جوان آنلاین: بیستوچهارمین دوره رقابتهای لیگ برتر هم تمام شد. در یک نگاه کلی تراکتور قهرمان شد. سپاهان دوم، نساجی مازندران و هوادار هم سقوط کردند. خب خبری از استقلال و پرسپولیس نیست، چرا؟ چون اولی خوششانس بود که جایش را به نساجی داد تا با سلام و صلوات در لیگ برتر باقی بماند و دومی هم اینقدر نگونبخت شد که به تمام تیمهای پایین جدول باخت و هر چه طی یک دهه قبل به دست آورده بود به باد داد، البته هر دو تیم اینقدر پرادعا هستند که هنوز هم خودشان را بزرگ تصور میکنند و حتماً لازم است کسی با یک سیلی به آنها بفهماند دوران بزرگیتان تمام شده و حالا برای بالا آمدن باید خیلی بجنگید و شاید هلدینگ و کنسرسیوم بانکی تا آخر این جنگ پشتتان نمانند که اگر اینچنین باشد، کارتان تمام است.
بگذریم، لیگ بیستوچهارم تمام شد. با همان حواشی همیشگی با همان نقاط ضعفی که فکر میکردیم هر چه جلوتر برویم کمتر میشود، اما هر فصل بیشتر از فصل قبل تکرار میشود؛ لیگی پر از فحاشی و بیفرهنگی که در این کوتاه اصلاً قصد پرداختن به آن را نداریم، اما میخواهیم بگوییم این لیگ بیاخلاق و بیفرهنگ حتی در بعد فنی هم هیچ حرفی برای گفتن نداشت؛ لیگی بدون ورزشگاههای مناسب و در حد استاندارد، لیگی با داوریهای پرایراد که حتی سیستم VAR نصفهنیمهای هم که به آن اضافه شد، نتوانست مشکلاتش را برطرف کند و تازه خودش شد «قوز بالاقوز»؛ لیگی خالی از استعداد، خالی از تکنیک و بدتر از همه خالی از تاکتیک، لیگی که از تماشای بازیهایش خسته میشوید و خیلی راحت میتوانید بیخیال دیدن حتی دربیهای آن شوید.
لیگ بیستوچهارم تمام شد؛ لیگی که نه پویا بود و نه بازیکنساز، قبلترها میگفتند یک تیم ملی خوب و قدرتمند از دل یک لیگ پویا بیرون میآید. حالا لیگ تمام شده و تیم ملی باید خود را آماده دو بازی آخر مرحله انتخابی جام جهانی کند. تیم ملی که صعودش قطعی شده و برای قطعی کردن این صعود هیچ نیازی به بازیکنان لیگ برتر نداشت؛ تیمی که نگاه سرمربی آن (چه قلعهنویی و چه هر کس دیگر) به خارج از ایران است تا ببیند لژیونرها چه میکنند، والا از دل لیگ بازیکنی که بتواند حریف تیمهای عربی و شرق آسیایی شود، بیرون نمیآید که اگر چنین بود حداقل یکی از تیمهای همیشه مدعی آن حداقل در لیگ درجه دوم آسیا به جایی میرسید.
سؤال این است لیگی که دو تیم پرادعایش در لیگ نخبگان مایه ننگ و خجالت میشوند و قهرمان و نایبقهرمان امروزش حتی از پس تیمهای درجه دوم و سوم کشورهای عربی برنمیآیند، چه تعریفی میتواند داشته باشد. فوتبال باشگاهی ایران سالهاست کیفیت خود را ازدست داده و تبدیل به مأمنی شده برای دلالها و مدیران نالایقی که از اشتیاق هواداران برای پر کردن جیبهای خود استفاده کنند و بیتالمال را بالا بکشند؛ لیگی که هر روز به تعداد پروندههای فسادش اضافه میشود، حقیقت تلخی است ولی چارهای جز قبول آن وجود ندارد. فوتبال باشگاهی ایران سالهاست بیروح و بی جان شده و هرروز بدتر از قبل میشود. فوتبالی که باید با آن خداحافظی کرد نه برنامهریزی برای فصل بعد!
