جوان آنلاین: در شرایطی که شعار حمایت از تولید، سالهاست نقل محافل دولتی و رسانهای شده است، فعالان اقتصادی هنوز با موانعی روبهرو هستند که بعضاً آنها را تا مرز انصراف از ادامه فعالیت میبرد. قوانین متناقض، تغییرات ناگهانی در سیاستهای ارزی و مالیاتی، قطعیهای مکرر برق و نبود زیرساخت، تنها بخشی از چالشهای تولیدکنندگان است. در گفتوگوی چالشی با سامان طاهری، اقتصاددان و مشاور توسعه صنعتی، به بررسی دلایل عقبماندگی سیاستهای حمایتی از تولید و راههای برونرفت از این وضعیت پرداختهایم.
چرا با وجود همه شعارها و سیاستها، وضعیت تولید در کشور همچنان بحرانی است؟
چون بیشتر این شعارها جنبه تبلیغاتی دارد و در عمل، اراده واقعی برای برداشتن موانع ساختاری وجود ندارد. تولید یعنی کارآفرینی، سرمایهگذاری، برنامهریزی و البته پیشبینیپذیری. وقتی همهچیز در کشور بیثبات است، از قیمت ارز گرفته تا تصمیمات شبانه درباره واردات یا تعرفهها، چطور انتظار داریم تولیدکننده ریسک کند؟ مشکل اصلی ما نبود امنیت اقتصادی برای تولیدکننده است.
پس شما مشکل را در سیاستگذاری میدانید یا در اجرا؟
هر دو. سیاستگذاریها اغلب با نگاه کوتاهمدت و مصلحتمحور انجام میشود. اجرا هم گرفتار دیوانسالاری مزمن و فساد پنهان است. صدور مجوز، دریافت تسهیلات، ثبت سفارش، واردات مواد اولیه، همه این مراحل برای یک تولیدکننده مثل عبور از هفتخوان رستم است. وقتی به یک کارآفرین جوان میگویید باید از ۹ دستگاه مختلف مجوز بگیرد، چه انگیزهای برای ادامه کار دارد؟
یکی از انتقادهای رایج، همین پیچیدگی مجوزهاست. بهنظر شما چطور میتوان این موضوع را حل کرد؟
با یک کلام: تجمیع اختیار. ما باید همه مجوزها را زیر یک سقف ببریم. پنجره واحد کسبوکار اگر درست و واقعی پیاده شود، میتواند زمان صدور مجوز را از ماهها به چند روز کاهش دهد. متأسفانه الان فقط ظاهر قضیه اصلاح شده، ولی پشت پرده همان روندهای بوروکراتیک پابرجاست. گاهی حتی پنجره واحد تبدیل به دروازه چندقفل شده است!
از مشکلات نظام بانکی هم زیاد صحبت میشود. چرا بانکها نتوانستهاند در خدمت تولید قرار بگیرند؟
بانکها در ایران سودشان را نه از تولید بلکه از دلالی و سفتهبازی بهدست میآورند. یعنی اگر بخواهند به یک تولیدکننده تسهیلات بدهند، آنقدر ضمانت و وثیقه میخواهند که آن فرد عطای وام را به لقایش میبخشد. در مقابل، وامهای کلان بدون ضمانت به افرادی داده میشود که صرفاً رابطه دارند. این نظام بانکی بیمار، نه تنها حامی تولید نیست، بلکه خودش یک مانع جدی است.
نقش دولت در اصلاح این روند را چگونه میبینید؟ آیا ارادهای برای تغییر وجود دارد؟
اگر بخواهم خوشبینانه جواب دهم، میگویم بله، ولی واقعیت این است که اراده قوی و هماهنگ وجود ندارد. هر وزارتخانه ساز خودش را میزند. حتی گاهی یک مصوبه خوب از سوی یک نهاد دیگر بیاثر میشود. مشکل اینجاست که تولید در اولویت سیاستهای اقتصادی ما نیست، در حالیکه اگر ما تولید را محور همه تصمیمگیریها قرار دهیم، بسیاری از مشکلات دیگر هم حل خواهد شد.
در مورد زیرساختها مثل انرژی و حملونقل هم مشکلات زیادی گزارش شده. چقدر این موضوع تولید را زمینگیر کرده است؟
خیلی زیاد. تصور کنید کارخانهای که هر هفته چند ساعت با قطعی برق مواجه میشود، چطور میخواهد برنامهریزی کند؟ یا وقتی هزینه حمل مواد اولیه از بندر تا کارخانه، بیشتر از قیمت خود کالا میشود، آیا میتوان انتظار بهرهوری داشت؟ ما نیاز به یک بازنگری اساسی در سیاستهای زیرساختی داریم. انرژی باید قابل پیشبینی، ارزان و پایدار باشد. حملونقل هم باید هوشمند، منسجم و متناسب با نیازهای صنعتی طراحی شود.
به موضوع حمایتهای دولتی اشاره کردید. برخی کارشناسان میگویند یارانه دادن راهحل نیست. شما چه نظری دارید؟
من هم با یارانه کور مخالفم، اما حمایت هدفمند، ضروری است. برای مثال، اگر به واحدهای تولیدی نوپا تخفیف در مالیات و بیمه داده شود، یا اولویت در تأمین انرژی داشته باشند، این حمایت هوشمند است. یا اگر دولت در زمان کمبود مواد اولیه، با ارز ترجیحی برای واردات این مواد به تولیدکننده کمک کند، این حمایت مؤثر است، ولی اینکه به همه یکسان یارانه بدهیم، فقط موجب رانت و فساد میشود.
چقدر از این مسائل را میتوان با اصلاح قانون حل کرد و چقدر نیاز به تغییر نگاه داریم؟
هر دو لازم است. اصلاح قانون باید به گونهای باشد که شفاف، ساده و قابل اجرا باشد. مثلاً قوانین مالیاتی باید طوری طراحی شوند که مشوق تولید باشند نه مانع آن. اما مهمتر از قانون، نگاه تصمیمگیران است. وقتی یک مدیر دولتی نگاهش این است که واردات راحتتر است و تولید داخلی دردسر دارد، این فرهنگ به کل بدنه دولت منتقل میشود.
اگر فقط سه پیشنهاد بخواهیم راهکار فوری برای بهبود وضعیت تولید از دید شما چیست؟
اول: اصلاح واقعی پنجره واحد کسبوکار و حذف بوروکراسی زائد.
دوم: بازنگری جدی در نظام بانکی برای تسهیل تأمین مالی تولید.
سوم: برنامهریزی ملی برای تقویت زیرساختهای انرژی و حملونقل با محوریت تولید.
آیا هنوز به بهبود اوضاع امیدوارید؟
امید دارم، اما مشروط. اگر نسل جدید مدیران با جسارت، دانش و صداقت وارد میدان شوند، قطعاً میتوانیم شرایط را تغییر دهیم. ایران پتانسیل زیادی دارد، ولی باید بندهای دستوپای تولید را باز کنیم.