جوان آنلاین: نگاه گران و پیچیده به ازدواج، باعث تأخیر در تشکیل خانواده و در نهایت لطمه به بنیان و آینده کشور است. «ازدواج» نیاز اولیهای است که برای نجات از پیری جمعیت، باید در اولویت قرار بگیرد، اما این مقوله به دلایل مختلفی در این سالها تغییرات چشمگیری داشته است که به تبع آن نرخ ازدواج کاهشی و سن ازدواج افزایشی شده است. براساس آخرین گزارشهای مرکز آمار ایران، جمعیت ایران به سمت پیری پیش میرود، به طوری که در سالهای اخیر نرخ باروری به کمتر از سطح جانشینی یعنی به ۲/۱ فرزند به ازای هر زن کاهش یافته است. این روند به ویژه در بین نسلهای جوان تر، تهدید جدی برای آینده کشور از نظر اقتصادی و اجتماعی به شمار میآید.
تعداد ازدواجها در مقایسه با سالهای گذشته کاهش چشمگیری نشان میدهد. علاوه بر این، سن ازدواج نیز به طور متوسط افزایش یافته و بسیاری از جوانان به دلیل عوامل مختلف، از جمله مسائل اقتصادی و فرهنگی، تمایل کمتری به ازدواج در سنین پایین نشان میدهند. در این میان، تحلیلهای آماری نادرست و آمارهای مبالغه آمیز در مورد نسبت طلاق به ازدواج هم نگرانیهای بیشتری را در میان جوانان ایجاد کرده است. در کنار این مسائل، فرهنگ کمال گرایی نیز در ازدواج به طور فزایندهای در بین جوانان رواج پیدا کرده و باعث شده است بسیاری از افراد در انتظار شرایط ایدهآل برای ازدواج بمانند. این نگرش در بلندمدت میتواند به افزایش تجرد قطعی و تغییرات فرهنگی غیرقابل بازگشت منجر شود.
یکی از جنبههای این کمالگرایی، انتظار برای تأمین شرایط مالی مناسب است. بسیاری از جوانان قبل از ازدواج، به دنبال داشتن خانهای مستقل، شغل ثابت و امنیت مالی کامل هستند. علاوه بر این، مفاهیم ایدهآل از شریک زندگی نیز نقش مهمی دارد. برخی افراد به دنبال شریکی برای زندگیشان هستند که تمام ویژگیهای ایدهآل، مثل زیبایی ظاهری، هوش، شخصیت و وضعیت اجتماعی را داشته باشد. در برخی موارد، انتظار برای رسیدن به زمانبندی مناسب هم مشاهده میشود. به این معنا که بسیاری از جوانان هر زمان که خود را در موقعیت شغلی یا تحصیلی خاصی قرار دهند، به ازدواج فکر میکنند. در نتیجه کمال گرایی موجب میشود افراد در انتظار شرایط بینقص بمانند، از این رو ازدواج را به تأخیر بیندازند. در تحقیق از چند مرکز مشاوره ازدواج در تهران هم این نگرانیها دیده میشد. بسیاری از مراجعان به این مراکز در سنین ۳۰ تا ۳۵ سال بودند که همچنان از ترس طلاق یا ناتوانی در تأمین ایدهآلهای مدنظرشان، ازدواجشان را به تعویق انداخته بودند.
در این باره با صالح قاسمی، پژوهشگر حوزه جمعیت گفتوگویی داشتیم که نشان میدهد این مسئله فقط به عوامل اقتصادی یا اجتماعی محدود نیست و بیشتر به خاطر بعضی رویکردهای غلط و اطلاعات نادرستی است که به جامعه داده شده و نگاه جوانها را به ازدواج دچار خطا کرده است. همچنین برخی تحلیلهای رایج از ازدواج و طلاق به جای شفاف سازی بر اضطراب و بیاعتمادی آنها افزوده است. در ادامه، جزئیات بیشتری را در این باره از زبان این کارشناس میخوانید؛ نگاههایی که دعوت میکند با بازنگری در فهم مان از ازدواج، بسترهای فرهنگی نادرست را اصلاح و جوانان را با نگاهی واقع گرایانه، شجاعانه و امیدوارانه به سمت تشکیل خانواده و در نهایت نجات از پیری جمعیت سوق دهیم.
«ازدواج» جایی برای محاسبات غیرعادی!
قاسمی در ابتدای گفتوگو، به زاویهای کمتر شنیده شده از موضوع ازدواج اشاره میکند و اینکه نباید این مسئله را صرفاً با محاسبات مادی و روزمره تحلیل کرد. او میگوید: «باید با صراحت به جوانها بگوییم ازدواج یک مقوله عادی و صرفاً زمینی نیست. بسیاری از محاسبات معمول، توان پاسخگویی به پرسشهای مربوط به ازدواج را ندارند. کافی است از فردی که ازدواج کرده، حتی اگر فردی غیرمتدین باشد سؤال کنید، آن وقت متوجه میشوید ازدواج در حقیقت یک پدیده ویژه است، گشایشهایی خاص و امدادهایی غیرمنتظره در آن رخ میدهد. این نکتهای است که باید روشن و صادقانه برای نسل امروز توضیح داده شود.»
آمارهایی که نادرست تحلیل میشوند
از جمله موانع ذهنی ازدواج در نسل جوان، باور به آمارهایی است که در نگاه اول، هشداردهنده به نظر میرسند، اما در واقع به درستی تحلیل نشدهاند. این پژوهشگر جمعیت با اشاره به یکی از همین باورهای معمول میافزاید: «تحلیلهای غلطی در مورد نسبت طلاق به ازدواج در رسانهها منتشر میشود. اخیراً میگویند از هر سه ازدواج، یکی به طلاق ختم میشود، یا حتی شبکههایی مثل BBC فارسی مدعی هستند از هر دو ازدواج یکی به طلاق ختم میشود. این آمار هم نادرست است و هم غیرعلمی. چرا؟ چون تعداد ازدواجهای ثبت شده در یک سال را با تعداد طلاقهای ثبت شده در همان سال مقایسه میکنند، در حالی که طلاقهای ثبت شده لزوماً مربوط به ازدواجهای همان سال نیست. ممکن است مربوط به ۱۰، ۲۰ یا حتی ۵۰ سال قبل باشد، بنابراین این دو آمار، قابل مقایسه با یکدیگر نیستند.»
وی معتقد است، این تحلیلهای اشتباه، ترسی غیرواقعی از ازدواج را در ذهن جوانان ایجاد کرده است؛ ترسی که در فضای رسانهای و حتی خانوادگی بازتولید میشود و بر تصمیم گیری نسل جوان سایه میافکند.
وقتی کمال گرایی مانع خوشبختی میشود
مسئله بعدی که قاسمی بر آن تأکید دارد، فرهنگ نادرست کمال گرایی در ازدواج است؛ فرهنگی که خواستهها را آنقدر بالا میبرد تا مسیر طبیعی ازدواج را دشوار یا غیر ممکن میکند: «ما دچار یک اشتباه فرهنگی در نگاه به ازدواج شدهایم. کمال گرایی یعنی صد درصدی دیدن مقدمات ازدواج و خواستن همه چیز در نقطه اوج. این نگاه، ازدواج را گران و پیچیده میکند، باعث تأخیر در تشکیل خانواده میشود و در نهایت بخشی از افراد، به ویژه دختران، امکان ازدواج را از دست میدهند، به همین دلیل آمار تجرد قطعی رو به افزایش است.»
وی برای اصلاح این نگاه، به کتابی از یک جامعه شناس امریکایی با عنوان «قدرت شروع ناقص» اشاره میکند و توضیح میدهد: «نویسنده کتاب معتقد است برای شروع اتفاقات مهم زندگی، نباید منتظر شرایط ایده آل ماند. کسانی که منتظر نقطه اوج هستند، هیچ وقت شروع نمیکنند. این نگاه باید وارد فرهنگ ازدواج و حتی فرزندآوری ما شود. شروع با داشتههای موجود، یعنی پذیرش واقعیت و حرکت به سمت آینده.»
ازدواج را دوباره بفهمیم
در شرایطی که بحران پیری جمعیت، دغدغهای جدی برای آینده کشورمان شده است، بازتعریف نگاه به ازدواج یک ضرورت فرهنگی است. از میان حجم بالای تحلیلهای آماری و روایتهای رسانهای، شاید وقت آن رسیده باشد که بار دیگر، به زبان روشن و انسانی درباره فلسفه ازدواج حرف بزنیم، همانطور که این پژوهشگر جمعیت میگوید: «وظیفه ما این است که تحلیلهای غلط را اصلاح کنیم و امید واقعی را به جوانها بازگردانیم. ازدواج مسیر سختی است، اما حتماً ارزش شروع را دارد، حتی اگر شروعش ناقص باشد.»
مسئولیت همگانی در بازسازی فرهنگ ازدواج
در ادامه قاسمی به این نکته تأکید میکند که چاره کار تنها در اصلاح آمار یا تشویقهای سطحی نیست بلکه نیازمند بازسازی فرهنگی در نگاه جامعه به ازدواج است. «بازسازی» طوری که مسئولیت آن میان خانوادهها، رسانه ها، نظام آموزشی و نهادهای سیاستگذار تقسیم میشود. او میگوید: «باید با جوانها درباره ازدواج گفتوگو کنیم، اما نه با زبان تهدید، بلکه با زبان واقعیت و همدلی. خانوادهها باید بدانند سختگیریهای بیمورد و توقعات بیش از حد، جوانها را عقب میزند. جامعه باید بفهمد ازدواج، فقط یک مرحله شخصی نیست بلکه بنیان آینده کشور به آن وابسته است.»
این پژوهشگر جمعیتی با تأکید بر اینکه رسانهها نقش مهمی در اصلاح نگاه عمومی دارند، اظهار داشت: «یکی از راهکارها این است که رسانهها از بازنشر آمارهای بدون تحلیل خودداری کنند و به جای آن، روایتهای امیدبخش از ازدواجهای موفقی را که با شرایط ساده آغاز شدهاند، برجسته کنند. جوانها نیاز دارند ببینند که ازدواج شدنی است، حتی اگر همه چیز ایدهآل نباشد. همچنین سیاستهای حمایتی هم باید مؤثر، مستمر و با درک واقعیات جوانان باشد. تسهیلات ازدواج، اشتغال جوانان و مسکن، همه اینها مهم هستند، اما اگر فرهنگ عمومی اصلاح نشود، حمایتهای اقتصادی هم به نتیجه نمیرسند. ما باید فضای ذهنی جامعه را از ترس و ناامیدی نسبت به ازدواج، به درک و اعتماد و همدلی تغییر دهیم. معمای ازدواج و فرزندآوری بدون اصلاح نگرش حل نخواهد شد.»
در پایان باید گفت اگرچه دغدغه پیری جمعیت و کاهش نرخ فرزندآوری به یکی از مسائل استراتژیک کشور تبدیل شده است، اما پیش از رسیدن به بحث فرزند لازم است به مرحله نخست آن فلاشبک زد و آن بازتعریف درست و انسانی «ازدواج» است آن هم نه صرفاً به عنوان یک سنت، بلکه به عنوان یک نیاز شخصی، اجتماعی و ملی.
بر همین اساس قاسمی گفت: «ازدواج یک نیاز طبیعی، یک تصمیم اجتماعی و یک سرمایه ملی است. برای نجات از پیری جمعیت، باید ازدواج را دوباره فهمید، آن هم ساده، صمیمی و ممکن.»