«پرسپولیس» از اینجا رانده، از آنجا مانده
لیگ بیستوچهارم درحالی به پایان رسید که مدافع عنوان قهرمانی نه فقط دستش به جام نرسید که با ایستادن بر سکوی سوم، از کسب سهمیه لیگ نخبگان هم جا ماند تا در کل فصل ناکامی را پشت سرگذاشته باشد، آن هم در شرایطی که این تیم طی هشت سال اخیر هفت مرتبه جام قهرمانی را بالای سر برده بود و هوادار پرسپولیس به قهرمانی این تیم عادت کرده بود.
پرسپولیس که دو فصل قبل با یحیی گلمحمدی و اوسمار موفق به کسب دو عنوان قهرمانی شده بود، نتوانست با گاریدو مسیر قهرمانی را ادامه دهد، البته که گاریدو یکی از انتخابهای پرانتقاد بود که حضورش روی نیمکت سرخپوشان به درازا نکشید و بارها و بارها از روی سکوها شعار حیاکن، رها کن را به وضوح شنید. اوج این انتقادها بعد از شکست پرگل و خانگی سرخپوشان به مس رفسنجان در هفته سیزدهم بود که نه فقط پرسپولیس را دچار بحران کرد که خشم هواداران را نیز برانگیخت. چهار شکست در ۱۳ بازی یا به عبارتی دیگر سه شکست در پنج بازی آخر چیزی نبود که هوادار پرسپولیس تحمل آن را داشته باشد و کار به جایی رسید که درویش چارهای نداشت جز قبول خواسته هواداران و کنار گذاشتن مرد اسپانیایی. مربی که وقتی از جمع سرخپوشان جدا شد، این تیم به واسطه کسب تنها ۲۴ امتیاز از هفت برد، دو مساوی و چهار باخت در رده چهارم قرار داشت، البته که این جدا از نتایج ضعیفی بود که سرخپوشان در لیگ نخبگان کسب کردند (یک برد، سه مساوی و دو باخت) نتایجی که زمینهساز عدمحضور پرسپولیس در مرحله بعدی این رقابتها شد، البته که نارضایتی از گاریدو تنها به سکوها ختم نمیشد و بازیکنان و حتی پیشکسوتان هم از او شاکی بودند، خصوصاً بابت تغییرات پرتعداد در ترکیب تیم که مانع ایجاد ثبات میشد.
گاریدو، اما توافقی از جمع سرخپوشان جدا شد و این جدایی برخلاف همیشه مشکلات مالی و بدهیهنگفتی روی دست باشگاه نگذاشت. بعد از این جدایی، کریم باقری که تاپیش از آن همواره پیشنهاد هدایت پرسپولیس را رد کرده بود، هدایت سرخپوشان را موقتاً به دست گرفت تا مدیریت باشگاه بعد از فراز و نشیب بسیار کارتال ترکتبار را به عنوان سرمربی جدید معرفی کند. مربی ترکیهای نیامده گفت قرار نیست کار خاصی برای فصل جاری انجام دهد و مدام وعده سال آینده را داد، شاید به همین دلیل هم بود که پرسپولیس نه تنها از کورس قهرمانی عقب افتاد که دستش حتی به نایبقهرمانی و کسب سهمیه لیگ نخبگان و جام حذفی و حتی سوپر جام هم نرسید. آنهم در شرایطی که لیگ را به عنوان مدافع عنوان قهرمانی و با هدف هتتریک دوباره آغاز کرده بود و بدتر اینکه چهار بار در طول فصل به سپاهان باخت.
نقش حواشی را هم نمیتوان در عدمنتیجهگیری این فصل سرخپوشان دست گم گرفت، با وجود این، اما بسیاری بر این باور بودند که پرسپولیس در لیگ بیستوچهارم آن جسارت و شجاعت سابق را نداشت و به همین دلیل هم نتوانست هیچ موفقیتی کسب کند. این انتقاد بعد از شکست پرسپولیس به تیم دوم النصر در آزادی به پررنگترین شکل ممکن مطرح شد. اکثر پیشکسوتان بر این باور بودند وقتی باشگاه هزینه گزافی بابت جذب سرمربی متحمل میشود، انتظارات بالا میرود، اما کارتال هم درست مثل گاریدو نتوانست انتظارات را برآورده کند و شاید بیشترین انتقادی که به او شد، این بود که این مربی ترکتبار حتی به لحاظ روحی- روانی هم نتوانست تیمی آماده را روانه میدان کند، آن هم در شرایطی که یک نیمفصل زمان داشت و اتفاقاً نیامده هم برای جذب بازیکن فهرست داد، اما حتی دورسون، خرید سوگولی او هم نتوانست عملکرد قابل قبولی ارائه دهد و دست آخر سرخپوشان از اینجا رانده و از آنجا مانده در حالی لیگ را به پایان بردند که هیچ موفقیتی به نام خود ثبت نکردند، آن هم در شرایطی که این فصل کم هزینه نکرده بودند، اما نه تغییرات کادرفنی جواب داد و نه جذب بازیکنان گرانقیمت، اما باوجود تمام انتقادها و ناکامیها درویش که در تمام طول فصل شنونده شعارهای هواداران علیه خود بود، با وجود استعفا همچنان به کارش در جمع سرخپوشان ادامه داد، به این امید که شاید فصل آینده فصل متفاوتی باشد برای پرسپولیس، اما آیا این مهم با حضور آدمهای تکراری در رأس کادرفنی و مدیریت این باشگاه محقق میشود؟ آنها که در فصلی که به پایان رسید هیچ گلی به سر پرسپولیس نزدند!
«سپاهان» راضی از نایبقهرمانی
شرایط فصل و بازیهای لیگ بیستوچهارم جوری پیش رفت که درنهایت سپاهانیها به رغم از دست دادن جام قهرمانی، از کسب نایبقهرمانی لیگ و سهمیه پلیآف لیگ نخبگان راضی و خوشحال باشند.
تیم متمول اصفهانی در این فصل نیز با دست باز و بدون مشکل اقتصادی بازیکن و مربی داخلی و خارجی به خدمت گرفت و طبق معمول مدعی عنوان قهرمانی بود، اما مثل یک دهه گذشته معلوم شد موفقیت در لیگبرتر فقط به خرج کردن و ریختوپاش نیست. سپاهان با هشت امتیاز کمتر نسبت به تراکتور، دوم لیگ شد تا حسرت هوادارانش برای قهرمانی در لیگبرتر ۱۰ ساله شود، البته آنها چندان ناموفق هم نبودند، موفقیتهای زردپوشان در این فصل قهرمانی سوپرجام و کسب سهمیه حضور در پلیآف لیگ نخبگان است که هر دو را از چنگ پرسپولیس درآوردند و این مسئله اهمیت زیادی برای سپاهانیها داشت.
زردهای اصفهان فصل را با ژوزه مورایس پرتغالی شروع کردند و در نهایت با پاتریس کارترون فرانسوی به پایان رساندند. چهار برد متوالی در چهار هفته نخست امیدوارکننده به نظر میرسید تااینکه در هفته اول لیگقهرمانان به حریف اردنی باختند و بعد از آن هم در دربی اصفهان متوقف شدند و سپس برابر تراکتور تن به شکست دادند. شرایط پرنوسان ادامه پیدا کرد و در آخر و در هفته دهم شاگردان مورایس آلومینیوم را بردند و صدرنشین شدند. عجیبترین خبری که در آن زمان میشد شنید، قهر و رفتن مورایس از سپاهان بود! مرد پرتغالی در ایران ازدواج کرده و مسلمان شده بود ولی نتوانست با برخی حواشی باشگاه و سکوها کنار بیاید.
مورایس رفت و طبقمعمول هیچ توضیح قانعکنندهای بابت رفتن او به هواداران داده نشد. پس از رفتن مورایس سپاهان در چهار بازی بعدی (در آسیا، لیگ و جامحذفی) ابتدا از سوی آلمیدا و پس از آن جلال امیدیان دستیاران سابق مرد پرتغالی اداره شد تااینکه از بازی با استقلال تاجیکستان کارترون رسماً روی نیمکت نشست. برد ۲ بر صفر در این بازی شروع خوبی برای کارترون رقم زد و این روند تا بازی برگشت با پرسپولیس تداوم یافت. مرد فرانسوی اولین مربی تاریخ لیگبرتر ایران لقب گرفت که در ۱۷ بازی اول خود هیچ شکستی متحمل نشد. گلگهر، اما نوار موفقیتهای سپاهان با کارترون را پاره کرد و درواقع همین باخت ۲ بر یک خانگی بود که عملاً تکلیف قهرمان فصل را مشخص کرد.
از جمله موفقیتهای طلاییپوشان در این فصل کسب چهار پیروزی برابر پرسپولیس است. در حقیقت گرفتن شش امتیاز حیاتی از تیم رقیب در لیگ، حذف پرسپولیس در جامحذفی و قهرمانی در سوپرجام با عبور از سد پرسپولیس افتخاری است که به پای کارترون و تیمش نوشته شده. بازی رفت لیگ در اصفهان با پیروزی ۲ بر یک میزبان تمام شد، فینال سوپرجام با برتری یک بر صفر زردپوشان در اراک به پایان رسید، در نقشجهان و در یکهشتم نهایی جامحذفی سپاهان ۳ بر ۲ قرمزهای تهران را شکست دادند و در آزادی هم سپاهان با زدن دو گل تیر خلاص را بر پیکر پرسپولیس زد. در مصاف با استقلال هم در هفته آخر پیروزی ۳ بر یک برابر تیم جباری، حکم حضور سپاهان در لیگ نخبگان آسیا را امضا کرد، البته در این میان نباید از عملکرد خوب سپاهان در ابتدای فصل و جذب چند بازیکن جوان از جمله لیموچی، حزباوی و گودرزی به سادگی گذشت؛ بازیکنانی که کمک زیادی به سپاهان کردند. سپاهان تنها دو باخت را تجربه کرد و با کسب ۳۵ امتیاز از بازیهای خانگی موفقترین میزبان لقب گرفت، اما حالا و برخلاف ابتدای فصل از اردوگاه زردپوشان خبرهای خوبی به گوش نمیرسد. گفته میشود کارترون خیال ماندن ندارد و به زودی سرمربی جایگزین معرفی میشود. از طرفی شنیده میشود برخی از بازیکنان اسمی سپاهان نیز پیشنهادهای خوبی از تیمهای تهرانی دارند و باتوجه به رقمهای پیشنهادی انتقالشان را باید حتمی دانست. منطق فوتبال میگوید به ترکیب برنده نباید دست زد، اما ظاهراً ترکیب برنده سپاهان در حال متلاشی شدن است. سپاهان برخلاف تیمهای مدعی و رقیبش دغدغه چندانی بابت خرید بازیکن ندارد، اما مهم این است که چه کسی و با چه هدفی از طرف سپاهان وارد بازار نقل و انتقالات میشود؛ بازاری که جنگ آن برای ضربه زدن به حریفان چند هفتهای است آغاز شده است.
