گل بود به سبزه نیز آراسته شد؛ این ضربالمثل بدون شک بهترین توصیف از حال و روز ورزش ایران در سال کسب سهمیه المپیک به عنوان بزرگترین و مهمترین رویداد ورزش جهان است.
در روزهایی که وزیر ورزش از این استان به آن استان سفر و سخنرانیهای مشابهی در حمایت از ورزش و ورزشکاران ایراد میکند، علاوه بر شنیده شدن بیشتر صدای اعتراض ورزشکاران از کمبودها و عدم رسیدگی، شاهد یک اتفاق جدیدتر هم هستیم. در حالی که وزارت ورزش هیچ برنامهای برای سروسامان دادن به فدراسیونهای بدون رئیس المپیکی ندارد، حالا شاهد هستیم که برخی تیمهای ملی حتی از داشتن سرمربی هم بیبهره هستند؛ ابتدا والیبال و سپس شمشیربازی! لازم به یادآوری نیست که این دو رشته رقابت مهم انتخابی المپیک را پیشرو دارند، اما هر کدام به نوعی با چالشهای عجیب و غریبی روبهرو هستند. والیبال هم با سرپرست اداره میشود و هم بدون سرمربی است. شمشیربازی هم که ظاهراً فدراسیونش سروسامانی دارد به درد بیسرمربی بودن دچار شده است. در چنین اوضاع و احوالی وزیر ورزش هر روز در حال سخنرانی و دادن وعده و وعید است، اینکه مسئولان کشور به فکر ورزشکاران هستند و ما جز رسیدگی به قهرمانانمان هیچ شأنی نداریم.
نکته همینجاست؛ شأن وزارت ورزش و وزیر آن، نه مربوط به رسیدگی به ورزشکاران که سروسامان دادن به کل ورزش کشور است. اینکه تنها رسیدگی به امور ورزشکاران لحاظ شود (که البته آن هم به درستی انجام نمیشود)، اما اوضاع و احوال فدراسیونها و مدیریت ورزش به امان خدا رها شود، بهطور حتم نه شأن وزارت ورزش و نه شأن وزیر ورزش است. بارها عنوان شده که سال پیشرو، سالی سخت و تأثیرگذار برای ورزش کشور است. سالی که باید برای حضوری قدرتمند و پرمدال در المپیک برنامهریزی کرد و سهمیه گرفت، اما وقتی هنوز ۱۵ فدراسیون بدون رئیس اداره میشوند و دو تیم ملی بدون سرمربی تعطیل هستند، آیا میتوان امیدوار بود؟
وقتی وزیر ورزش به جای مدیریت ورزش فقط سخنرانی میکند و حرفهای قشنگ میزند، آیا میتوان امیدوار بود که ایران در پاریس ۲۰۲۴ کاروانی پرمدال داشته باشد؟
به نظر میرسد کیومرث هاشمی به عنوان وزیر ورزش باید تعریف جدیدتری از شأن وزارت و وزیر برای خودش داشته باشد. جناب وزیر باید بداند که سربلندی ورزش ایران تنها با برنامهریزی و هدفگذاری برای المپیک است که محقق میشود که در آن صورت هم شأن ورزش ایران حفظ خواهد شد، هم شأن ورزشکارانش و هم شأن وزارت و وزیر ورزش. پس چه خوب است وزیر حتی اگر شده در تهران بماند و به اموری که به طور مستقیم به او مربوط میشود، رسیدگی کند تا ورزش کشور با آمادگی کامل به استقبال بزرگترین رویداد ورزش جهان برود. بدون تردید برنامهریزی برای مشخص شدن وضعیت فدراسیونهای بدون رئیس باید در اولویت برنامههای وزیر ورزش قرار بگیرد. اولویتی که قطعاً با سفرهای زیادی که هاشمی در برنامه خود گنجانده است، محقق نخواهد شد. اولویتی که اگر محقق نشود شاید خیلی زود شاهد بیسرمربی شدن تیمهای ملی دیگر رشتهها هم باشیم.