناچیزی است. تمام مراکز حیاتی اسرائیل تقریبا در یک مساحت ۵۰۰ کیلومتر مربع در مرکز اسرائیل قرار دارند. هیچ کوه و ارتفاعی در این منطقه وجود ندارد که بتوان چیزی را پنهان کرد یا در آن پناه گرفت. تمام این مراکز حیاتی در یک زمین مسطح قرار دارند. در واقع هیچ نقطه ای در اسرائیل، از نزدیکترین تا دورترین، خارج از دسترس آتش نیروهای مسلح ایران نیست. در حالیکه اسرائیل عملا به نیمه شرقی کشور دسترسی ندارد یا دسترسی محدودی دارد. اندازه های جمعیت این رژیم با ایران قابل مقایسه نیست. در برابر جمعیت نود میلیونی ایران، اسرائیل حدود ده میلیون جمعیت دارد که حدود یک چهارم آن غیریهودی هستند که نه تنها از نظر دموگرافیک به نفع اسرائیل عمل نمی کنند بلکه تهدیدی برای آن بشمار می آیند.
تمام ارتش اسرائیل حدود ۱۵۰ هزار نفر نیروی ثابت دارد که این هم در مقایسه با تعداد نیروهای مسلح ما عدد بسیار کوچکی است. این آمار و ارقام نشان می دهد تلفات و خسارات اسرائیل، هر چند کوچک، چقدر به ظرفیتهای محدود این رژیم آسیب می زند. یعنی کشته شدن یک نفر در اسرائیل یا خرابی یک مترمربع آسیبی به اسرائیل وارد میکند که قابل مقایسه با آسیب مشابه در ایران نیست.
در واقع براساس این واقعیتهای ژئوپولیتیکی می توان نرخ آسیب در اسرائیل در مقایسه با ایران را صد برابر ارزیابی نمود. به این معنا که تخریب یک ساختمان در اسرائیل از نظر آسیب به این رژیم معادل تخریب صدساختمان در ایران است. یا کشته شدن ۲۰ نظامی اسرائیلی را از حیث آسیب باید معادل ۲۰۰۰ نظامی در ایران به شمار آورد. این نرخ واقع بینانه میتواند نشان دهد اینک اسرائیل چه شرایط سختی را از نظر تلفات و خسارات تحمل می کند.
براساس واقعیتهای ژئوپولیتیکی می توان نرخ آسیب در اسرائیل در مقایسه با ایران را صد برابر ارزیابی کرد. به این معنا که تخریب یک ساختمان در اسرائیل از نظر آسیب به این رژیم معادل تخریب صدساختمان در ایران است.
با توجه به این محدودیتها و آسیبپذیریها چرا اسرائیل دست به چنین ریسکی زد؟
احتمالا عوامل مختلفی در این ماجرا دخیل بوده است. نتانیاهو منافع شخصی خود را در این حمله می دیده است. کابینه نتانیاهو پیش از این حمله در معرض سقوط بود و نتانیاهو با این حمله توانست کابینه را از سقوط نجات دهد. نبرد اسرائیل در غزه به بن بست رسیده بود و این رژیم از سوی رژیمهای غربی و حتی آمریکا برای پایان دادن به این جنگ تحت فشار قرار گرفته بود. علاوه بر اینها، پیروزیهای برق آسای اسرائیل در جبهه شمالی، در جبهه لبنان، سقوط نظام اسد در سوریه و تحولات عراق به این رژیم اعتماد بنفس کاذب و غیرواقع بینانه ای داده است. توانائیها و ظرفیتهای ایران با حزب الله و سوریه و ... قابل مقایسه نیست. ایران، در مقایسه با لبنان و غزه، کشوری وسیع و پهناور در دوردستها است و اسرائیل نمیتواند به آسانی به آن دسترسی جدی و موثر داشته باشد.
با این تحلیل آیا شما تجاوز اسرائیل را محکوم به شکست می دانید؟
ارتش اسرائیل راه بسیار سختی برای کسب یک پیروزی قاطع در پیش دارد. این امر در روزهای اخیر روشن تر شده و احتمالا در روزهای آتی آشکارتر خواهد شد. در ایران عامل مردمی عامل بسیار مهم و تعیین کننده ای است. اگر مردم اراده کنند در برابر این تجاوز بایستند و در دفاع از ایران همبسته باشند، اسرائیل شانسی برای پیروزی ندارد. فکر می کنم اگر علائم چنین اراده ای دیده شود، اسرائیل به سرعت در محاسبات خود تجدیدنظر خواهد کرد. اما آنچه رژیم صهیونیستی را امیدوار و طمعکار نگاه داشته برخی نارضایتیها و مشکلات داخلی است. اسرائیل امیدوار است به این دلیل مردم وارد صحنه نشوند و یا حتی نقش مثبتی در پیشروی رژیم صهیونیستی ایفا نماید.
به نظر می رسد این خیالبافی بیشتر ناشی از عدم آگاهی است. هویت ایرانی همچنان بسیار قوی است و مردم ایران به رغم نارضایتی از برخی سیاستها نسبت به تجاوز بیگانه به کشور بسیار حساس و منفی هستند و چنین تجاوزی را تحمل نمی کنند. اسرائیل هم در همین چند روزه نشان داد نمایش دوستی با مردم ایران اقدام فریبکارانه ای بیش نیست و در عمل از آسیب رساندن به مردم عادی ابایی ندارد و برای ترور یک نظامی یک مجتمع مسکونی را به خاک و خون می کشد. اینها غیرت مردم ایران را تحریک می کند و حتی موجب می شود مردم مشکلات روزمره را فراموش و تحمل کنند و متوجه تهدید اصلی کشور شوند. ادامه این روند به مردم ایران هم نشان خواهد داد که نتانیاهو فقط دشمن فلسطینی ها نیست. بلکه دشمن همه ملتهای منطقه است و از جنایت علیه مردم و شهروندان عادی، چه فلسطینی و چه ایرانی، باکی ندارد.