دبلی که امیرحسین را آقای گل کرد
کسب عنوانهای فردی، یکی از افتخارات بازیکنان فوتبال است و در این بین آقای گل شدن بیتردید یکی از مهمترین، پرافتخارترین و دشوارترین دستاوردی است که هر بازیکنی میتواند کسب کند، به همین دلیل هم است که هرساله رقابت تنگاتنگی برای کسب این عنوان فردی وجود دارد؛ عنوانی که صرفاً افتخار فردی به حساب نمیآید و برای باشگاهها و تیمها نیز موفقیتی قابل توجه است که حتی میتواند جایگاه آنها را در آمار و ارقام ارتقا بخشد. در همین راستا، سپاهان یکی از پرافتخارترین تیمهاست که در شش دوره، آقای گل تیم از جمع زردپوشان اصفهانی بوده، بعد از سپاهان، پرسپولیس و استقلال با چهار آقای گلی، در رتبههای بعدی قرار دارند. بیشترین گل زده در یک فصل را رضا نوروزی از فولاد خوزستان با ۲۴ گل به نام خود ثبت کرده است، بعد از او عنایتی و آرش برهانی با ۲۱ گل، فرشاد پیوس، عنایتی، ادینهو و سجاد شهباز زاده با ۲۰ گل جزو بهترین گلزنها (آقای گل) هستند، اما روند گلزنی بازیکنانی که در پایان هر فصل به عنوان آقای گل انتخاب میشوند طی سالهای اخیر به شدت پایین آمده است، به طوری که بعد از سجاد شهباززاده که با ۲۰ گل زده آقای گل لیگ بیستم شده بود، منشا در لیگ بیستویکم با ۱۴ گل، شهریار مغانلو در فصل بیستودوم و بیستوسوم با ۱۳ و ۱۶ گل و دست آخر نیز امیرحسین حسینزاده، هافبک تراکتور این فصل با ۱۶ گل موفق شد عنوان آقای گلی لیگ را به نام خود ثبت کند؛ بازیکنی که تا هفته بیستونهم با ۱۲ گل زده رقابت تنگاتنگی با علی علیپور، آقای گل سابق پرسپولیس داشت، اما در هفته پایانی لیگ با به ثمر رساندن دو گل، این عنوان را به نام خود ضرب کرد و آقای گلی لیگ را از چنگال علیپور درآورد، اما با نگاهی به عملکرد حسینزاده میتوان دریافت او که در تمامی رقابتهای این فصل توانسته روی ۳۲ گل تیمش اثرگذار باشد، بیشک برازندهترین گزینه برای آقای گلی لیگ بیستوچهارم بوده است. او فصل گذشته در نخستین سال حضورش در تراکتور در ۳۲ بازی سه گل به ثمر رساند، اما امسال با به ثمر رساندن ۱۴ گل در لیگ برتر و هشت گل دیگر در رقابتها (سطح دوم لیگ قهرمانان)، مجموعاً ۲۲ گل زده و همچنین ۹ پاس گل هم داده تا خود را هم به عنوان یک گلزن حرفهای و هم یک بازیساز خلاق معرفی کند.
آخرین گل امیرحسین حسین زاده، ستاره این فصل لیگ در بازی پایانی تراکتور مقابل استقلال خوزستان بود که به ثمر رسید. در واقع حسینزاه با دبل مقابل آبیپوشان اهوازی علیپور را پشت سر گذاشت تا مقتدرانه آقای گلی لیگ بیستوچهارم را از آن خود کند، البته باید دید او آنقدر خوششانس است که دستش به کفش طلا برسد یا باید همانند دیاباته، آقای گل فوتبال ایران در لیگ نوزدهم (از استقلال) که هنوز دستش به کفش طلا نرسیده، در حسرت این هدیه ارزشمند بماند، البته که او با شوخطبعی در واکنش به این اتفاق گفته بود: وقتی پدیده لیگ شدم هم چیزی به من ندادند و حالا هم اگر کفش طلا ندهند از این لیگ میروم و دیگر برنمیگردم.
