کد خبر: 1292523
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۴:۴۰
سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر نخستین قصیده برای فلسطین
قصیده‌سلام بر فلسطین اثری است که علاوه بر فضل تقدم از دیدگاه زبان شعری سخت و استوار و مناسب قالب قصیده، تصاویر بکر و حماسی و نیز نگاه به مسئله فلسطین از دیدگاه یک شاعر مسلمان و معترض به سکوت جوامع اسلامی، شایسته توجه و تقدیر است
لیلا حسین‌نیا

جوان آنلاین: موسوی گرمارودی را اغلب از سال‌های دبیرستان می‌شناسیم، از همان شعر بلندی که شاید تصویر باشکوهش هنوز هم در فضای ذهنی کسانی که هیچ ارتباطی با ادبیات ندارند، باقی مانده باشد. همانجا که نوشته بود: «مور، چه می‌داند که بر دیواره اهرام می‌گذرد/ یا بر خشتی خام» می‌خواهم بگویم، اغلب ما سیمایی از استاد موسوی گرمارودی را در ذهن داریم که اشعار مذهبی و انقلابی او و در قالب شعر سپید برای‌مان ساخته و پرداخته است. اما شاید کمتر به این نکته پرداخته باشیم که سیدعلی موسوی گرمارودی از نخستین شاعرانی است که مسئله فلسطین را در بستر قصیده، وارد زبان فارسی کرده‌اند. 
پیشینه شروع شعر فلسطین در ایران به سال ۱۳۴۷ برمی‌گردد و توجه نیرو‌های چپ به مسئله فلسطین. در آن سال و برای نخستین بار محمدعلی سپانلو، شعر سپیدی با عنوان «چریک‌های عرب» سرود. شعری که از دیدگاه قالب و عناصر شعری در دسته اشعار مدرن شعر فارسی تلقی می‌شود. 
پس از شعر چریک‌های عرب و در سال ۱۳۴۸ استاد علی موسوی گرمارودی به عنوان نماینده‌ای از جریان کلاسیک و مکتبی شعر آن سال‌ها، برای نخستین بار مسئله فلسطین را به عنوان یک دغدغه مهم وارد جهان شعر کلاسیک ایران کرد. بنا بر قول استاد موسوی گرمارودی، آیت‌الله طالقانی از وی می‌خواهد اگر شعری برای فلسطین دارد در مسجد هدایت و برای مردم بخواند. استاد در این‌باره می‌گوید: «شبی به مسجد هدایت رفتم و آن شعر را خواندم. پس از این‌که شعرم تمام شد، مرحوم طالقانی مقابل تریبون ایستاد و مرا بوسید. پس از آن نیز با دعوت مرحوم علی شریعتی شعری را در حسینیه ارشاد خواندم. این اشعار بعداً به انگلیسی و عربی ترجمه شد و جلال‌الدین فارسی به من گفت: با یاسر عرفات در ارتباط بودم و متون ترجمه شده اشعارت را به او دادم. یاسر عرفات هم پس از خواندن اشعار برایم «مدال فتح» فرستاد. مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جلال‌الدین فارسی با من تماس گرفت و گفت یاسر عرفات به تهران آمده، بیا به دیدنش برویم. ما هم راهی شدیم و او در دانشکده ارتش بسیار به من محبت کرد و متن عربی فاخری برایم نوشت.»
قصیده‌سلام بر فلسطین که ابیاتی از آن را می‌خوانیم اثری است که علاوه بر فضل تقدم از دیدگاه زبان شعری سخت و استوار و مناسب قالب قصیده، تصاویر بکر و حماسی و نیز نگاه به مسئله فلسطین از دیدگاه یک شاعر مسلمان و معترض به سکوت جوامع اسلامی، شایسته توجه و تقدیر است. 
شاید بتوان گفت، مهم‌ترین ویژگی قصیده سلام بر فلسطین، زبان آن است. زبانی که یادآور شکوه قصاید کهن است و موسوی گرمارودی در سایر آثارش نیز نشان داده است، تا چه پایه بر این زبان و ظرایف آن مسلط است و نحوه به کارگیری آن را می‌داند. قصیده با شروعی با شکوه و برشمردن عناصری از طبیعت که با خشم و فوران همراهند آغاز می‌شود. این شروع طوفانی در بخش بعدی به اشک و گریستن سر می‌کشد و خشم مقدس را با اندوهی عمیق همراه می‌سازد و بدین سان فضا را به درستی برای ورود به مسئله فلسطین می‌آراید و می‌توان گفت همان کارکرد فاخری که از قصیده سراغ داریم را می‌توانیم در این شعر ببینیم. شروع در جهان طبیعت، گریز به احوالات انسانی و طرح مسئله اصلی شعر. گرمارودی در این اثر نشان داده است، قصیده به عنوان یکی از فاخرترین و اصلی‌ترین قالب‌های شعر فارسی، هنوز و همیشه بستر مناسبی برای مسائل مختلف شعری است به شرطی که شاعر احاطه و تسلط مناسبی بر زوایا و فنون آن داشته باشد. 
سلام بر همه خیمه‌های ابر کبود
درود بر همه موج‌های خشم‌آلود
به خلوت همه دره‌های ژرف، درود
که خفته‌اند پراکنده بر سواحل رود
به زاد و مردن کوتاه آذرخش بلند
به غرش و تپش تندر لجوج و عنود
به برفراشته رایات نخل‌ها که سحر
شود ز بوسه رنگین‌مهر خون‌آلود
به های‌های دل غم‌گسار در گریه
به غم فزا و رسا نغمه همیشه رود
به هر صلابت غم‌بار، هر بلندی اوج
به هرچه‌هرچه که بشکوه و غمگن است درود
ببار‌ای همه آسمان دیده من
که هیچ عقده دیرینه دلم نگشود
برآن سترگ دلیران قهرمان بگری
که روی صهیون با ناخن دفاع شخود
نه هیچ گریه بر آنان مکن غلط گفتم
در این سروده زبانم ره خطا پیمود
تو بر فسردگی خوش بنگر و بگری
که بر حماسه آنان ترا ز گریه چه سود
حماسه من و تو در کلام و شعر و سخن
حماسه‌های فلسطین زخون و آتش و دود
تو خون خویش به رگ‌های تن می‌انباری
سپاه غزه، یک جبهه دگر بگشود
الا زمین فلسطین! بلند بادت نام
زبانم ارچه نیارد زشرم گفت درود
که گر بپرسی‌ام از یاری و مسلمانی
کجا ز شرم توأم هیچ می‌توان آسود
که آبروی همه شرق در برابر غرب
تو و سپاه تو بودست و نیز خواهد بود
تو دست خسته شرقی در آستین زمان
کنون به دست تو باید که دست خصم شخود
برای شرق بمان سال‌های دیرادیر
به پاسداری از حق، به فتح زودازود
اگرچه مردمت آواره بیابان شد
اگرچه جسم تو در چنگ دشمنان فرسود
امیدوار به پیکار و گرم دل می‌باش
که دشمن تو هم از بیم یورشت نغنود
ز پایمردی تو جسم خصم در لرزه
ز پایداری تو کام خصم زهرآلود
خروش و حمله کن و کینه‌ورز و آتش زن
که داس کینه تواند سپاه خصم درود
درودگوی و ثناخوان جاودانه توست
اگرچه زمزمه باد و گرچه نغمه رود
تو و سپاه تو را از لبان آزادی
همیشه باد سلام و هماره باد درود

برچسب ها: شعر ، فلسطین ، ادبیات
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار