جوان آنلاین: گاهی والد بودن شبیه راهرفتن روی یک طناب باریک است. هر قدم را با عشق برمیداری، اما فشارها آنقدر زیاد میشود که حفظ تعادل سختتر از همیشه به نظر میرسد. نه، چون کوتاهی کردهای، بلکه، چون مدتهاست همه چیز را به دوش کشیدهای. در سالهایی که بحرانها یکی، یکی از راه میرسند و حمایتها کمتر میشود، طبیعی است اگر گاهی احساس کنی دیگر رمقی برای ادامه نداری. روانشناسان به این وضعیت میگویند «فرسودگی روانی والدین»، پدیدهای که نه نشانه ضعف که نشانه فشار مزمنی است که گفته نشده!
فشارهای پنهان والدگری در بحرانهای آشکار
سالهاست که فرسودگی والدین بهعنوان یکی از پدیدههای مهم در حوزه سلامت روان شناخته میشود. اما این مسئله وقتی حادتر میشود که والدین در دل بحرانهایی مثل کرونا، افزایش تورم، بیکاری یا ناامنی اقتصادی قرار میگیرند. این فشارها، ساختار روانی خانواده را فرسوده میکند و والد بودن را به تجربهای فراتر از توان تبدیل میکند.
افزایش مسئولیت بدون حمایت
بحرانهایی مانند همهگیری کرونا یا بیثباتی اقتصادی، بارهایی را به والدین تحمیل کردند که معمولاً دیده نمیشوند، مراقبت ۲۴ساعته از کودک، ایفای همزمان نقش والد، معلم، نانآور و همراه روانی. در بسیاری خانوادهها بهویژه با تقسیم سنتی نقشها، این فشار بیشتر بر دوش مادران افتاد. زنانی که هم باید مراقب کودکان باشند، هم خانه را مدیریت کنند، هم به کارشان ادامه دهند و هم تاب بیاورند. در چنین شرایطی، اگر حمایت اجتماعی، خدمات عمومی یا حتی همراهی درونخانوادگی کاهش پیدا کند، احساس خستگی، تنهایی و ناتوانی، کمکم روان والد را فرسوده میکند. این، خستگیای نیست که با خوابیدن برطرف شود؛ بلکه سایهای است که روی تمام وجوه زندگی میافتد.
از فرسودگی تا تنش در خانه
فرسودگی روانی والدین، فقط یک تجربه فردی نیست؛ پیامدهای گستردهای برای کل خانواده دارد. مطالعات نشان میدهند که والدین فرسوده بیشتر دچار بیحوصلگی، ناامیدی و رفتارهای واکنشی میشوند. در چنین حالتی، احتمال بیتوجهی به نیازهای کودک یا حتی خشونتهای کلامی و فیزیکی بالا میرود. یک تحقیق اروپایی نشان داد، والدینی که فرسودگی بالاتری دارند، بیشتر از سایرین در معرض واکنشهای تنبیهی نسبت به فرزندان قرار میگیرند. این یعنی اگر به موقع به فرسودگی والدین پرداخته نشود، ممکن است به بروز چرخهای از خشونت خانگی منجر شود. چرخهای که نه تنها والدین، بلکه امنیت روانی کودکان را نیز تهدید میکند.
اثر دومینویی فرسودگی بر کودکان
محیط خانهای که والد فرسوده در آن زندگی میکند، معمولاً فضای امنی برای کودک نیست. اضطراب، پرخاشگری، افسردگی یا بیتوجهی در والد، میتواند کودک را دچار مشکلات روانی و رفتاری کند. از گوشهگیری تا پرخاش، از بیاعتمادی تا اضطراب؛ کودکان این فضای ناامن را درونی میکنند و همین بازخورد، والدین را بیشتر در چرخه تنش گرفتار میکند.
چرا والدین فرسوده میشوند؟
دلایل فرسودگی روانی والدین چندوجهیاند، اما در رأس آنها، فشار مزمن بدون منابع جبرانی کافی قرار دارد. تقسیم نابرابر مسئولیتها: هنوز در بسیاری از فرهنگها، بار مراقبت و تربیت کودک بیشتر بر عهده مادران است. وقتی زنان همزمان باید کار کنند، خانه را مدیریت کنند و مراقب کودک باشند، فرسودگی روانی دور از انتظار نیست.
فقدان حمایت اجتماعی: در نبود سیستمهای حمایتی مانند مرخصی والدگری، خدمات مراقبت از کودک یا مشاوره رایگان، والدین با فشارهایی روبهرو میشوند که راه فراری از آن ندارند.
کمالگرایی و احساس گناه: بسیاری از والدین بهویژه مادران، از سوی جامعه، رسانه یا اطرافیان تحت فشار قرار دارند که باید «همه چیز را عالی» انجام دهند. وقتی این تصویر ایدهآل عملی نمیشود، احساس گناه، ناامیدی و خشم به سراغشان میآید.
تنهایی و انزوا: نبود فضای همدلی و گفتوگو، والد را درگیر یک تجربه انفرادی میکند. این تنهایی یکی از اصلیترین زمینههای فرسودگی روانی است.
چه باید کرد؟ راهکارهایی برای ترمیم روان فرسوده
۱. آگاهی و آموزش: اولین گام، شناخت علائم است. خستگی مداوم، کاهش احساس لذت در والدگری، فاصلهگیری عاطفی از کودک یا احساس ناکارآمدی، میتوانند نشانههای هشداردهنده باشند. آگاهی از آنچه «فرسودگی» خوانده میشود، کمک میکند والدین زودتر برای کمک اقدام کنند.
۲. درمانهای روانشناختی:رویکردهایی مانند CBT یا طرحوارهدرمانی میتوانند به والدین کمک کنند که الگوهای ذهنی آسیبزننده خود را بازسازی کنند و حساسیتشان به انتقاد یا شکست را کاهش دهند. این درمانها، نه برای «اصلاح» والد که برای مراقبت از روان او طراحی شدهاند.
۳. تقویت همکاری والدینی: همپیمانی در والدگری، یعنی تقسیم بار روانی، عاطفی و عملی. وقتی والدین یک تیم منسجم باشند، فرسودگی کمتر و کنترل بیشتر میشود. مشاوره زوجی و آموزش مهارتهای ارتباطی میتواند در این مسیر مؤثر باشد.
۴. حمایت اجتماعی و ساختاری: شبکههای حمایتی خانوادگی، خدمات روانشناختی ارزانقیمت، مراکز مراقبت کودک و حمایتهای دولتی، نقش مهمی در کاهش فشار والدین دارند. والدینی که فرزند با نیازهای ویژه دارند، بیش از دیگران به این حمایتها نیازمندند.
۵. تغییر نگرش فرهنگی: مشارکت برابر در خانه و مراقبت کودک، باید به یک هنجار جدید تبدیل شود. رسانهها، نظام آموزشی و نهادهای فرهنگی نقش تعیینکنندهای در تغییر نگاه سنتی به والدگری دارند.
بازگشت به تعادل
فرسودگی روانی والدین، نه یک شکست فردی، بلکه نشانهای از فقدان حمایت و فشارهای انباشته است. تجربه بحرانهایی مثل کرونا بهروشنی نشان داد، وقتی والدین تحت فشارند، سلامت کل خانواده در معرض خطر قرار میگیرد. توجه به سلامت روان والدین یعنی سرمایهگذاری بر آیندهای آرامتر، ایمنتر و انسانیتر برای کودکان. لازم است با آموزش، درمان، حمایت و همدلی، زمینهای فراهم شود که والدبودن، مسیری برای رشد مشترک باشد نه میدان فرسودگی.