کد خبر: 1294664
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۰
سریال «وحشی» همچون سریال‌های دیگر نمایش خانگی حول محور نشان دادن تصاویر خشونت‌آمیز می‌چرخد
عدم خلاقیت کارگردانان در خلق موقعیت‌های تازه و متفاوت موجب شده تا فیلمسازان برای انتخاب ایده و پیدا کردن سوژه به صفحات حوادث روزنامه‌ها پناه ببرند و دنبال خوراک آماده برای فیلمسازی و سریال‌سازی باشند
احمد محمدتبریزی

جوان آنلاین: رشد کمی پلتفرم‌های نمایش خانگی در ابتدا این امیدواری را به وجود آورد که فضای سریال‌سازی کشور تکانی بخورد. در ابتدا تا حدودی هم این اتفاق افتاد ولی با گذشت زمانی کم، شاهد رکود در ایده‌پردازی و کمبود خلاقیت در بین کارگردانان این حوزه شدیم. کارگردانانی که تا الان کمتر از فضای به وجود آمده در شبکه نمایش خانگی استفاده کرده و بیشتر حول محور‌های تکراری چرخیده‌اند. 
هنوز مشخص نیست ریشه علاقه کارگردانان به سوژه‌های خشن از کجا می‌آید؟ از یک جایی به بعد، کارگردانان از ژانر‌های دیگر فاصله گرفتند و تصمیم‌شان بر این شدند که داستان‌هایشان را از مشکلات و مسائل طبقات پایین جامعه انتخاب کنند. این فیلمسازان تمرکزشان را بر اختلافات و ماجرا‌های این قشر گذاشتند و دیگر نخواستند زاویه دوربین‌شان را به سمت دیگری بچرخانند؛ یعنی از زمانی که حسن فتحی و داوود میرباقری در شبکه نمایش خانگی «شهرزاد» «شاهگوش» می‌ساختند، عبور کردیم و به سریال‌های پر از خون و دعوا و نزاعی مثل «زخم‌کاری»، «داریوش»، «جان سخت»، «قورباغه» و «گردن‌زنی» رسیدیم. 

