جوان آنلاین: آینور، دختربچه سه ساله اهل شهرستان الیگودرزی که خبر گم شدن او جنجال زیادی به پا کرد، به دست زن همسایهشان به قتل رسیده و جسدش در چاه آب رها شده بود. متهم اعتراف کرده قتل را در جریان سرقت گوشوارههای طفل رقم زده است.
ساعت ۱۷:۳۰ پنجشنبه ۱۸ مرداد، آینور دختربچه سه ساله مثل هر روز از خانهشان در روستای دهسفید حاجدرویش شهرستان الیگودرز خارج شد و قدم به خانه همسایه گذاشت تا با بچهها بازی کند. بچهها سرگرم بازی بودند و زن همسایه هم مشغول کارهای خانه بود که برق گوشوارههای آینور توجه او را جلب کرد. برای یک لحظه با خودش فکر کرد آینور بچه است و میتواند گوشوارههایش را بردارد و کسی متوجه نشود دزدیدن گوشوارهها کار چه کسی است. او آینور را به گوشه خلوتی برد، یکی از دستهایش را جلوی دهان طفل گذاشت و با دست دیگر مشغول باز کردن گوشوارهها شد.
گم شدن آینور
مادر آینور در خانهشان مشغول رسیدگی به کارهای خانه بود. آینور در خانه نبود، اما بچه میتوانست مثل هر روز برای بازی به خانه یکی از همسایهها رفته باشد، برای همین مثل همه زنان روستا دلشوره زیادی نداشت. با این حال دلش تاب نیاورد و به دنبال آینور رفت، اما آینور در خانه همسایهها نبود. خیلی زود خانه به خانه دنبالش گشت، اما کسی از آینور خبر نداشت. هراس به دل مادر طفل افتاد. آینور گم شده بود. خبر گم شدن طفل در روستا پیچید. هر کس با هر وسیلهای که داشت به کمک خانواده آینور آمد و همه به دنبال کودک گشتند تا او را پیدا کنند. پلیس و امدادگران هلال احمر از ماجرا باخبر شدند. خبر گم شدن آینور در شبکههای اجتماعی هم دست به دست شد و خیلیها برای پیدا کردن آینور بسیج شدند. مردم و امدادگران با هر توانی که داشتند هر جایی که تصور میشد به دنبال طفل رفتند، اما انگار آینور آب شده و به زمین رفته بود تا اینکه زن همسایه دمپاییهای آینور را در یکی از باغهای اطراف پیدا کرد.
سرنخ
همین موضوع میتوانست سرنخ مهمی باشد، برای همین مأموران همراه زن همسایه قدم به آن باغ گذاشتند. پلیس و امدادگران بارها باغ را گشته بودند، اما عجیب بود آنها دمپاییها را پیدا نکرده بودند. با این حال این موضوع میتوانست برای پلیس سرنخ خوبی باشد. روزها یکی بعد از دیگری سپری شد. در دشتها و صحراها خبری از آینور نبود. حالا سگهای زندهیاب و جسدیاب هم وارد میدان شده بودند و قدم به قدم به دنبال آینور میگشتند. روز پنجم تیمهای جستوجو تصمیم گرفتند آب چاه خانهها را هم خالی کنند، شاید آینور به یکی از چاهها سقوط کرده باشد برای همین دست به کار شدند. وقتی نوبت به چاه همسایه رسید، مرد همسایه گفت چاه آنها سالهاست با در سیمانی پلمب شده است و امکان ندارد آینور به چاه سقوط کرده باشد. یک روز بعد پدر آینور متوجه شد اعضای خانواده همسایه روستا را ترک کردهاند، برای همین احتمال داد آنها در ماجرای گم شدن آینور نقش داشته باشند که پلیس را از ماجرا باخبر کرد. در اولین گام، امدادگران با حکم قاضی وارد خانه همسایه شدند و بعد از گشودن در چاه با پیکر بیجان آینور در قعر چاه مواجه شدند. بنابراین جسد با کمک آتشنشانان از چاه خارج و به پزشکی قانونی منتقل شد.
اعتراف به قتل
کارآگاهان در اولین بررسیهایشان متوجه شدند آینور به قتل رسیده و جسدش به چاه انداخته شده است، برای همین خیلی زود خانواده همسایه تحت تعقیب قرار گرفتند و دستگیر شدند. همه شواهد حکایت از آن داشت که آنها در مرگ آینور نقش دارند برای همین زن همسایه به قتل اعتراف کرد و گفت: آن روز آینور برای بازی با بچهها به خانه ما آمد و مشغول بازی شد. داشتم به کارهای خانه میرسیدم که برق گوشوارههایش توجهم را جلب کرد. وسوسه شدم گوشوارههایش را سرقت کنم. او را به محل خلوتی بردم و یکی از دستهایم را جلوی دهانش گذاشتم. آینور تقلا میکرد خودش را از دستم بیرون بیارود، با این حال محکم جلوی دهانش را گرفتم و با دست دیگرم گوشوارههایش را بیرون آوردم. آینور دیگر تقلا نمیکرد و آرام شده بود. وقتی رهایش کردم روی زمین افتاد که دیدم نفس نمیکشد. او مرده بود.
جسدش را برداشتم و به کاهدان رفتم و بین کاهها پنهان کردم. هنوز زمان زیادی نگذشته بود که مادرش دنبالش آمد. گفتم آینور کمی بازی کرد و از خانهمان رفت. بعد خبر در روستا پیچید و همه جا را پر کرد. همه دنبال آینور بودند. روستا پر از پلیس و امدادگر شده بود و هر لحظه آدمهای بیشتری به دنبال آینور میگشتند. دو روز بعد وقتی خبر رسید سگهای زندهیاب هم وارد روستا شدهاند بیشتر ترسیدم. دنبال راهی بودم جسد را بیرون ببرم. به کاهدان رفتم و دمپاییهای بچه را برداشتم. میخواستم همه را گول بزنم. دمپاییها را به خانه همسایه بردم و گفتم داخل یکی از باغها پیدا کردهام. وقتی همه به سمت باغ رفتند به کاهدان رفتم و جسد را برداشتم و به چاه حیاط انداختم. میترسیدم پلیس مرا دستگیر کند، برای همین ماجرا را به خانوادهام گفتم. تصمیم گرفتیم برای مدتی از روستا برویم و زمانی که آبها از آسیاب افتاد برگردیم، اما مأموران جسد را در چاه خانهمان پیدا و ما را دستگیر کردند.
جعفر گودرزی، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان الیگودرز اعلام کرد زن میانسال در بازجوییها به قتل اعتراف کرده است و سه عضو دیگر خانوادهاش هم بازداشت هستند. البته زن میانسال مرتکب قتل شده که صحنه جرم به زودی بازسازی میشود.