ارتش اسرائیل راه بسیار سختی برای کسب یک پیروزی قاطع در پیش دارد. این امر در روزهای اخیر روشن تر شده و احتمالا در روزهای آتی آشکارتر خواهد شد. در ایران عامل مردمی عامل بسیار مهم و تعیین کننده ای است. اگر مردم اراده کنند در برابر این تجاوز بایستند و در دفاع از ایران همبسته باشند، اسرائیل شانسی برای پیروزی ندارد.
نقش آمریکا و کشورهای غربی را در این درگیری چگونه ارزیابی می کنید؟
اسرائیل برای کشورهای غربی حیثیتی باقی نگذاشته است. آنها سرمایه های نمادین خود در زمینه حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را در جنگ غزه از دست دادند. در جریان تجاوز اسرائیل به ایران و مراکز هسته ای آن نیز تعهد آنها به قوانین بین المللی و منشور سازمان ملل و کنوانسیون اتمی زیر سوال رفته است. اگر آنها واقعا به حقوق بین الملل متعهد بودند باید تجاوز اسرائیل علیه ایران را محکوم می کردند.
بدتر از کشورهای اروپایی موضع آمریکا و ترامپ است. ترامپ، به عنوان رهبر بزرگترین قدرت جهان، شان خود را تا سطح یک پادوی تبلیغاتی اسرائیل پایین آورده است. لابی اسرائیل بار دیگر او را فریب داده اند. احتمالا او تصور می کند روی اسب برنده شرط بندی کرده است. در حالیکه این همراهی با اسرائیل شعارها و اهداف سیاسی وی از جمله صلح سازی، اجتناب از جنگ و شعار «اول آمریکا» را در معرض بی اعتباری کامل قرار داده و هزینه های سیاسی سنگینی را بر وی تحمیل کرده است.
بعید است کشورهای اروپایی و حتی آمریکا به نفع اسرائیل وارد عمل شوند. در کشورهای اروپایی مخالفت شدیدی با این کار وجود دارد. در آمریکا هم اکثریت قاطع مردم با دخالت نظامی آمریکا در موضوع مخالف هستند. بسیاری از نمایندگان کنگره و سنا هم با این کار مخالف هستند. این مخالفتها تنها به نمایندگان حزب رقیب، حزب دموکرات، محدود نمی شود بلکه جمهوریخواهان نیز در این باره دو پاره شده اند. بخش بزرگی از نمایندگان جمهوریخواه خواهان برکنار ماندن آمریکا از این درگیری هستند. مردم آمریکا هنوز خاطره تلخ دخالتهای نظامی آمریکا در افغانستان و عراق را فراموش نکرده اند.
آمریکا پس از بیست سال تلفات و خسارت اخیرا و به شکل خفت باری از افغانستان خارج شد. عراق هم مورد مهم دیگری در پیش چشم مردم آمریکا است. جایی که فریبکاری و تحریکات لابی اسرائیل موجب شد هزاران سرباز آمریکایی در عراق کشته شوند بدون آنکه سود خاصی عاید آمریکا شود. اسرائیل از این حمله سود برد و الان نیز در صدد است این داستان را در ایران تکرار کند اما با توجه به سابقه بد اسرائیل در این زمینه و تلفات سنگین آمریکایی ها در عراق، بعید است نخبگان آمریکایی و عقلای آنها دوباره تسلیم این فریبکاری شوند.
هدف قرار دادن استودیوی خبر صدا و سیما، صریحا مغایر مقررات بین المللی و محکوم است اما جلوی چشم جهان انجام شد. اسرائیل این هزینه سنگین را می پردازد تا به اهداف جنگ نرم یعنی ایجاد ترس و وحشت در میان مردم برسد.
تجاوز اسرائیل به ایران را در مجموع چگونه ارزیابی می کنید؟
در روابط بین الملل مفهومی به نام قدرت هوشمند پدیدار شده است. قدرتهای هوشمند از ترکیبی مناسب از قدرت سخت و قدرت نرم برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند. اسرائیل در نبرد هوشمندانه ید طولایی دارد. اما به دلیل کوچکی اندازه های این کشور و بزرگی ایران از قدرت سخت چندانی برای آسیب زدن به ایران برخوردار نیست. بنابراین بر قدرت نرم متکی است. این قدرت نرم در تلاش است بر اراده، روحیه و اتحاد مردم ایران تاثیر بگذارد.
هدف قرار دادن استودیوی خبر صدا و سیما یک نمونه واضح از این اقدامات است. چنین کاری صریحا مغایر مقررات بین المللی و محکوم است اما جلوی چشم جهان انجام شد. همه توانستند این صحنه را زنده ببینند و اسرائیل نمی تواند منکر این حمله غیرقانونی شود. اما اسرائیل این هزینه سنگین را می پردازد تا به اهداف جنگ نرم یعنی ایجاد ترس و وحشت در میان مردم برسد. زیرا محاسبه کرده که دیدن صحنه زنده بمباران مرکز صدا و سیما مردم ایران را وحشت زده و هراسان خواهد کرد. اگر جلوی قدرت نرم اسرائیل گرفته شود کاری از دست قدرت سخت آن ساخته نیست.