 جای خالی طبقه متوسط
در این سریال‌ها، طبقه متوسط جایگاه خاصی نداشت و اعضای این طبقه نمی‌توانستند تصویری از خودشان در این آثار ببینند. این سریال‌ها به جز اینکه یک قشر را نمایندگی کنند، قابلیت نزدیک شدن به دیگر قشر‌ها و طبقات اجتماعی را ندارند. در حالی که بخش بزرگی از جامعه ایران را طبقه متوسط تشکیل می‌دهد و بیشتر مخاطبان پلتفرم‌های نمایش خانگی از این طبقه هستند، ولی سریال‌های ساخته‌شدن در این حوزه، توانایی بازنمایی مشکلات افراد را در طبقه متوسط ندارد. تنها سریال‌هایی مثل «در انتهای شب» و «افعی تهران» تا حدودی توانستند نشان‌دهنده زندگی افراد طبقه متوسط باشند که اتفاقاً بسیار هم مورد توجه قرار گرفتند. 
یکی از سریال‌هایی که پخش آن به تازگی در یکی از پلتفرم‌ها شروع شده، سریال «وحشی» هومن سیدی است. این سریال به خاطر حضور سیدی و استفاده از بازیگران چهره‌ای مثل جواد عزتی مورد توجه قرار گرفت، ولی این سریال هم همچون آثار نمایش خانگی، بر مدار نشان دادن صحنه‌های عریان خشونت‌آمیز و داستان‌های ملتهب می‌چرخد. سیدی که هر چه می‌گذرد در کارگردانی پخته‌تر می‌شود، در این سریال به سراغ سوژه‌ای مستند و واقعی رفته و تلاش کرده با تغییراتی یکی از عجیب‌ترین پرونده‌های قضایی دو دهه اخیر را در قالب سریال بسازد. 
سیدی در طول سال‌های فیلمسازی‌اش نشان داده که در فرم و کارگردانی، هوش و مهارت خوبی برای بازسازی صحنه‌های واقعی دارد، اما در محتوا و نگارش داستان، چندان خلاق نیست. به خاطر همین در فیلم‌های سیدی همیشه فرم از محتوا جلوتر است و او برای پوشاندن ضعف‌هایش در ایده‌یابی گاهی سراغ سوژه‌های مستند می‌رود. او قبلاً فیلم «خشم و هیاهو» را با الهام از یکی از پرونده‌های جنایی ساخته بود که در زمان خودش سروصدای زیادی کرد. 
حال اگر کمی از «وحشی» هومن سیدی فاصله بگیریم، با این سؤال و مسئله اساسی مواجه می‌شویم که جای عنصر خلاقانه در سناریو و داستان فیلم و سریال‌های ایرانی کجاست؟ این روند سوژه‌یابی به سینما هم رسیده و تعداد فیلم ها‌ی برگرفته از داستان‌های واقعی در حال بیشتر شدن است. با مروری به فیلم و سریال‌های چند سال اخیر به خوبی می‌توان متوجه ضعف و خلأ ایده‌پردازی و خلاقیت در میان کارگردانان ایرانی شد. وقتی رفتن به سراغ سوژه‌های خشونت‌آمیز و نشان دادن مداوم دعوا و قتل و خونریزی، فضای غالب سریال‌ها می‌شود، باید به این مسئله ایراد گرفت و دنبال راه چاره رفت. انگار کارگردانان برای جذاب کردن سریال‌ها و پوشاندن حفره‌های داستان‌شان، تمام تلاش‌شان را می‌کنند تا با واقع‌گرایی بیشتر در به تصویر کشیدن صحنه‌های خشن مثل نشان دادن صحنه قتل و سوزاندن یک شخص، مخاطب را جذب سریال کنند. 
 پناه به صفحات حوادث
عدم خلاقیت کارگردانان در خلق موقعیت‌های تازه و متفاوت موجب شده تا فیلمسازان برای انتخاب ایده و پیدا کردن سوژه به صفحات حوادث روزنامه‌ها پناه ببرند و دنبال خوراک آماده برای فیلمسازی و سریال‌سازی باشند. پیدا کردن یک سوژه جنایی و بال و پر دادن به آن جزو ساده‌ترین کار‌هایی است که در سینما و تلویزیون می‌توان انجام داد. 
این ضعف در ایده‌پردازی و نبود خلاقیت زمانی بیشتر به چشم می‌آید که می‌بینیم کشور‌های پیشرو در فیلم و سریال‌سازی از ژانر‌هایی مثل فانتزی و ملودرام غافل نمی‌شوند. آنها برای ایده‌یابی و پیدا کردن بهترین سناریو‌ها از رمان‌ها و داستان‌ها تا متن‌های اساطیری را جست‌و‌جو می‌کنند تا از میان‌شان شخصیت و داستان خلق کنند. 
اما متأسفانه فضای سریال‌سازی کشورمان فارغ از چنین حال و هوایی است. مدیران پلتفرم‌ها و کارگردانان چنان در واقع‌گرایی محض فرو رفته‌اند که امکان رفتن سراغ ژانر‌های دیگر را به خودشان نمی‌دهند. این نگاه محدود در فیلمسازی موجب می‌شود مخاطبان نیز پس از مدتی ذائقه‌شان فقط به دیدن نما‌ها و صحنه‌های خشن عادت کند و تصویری از ژانر‌های دیگر سینمایی نداشته‌باشد. 

 خفه کردن مخاطب با خشونت
در شرایط امروز واقعیت خیلی اوقات به اندازه کافی خسته‌کننده و ناراحت‌کننده می‌شود. مخاطب خسته از این شرایط به دنبال فرصتی برای رهایی از خستگی‌های روزمره است و خیلی اوقات می‌خواهد با تماشای سریالی به ذهنش مجال آرامش بدهد، ولی بدتر با تماشای سریال‌های شبکه نمایش خانگی خشونت‌های عریان دنیای واقع بر سرش آوار می‌شود. 
این حجم از خفه کردن مخاطب با واقعیت‌های عریان و بازنمایی بدون وقفه خشونت برای مخاطب امروز آورده خاصی ندارد. مشخص نیست پشت این حجم از خشونت‌گرایی سیاست خاصی نهفته است یا نه، ولی خروجی نهایی برای مخاطبان خوشایند نیست. 
پس از گذشت چند سال از فعالیت پلتفرم‌های نمایش خانگی و گسترش این پلتفرم‌ها، سریال‌های این حوزه در محتوا و ایده‌پردازی به یک رنسانس نیاز دارد. فرمول‌های ثابت و امتحان پس داده در فیلمنامه‌نویسی که مبتنی بر خشونت و نشان دادن لمپنیسم است، در فضای امروز جامعه کارکردی ندارد. مخاطبان امروز نمایش خانگی بیشتر به سریال‌هایی نیاز دارند که کمی آنها را از واقعیت‌های روزمره جدا کند و فرصتی برای نفس کشیدن به آنها بدهد.

برچسب ها: نمایش خانگی ، سریال ، ژانر
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار