کانال تلگرامی «تفکر استراتژیک» نوشت: سرخپوستان امریکا یک ضربالمثل قدیمی دارند با این مضمون که «وقتی دیدید اسبتان مرده، پیاده شوید.» شاید گمان کنید که این ضربالمثل بیان بدیهیات است. با این وجود کافی است کمی به شرکتها و سازمانهای اطراف خود نگاه کنیم. متأسفانه اسب بسیاری از شرکتها و سازمانها مرده است! بیشتر شرکتهای دولتی، نیمهدولتی و خصوصی به ارائه محصولات و خدماتی مشغولند که دوره آنها گذشته و مشتریان از آنها استقبال نمیکنند. بیشک شما هم تأیید میکنید که این شرکتها و سازمانها باید پیشتر از این برای توسعه محصولات و خدمات بهتر و جایگزین نوآوری پیشه میکردند. اگر این کار را کرده بودند، الان میتوانستند از اسب مرده پیاده و به سرعت اسبی چالاک، جوان و تازهنفس را سوار شوند. هنوز هم فرصت نوآوری برای برخی از این شرکتها کاملاً از دست نرفته است، اما در کمال شگفتی بیشتر آنها بهجای پیاده شدن از اسب مرده، کارهای عجیب دیگری میکنند. مثلاً تازیانه محکمتری میخرند، اسبسواران را عوض میکنند، کمیتهای برای بررسی اسب منصوب میکنند، مأموریتی به دیگر کشورها میروند تا ببینند دیگران چگونه اسب مرده سوار میشوند، استانداردها را پایین میآورند تا اسب مرده را هم شامل شوند، اسب مرده را در طبقه جدیدی به نام «زنده بیتحرک» دستهبندی میکنند، پیمانکار برون سازمانی میگیرند تا اسب مرده را سوار شود، چند اسب مرده را همزمان به کار میگیرند تا سرعت زیاد شود، بودجه و آموزش بیشتری برای بهبود عملکرد اسب مرده اختصاص میدهند، اعلام میکنند که، چون اسب مرده غذا نمیخورد، هزینهها کاهش و سود افزایش مییابد، اهداف عملکردی کل اسبهای دیگر را کاهش میدهند!
«Beat a dead horse»: اصطلاح «شلاق زدن اسب مرده» یا «سوارشدن اسب مرده» دو کاربرد دارد؛ اولی به معنای گفتوگوی بیمورد در موضوعی است که قبلاً بحث شده و دوم به معنای اتلاف زمان و تلاش در انجام کاری است که غیرممکن یا بیحاصل است.