حاکمیت حاشیه و جنجال بر لیگ
فوتبال ایران بدون حاشیه معنا ندارد. اصلاً باید اعتراف کنیم فوتبال ما چیزی جز حاشیه نیست و هر بازی ۹۰ دقیقهای ظرفیت به راه انداختن جنجالی به اندازه یک هفته و شاید هم بیشتر را دارد. به هر گوشه مستطیلسبز نگاه میکنیم تا چشم کار میکند درگیری، جنجال، فحش و فضاحت، توهین و افترا، تهدید، شکایت و پروندههای انضباطی و اخلاقی میبینیم. این فصل نورعلینور بود و از حیث جنجالهای داخل و خارج از زمین، یک سر و گردن از فصول قبلی بالاتر بود. در کل لیگ بیستوچهارم یک روز خوش و بیسروصدا را پشتسر نگذاشت. پرونده بیرانوند گل سرسبد این حواشی بود و هنوز بعد از یک هفته از اتمام فصل، کماکان جنجالش ادامه دارد. انتقال او از پرسپولیس به تراکتور باعث شد این بازیکن در تمامی دیدارهایی که تراکتور میهمان بود، فحش بخورد و شعارهای تند هواداران و دلارهای تقلبی روی سرش را تحمل کند. توهین تماشاگران به یکدیگر و تیمهای رقیب هم که طبق معمول همیشه به راه بود و شدت شعارهای زشت در بازیهای حساس چندین برابر شد. جدال پرسپولیس و تراکتور در تهران و درگیری شدید هواداران هنوز از یادمان نرفته است. در این میان کادرفنی تیمهای مختلف نیز آتشبیار معرکه میشدند و هر زمان صلاح میدانستند کار را دست میگرفتند. اعتراض گسترده نیمکتها به داوران و توهین به نیمکت حریف از جمله این حربههاست و معمولاً هم جواب میدهد. از طرفی برخی تیمها نفراتی روی نیمکت میگذارند که یک تنه بتواند حواشی استادیوم را مدیریت کند. خداداد عزیزی بعد از انتقال عجیبش به تراکتور دقیقاً همین نقش را ایفا کرد و از وقتی او روی نیمکت پرشورها نشست، همه نگاهها به او جلب شد. بسیاری از سرمربیان وطنی نیز در کنفرانسهای خبری قبل یا بعد از بازی با صحبتهای تند و غیرفنی مسئولیت ناکامیهای تیمشان را گردن این و آن میاندازند. مدیران باشگاهها هم از غائله جنجالها عقب نماندند و تا توانستند علیه حریفان موضعگیری کردند و بیانیه نوشتند. از طرفی صحبتهای مدیران فدراسیون و سازمان لیگ نیز بعضاً خود عامل تشدید حواشی میشد. در این بین نه کمیته انضباطی و نه کمیته اخلاق عملاً نتوانستند نقشی در کنترل و کاهش تنشها ایفا کنند و حتی برخی آرای صادره به حواشی دامن هم زد، البته از حق نگذریم باید به درآمد بالای کمیته انضباطی فدراسیون از جرایم نقدی در نظر گرفته شده برای تیمها، بازیکنان و مربیان اشاره کنیم و اینکه افزایش حواشی لیگبرتر مستقیماً باعث افزایش درآمد فدراسیون هم میشود. موارد ذکر شده گوشهای از واقعیتهای حاکم بر فوتبال باشگاهی ما هستند و قطعاً این مطلب گنجایش همه موارد جنجالی فصل اخیری لیگبرتر را ندارد. با شرایط فعلی و مدیریت فشل حاکم بر فوتبال، نه تنها نمیتوان انتظار نزولی شدن حواشی در فصل آتی را داشت بلکه باید خودمان را برای جنجالهای جدید آماده کنیم. قطعاً باز هم انتقال برخی بازیکنان جنجالی خواهد شد و باشگاهها به جان هم خواهند افتاد. خبری از فرهنگسازی و کنترل سکوها از سوی کانون هواداران باشگاهها هم نیست، در نتیجه باید طی دوسه ماه آینده خود را برای یک فصل پرحاشیه دیگر آماده کنیم.